🌹🌼🕊🌺🕊🌼🌹
#زندگیبهسبكشهدا
یک روز برای ناهارِ مسئولین چلوکباب بردند،
ولی غذای بقیّه ی بچه ها چیز دیگه ای بود.
وقتی #حاج_حسین از جریان مطلع شد،
پرخاش کنان به مسئولین تدارکات گفت :
چرا برای ما چلوکباب آوردید
و برای بچه ها نبردید؟
فوراً یا فکری برای اونا بکنین یا
این غذا رو از جلوی من بردارید!
بعد همـ لب به غذا نزد...
#خود_را_ندیدن
#شهید_حسین_خرازی
شبیه #شهدا رفتار کنیم🕊
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@abbass_kardani✅
✅ #فرمانده_گمنام
دو ماه بود خبری از او نداشتیم...
مادر گفت : پاشو برو ببین این بچه چی شد؟ زندست یا مرده؟
گفتم : کجا بروم؟ کار و زندگی دارم ؛ جبهه یک وجب دو وجب نیست که از کجا پیدایش کنم؟
رفته بودیم نماز جمعه...
امام جمعه آخر خطبه ها گفت : حسین خرازی را دعا کنید...
مادر گفت : حسین مارو می گفت؟
گفتم : چی شده که امام جمعه هم میشناسدش؟
به هیچکس نگفته بود #فرمانده_لشکر اصفهان است...
#قهرمان_من ؛ #شهید_حسین_خرازی
🍃ایکاش شهر ودیارمان یه کمی بوی شهدا راداشت
التماس دعا
شبتون شهدایی
✅ #فرمانده_گمنام
دو ماه بود خبری از او نداشتیم...
مادر گفت : پاشو برو ببین این بچه چی شد؟ زندست یا مرده؟
گفتم : کجا بروم؟ کار و زندگی دارم ؛ جبهه یک وجب دو وجب نیست که از کجا پیدایش کنم؟
رفته بودیم نماز جمعه...
امام جمعه آخر خطبه ها گفت : حسین خرازی را دعا کنید...
مادر گفت : حسین مارو می گفت؟
گفتم : چی شده که امام جمعه هم میشناسدش؟
به هیچکس نگفته بود #فرمانده_لشکر اصفهان است...
#قهرمان_من ؛ #شهید_حسین_خرازی
🍃ایکاش شهر ودیارمان یه کمی بوی شهدا راداشت
@abbass_kardani
🕊🍂 #دوستان_شهدا 🍂🕊
🔸حاج حسين رزمنده ها را #عاشقانه دوست داشت💖 و گاه اين عشق را جوری نشان میداد كه انسان حيران میشد😍
🔹یک شب #تانک ها را آماده كرده بوديم و منتظر دستـور حرکت بوديم. من نشسته بودم كنار #برجک و حواسم به پیرامونمان بود👀 و تحرکاتی كه گاه بچهها داشتند. یک وقت ديدم یک نفر👤 بين تانک ها راه میرود و با سرنشینان، گفت و گوهای كوتاه میكند.
🔸کنجکاو شدم ببينم كيست !! مرد توی تاريكی🌚 چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنار تانكی كه #مـن نشسته بودم رويش. همين كه خواستم از جايم تكان بخورم، دو دستی به پوتينم چسبيد و پايم را #بوسيد! گفت: به خدا سپردمتون!!
🔹تا صدایش را شنيدم، نفسم بريد😧
گفتم: حاج حسين⁉️ گفت: #هيس؛ صدات در نياد ! و رفت سراغ تانک بعدی.....
#شهید_حسین_خرازی
🌺🌺🌺@abbass_kardani🌺🌺🌺
نشسته بودم روی خاک ریز . با دوربین آن طرف را می پاییدم . بی سیم مدام صدا می کرد. حرصم در آمده بود. – آدم حسابی . بذار نفس تازه کنم . گلوم خشک شد آخه . گلویم ، دهانم ، لب هام خشک شده بود . آفتاب مستقیم می تابید توی سرم. یک تویوتا پشت خاکریز ترمز کرد. جایی که من بودم، جای پرتی بود.خیلی توش رفت و آمد نمی شد. گفتم« کیه یعنی؟» یکی از ماشین پرید پایین . دور بود درست نمی دیدم. یک چیز هایی را از پشت تویوتا گذاشت زمین . به نظرم گالن های آب بود. بقیه اش هم جیره ی غذایی بود لابد. گفتم «هر کی هستی خدا خیرت بده مردیم تو این گرما.» برایم دست تکان داد و سوار شد. یک دست نداشت. آستینش از شیشه ی ماشین آمده بود بیرون، توی باد تکان می خورد.
#شهید_حسین_خرازی🌹🍃
🌷🌷یادشهداکمترازشهادت نیست 🌷🌷
🌷💥🌷 @abbass_kardani 🌷💥🌷
دستش قطع شد ، امّـا...
دست از یاری امامزمانش برنداشت
در #کربلای_چهار
مثل اربابش فرمانده بود
فرماندهٔ قلبها
چهره نورانے اش
جز لبخند چیزی نمیگفت...
#شهید_حسین_خرازی🌷
🦋🦋یادشهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋
🌺🦋🌺 @abbass_kardani 🌺🦋🌺
🕊🕊
سلامی به زیبایی
لبخند شهدا تقدیم شما خوبان
.🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
.
#شهید_حسین_خرازی 🌷
.
#مرا_جدایی_از_شهدا_خدا_نکند
#شهدا_گاهی_نگاهی
#عاقبت_بخیری_یعنی_شهادت
#روزیتان_پر_از_لبخند_شهدا
@abbass_kardani
✍بعضیها را هر چقدر بخوانی
خسته نمیشوی!
بعضیها را هر چقدر گوش دهی
عادت نمیشوند!
بعضیها هرچه تکرار شوند
باز بکرند و دست نخورده!
مثل #شهدا..
🌷_ #شهید_احمد_کاظمی
#شهید_محمد_بروجردی
#شهید_حسین_خرازی...🕊
عاقبتتان_شهدایی.
@abbass_kardani🌺🌱🌱🌺🌷🌷🌷
💥سعیمان این باشد که خاطره شـــهــدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شــهـــدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شـــهــدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شـهـیــد شدند.
#شــهــیــد_حسـیــن_خـرازی🌹
°•°❀°•°
💌 وصیت نامــه شهیــد :
ما لشکر امام حسینیم، اگر بخواهم
قبر شش گوشه امام حــسین (ع) را
در آغــــوش بگیریم، کلامـی و دعایی
جـــز ایـــــن نــــباید داشـــــته باشــــــیم:
❀ اللهم اجعل محیای محیا
محمد و آل محمـد و مــماتی
ممات محمـد و آل محمـد ❀
#سالروز_شهادت🕊
#شهید_حسین_خرازی🥀
.
✍فرشتهها اومدن روح منرو ببرن من گفتم فعلاً میخوام برای خدا بجنگم...
💢سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین خرازی...
#شهید_حسین_خرازی