#آموزش 📖 داستان‌واره:«رضا و انباری پر از برنج» این داستان واره صرفا یک مثال جهت آموزش نهی از منکر است و برای یادگیری نوشته شده است. 🍚یه روز رضا برای خرید برنج به بازار رفت. چند مغازه که گشت، دید قیمت‌ها عجیب بالا رفته.📈 🎗یکی از مغازه‌دارها آهسته گفت: «قیمت رفته بالا چون فلان انبار توی حاشیه شهر چند تُن برنج #احتکار کرده و نمی‌ذاره بیاد بازار» 🙄رضا اولش باور نکرد ولی وقتی دید چند کامیون🚚از همون انبار برنج رو شبانه تخلیه می‌کنن مطمئن شد ماجرا جدّیه. باخودش گفت: 👌این‌که حق مردمه! چرا باید یه نفر برای سود خودش💸، باعث گرونی و فشار به مردم بشه؟ 🖇اما رضا اهل درگیری نبود. تصمیم گرفت از #راه_قانونی وارد بشه. 💻اول رفت سراغ اینترنت و سرچ کرد میز خدمت الکترونیک تعزیرات حکومتی https://share.google/lDGhUdbnr876ZUBJg 👈 و از طریق لینک در قسمت شکوائیه شکایت خود را ثبت کرد. آدرس انبار، زمان مشاهده، و حتی عکس‌هایی که گرفته بود رو بارگذاری کرد.📸 📲چند روز بعد، پیامکی براش اومد: «شکایت شما به سازمان تعزیرات حکومتی ارجاع شد. نتیجه متعاقباً اعلام خواهد شد.» ✌️دو هفته بعد خبر توی شهر پیچید: انبار مورد نظر پلمب شده و صاحبش به جرم احتکار برنج جریمه و کالاها بین فروشگاه‌های محلی توزیع شده😎 رضا وقتی خبر رو شنید، لبخند زد.😊 با خودش گفت: دیدی؟ لازم نیست دعوا کنیم یا ناامید بشیم. فقط کافیه بلد باشیم از چه راهی حق مردم رو پیگیری کنیم. #مسئولیت‌_پذیری_اجتماعی #نهی‌_از‌_منکر #احتکار #بی‌تفاوت_نباشیم 💠 ستاد امر به معروف و نهی از منکر: 🆔 @Setadeabm