eitaa logo
از هر دری سخنی
550 دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
8هزار ویدیو
431 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ وقتی جلال ذوق‌زده شد! با جلال رفتیم قم. سر یک‌کوچه‌ نگه داشت و دوتا کتابش را برداشت: غربزدگی توی یک ‌دستش بود و یک کتاب دیگر توی دست دیگرش. گفتیم: «کجا داری می روی؟» گفت: «صدایش را در نیاورید، دارم می‌روم پیش خمینی!» -بعد از ۱۵ خرداد بود؟ بله توی آن اوضاع! گفتیم «آنجا چرا؟» گفت: «بعداً می‌گویم». خلاصه توی ماشین منتطر ماندیم. بعد از چند دقیقه‌ای آل‌احمد آمد. دیدیم یک کتابش را این‌طرفی پرت کرد، یکی را آن.طرفی. گفتیم: «پس چه شد؟» فریاد زد: «آی! [جگر] دارد این هوا!» دستش را به اندازهٔ یک هندوانه باز کرد و [ادامه داد]: « [جگر] دارد این.قدر!» و به اندازهٔ یک ارزن را نشان داد... [کتاب ماه] شماره سوم: شهریور، مهر و آبان‌ ۱۳۸۷ ؟ گفت‌وگو درباره مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران صفحه ۷۴. @Ab_o_Atash @alfavayedolkoronaieh