یادداشتی کوتاه
جذب مخاطب با شبه بختآزمایی؛ یک آسیب مضاعف اینفلوئنسری مذهبی
مطالعه یادداشت
🔸 یک لیوان شطح داغ
@Asheykh_ir
💠 قمار، بختآزمایی و شبهبختآزمایی؛ نگاهی فقهی و اجتماعی با تأکید بر دیدگاه رهبر انقلاب
در فقه اسلامی، «قمار» عنوانی است که بهصورت اجماعی از سوی تمامی فقها حرام دانسته شده است. قمار، به هر نوع بازی یا معاملهای اطلاق میشود که در آن برد و باخت مالی بر پایه شانس و بدون تبادل واقعی و مشروع کالا یا خدمات شکل بگیرد.
در کنار قمار، عنوان دیگری به نام بختآزمایی نیز در فقه مطرح است. بختآزمایی معمولاً در قالب پرداخت پول در قبال دریافت برگهای صورت میگیرد که به دارنده آن، شانس شرکت در قرعهکشی و احتمال برد جایزهای مالی میدهد. این معاملات به اشکال مختلفی انجام میشوند، از جمله:
1. پرداخت پول در برابر دریافت برگه و شرکت در قرعهکشی شرکت یا مؤسسه.
2. مشارکت در قرعهکشی بدون خرید رسمی برگه، با پرداخت پول و دریافت سند مشارکت.
3. فروش برگهها با انگیزه کمک خیریه، همراه با اعطای جایزه برای تشویق.
4. پرداخت پول بهعنوان قرض به شرکت با وعده پرداخت جایزه در صورت برنده شدن در قرعه.
5. گرو گذاشتن پول بهعنوان رهن برای شرکت در قرعهکشی.
در تمامی این اشکال، فقهای شیعه و اهلسنت غالباً این نوع معامله را مصداق قمار دانسته و آن را حرام اعلام کردهاند؛ چراکه عنصر شانس و احتمال در کسب مال بدون تبادل مشروع وجود دارد.
شبه بختآزمایی؛ پدیدهای نوظهور اما مسئلهدار
در سالهای اخیر، شکل تازهای از قرعهکشی تحت عنوان شبه بختآزمایی ظهور کرده است. در این شیوه، شرکتکنندگان الزاماً پولی پرداخت نمیکنند، بلکه با انجام کاری مانند پاسخ دادن به سؤالات، تگ کردن دوستان، یا انتشار یک پست، به لیست قرعهکشی اضافه میشوند و شانس بردن جایزهای – عمدتاً مالی یا معنوی – را پیدا میکنند.
هرچند در ظاهر، این روش با قمار و بختآزمایی تفاوت دارد، اما بررسی محتوایی آن نشان میدهد که بسیاری از اشکالات اخلاقی، روانی و فرهنگی مشابه در آن نهفته است.
رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۸۳ در بیانی انتقادی نسبت به این روند در برنامههای تلویزیونی فرمودند:
«یک روز من دیدم در یک برنامه تلویزیونی پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند؛ برای این که به چند سؤال جواب داد! این سرگرمیِ خیلی جالبی نیست... این کار منطقی ندارد که مثلاً بنده بدانم انجیل عربی است یا یونانی است یا لاتینی است، بعد بگویند حالا که شما دانستید، این پانصد هزار تومان مال شما! این کار معنی ندارد...»
ایشان صراحتاً این گونه فعالیتها را فاقد منطق و مروج تنبلی ذهنی دانستهاند و تأکید میکنند که اگرچه ترویج علم مهم است، اما این نوع از مسابقات، در عمل اثر عکس دارند و باعث ضربه به فرهنگ کار، تولید و انگیزههای درونی افراد برای پیشرفت واقعی میشوند.
جذب مخاطب با شبه بختآزمایی؛ یک آسیب مضاعف اینفلوئنسری مذهبی
متأسفانه، در فضای مجازی شاهد گسترش شگردهای شبه بختآزمایی با رنگ و لعاب مذهبی هستیم. برخی صفحات مذهبی با عناوینی چون:
قرعهکشی سفر کربلا یا اربعین
دریافت تربت یا انگشتر متبرک
کمکهزینه زیارت و...
از مخاطبان میخواهند پست یا پیامشان را بازنشر دهند تا در قرعهکشی شرکت داده شوند. این کار که بهظاهر جذاب، معنوی و کمهزینه بهنظر میرسد، در واقع در امتداد همان پدیده شبه بختآزمایی است که رهبری نسبت به آن هشدار دادهاند.
چنین اقداماتی نهتنها از نظر شرعی محل تردید و گاه اشکال هستند، بلکه از منظر فرهنگی نیز باعث سطحیسازی دین، کاهش اعتبار نهادهای مذهبی و افزایش مصرفگرایی بهجای تعمیق ایمان میشوند.
جمعبندی
گرچه استفاده از شیوههای نو در تبلیغ و ترویج دین ضروری است، اما مرز میان جذب مخاطب مؤمنانه و دامگستری عوامفریبانه باریک است. هر گونه ترویج «شبهبختآزمایی» باید با دقت فقهی، درایت فرهنگی، و توجه به هشدارهای رهبری مورد بررسی قرار گیرد.
راه دین، راه عقلانیت، رشد، انگیزه درونی و کرامت انسانی است، نه ترویج شانس و جایزه بهعنوان ابزار هدایت.
🔸 یک لیوان شطح داغ
@Asheykh_ir
نمونهگیری گلوله برفی
#خرده_تجربه
خیلی اوقات توی پروژهها نیازمند شناسایی مخاطب هستیم. برای شناسایی مخاطب از روشهایی مختلفی میشه استفاده کرد. یکی از روشهایی که من ازش استفاده میکنم روش نمونهگیری گلولهبرفی است.
در متن زیر توضیح مختصری از این مدل ارائع میدم.
مقدمه
نمونهگیری گلولهبرفی (Snowball Sampling) یک روش غیرتصادفی در پژوهشهای اجتماعی است که از طریق بررسی روابط و پیوندهای بین افراد یا صفحات در یک شبکه اجتماعی، جامعه هدف را به تدریج گسترش میدهد. در حوزه تحلیل شبکه اجتماعی، این روش به کمک دنبال کردن ارتباطات (مانند دنبالشوندگان یا دنبالکنندگان) برای شناسایی اعضای یک جامعه خاص کاربرد دارد.
مراحل اجرای روش
۱. تعیین نقطه شروع (گره اولیه)
انتخاب یک یا چند صفحه اینستاگرامی معتبر و شناختهشده مرتبط با هیأتها که به عنوان نقطه شروع (seed nodes) استفاده میشود.
این صفحات باید نماینده خوبی از جامعه هدف باشند.
۲. جمعآوری دادههای ارتباطی
استخراج فهرست صفحات دنبالشده (following) و/یا دنبالکنندگان (followers) صفحه(های) شروع.
این اطلاعات بهعنوان گرههای جدید در شبکه در نظر گرفته میشوند.
۳. پالایش اولیه
بررسی و فیلتر صفحات جدید برای حذف موارد نامرتبط یا صفحات غیر هدفمحوری.
میتوان از معیارهایی مانند نام صفحه، بیوگرافی، محتوا و... برای تشخیص استفاده کرد.
۴. گسترش شبکه (مرحله نمونهگیری گلولهبرفی)
برای هر صفحه جدید معتبر، مراحل استخراج فهرست دنبالشدهها و دنبالکنندگان تکرار میشود.
به این ترتیب شبکه به صورت تدریجی بزرگتر و جامعتر میشود.
۵. توقف نمونهگیری
روند نمونهگیری تا زمانی ادامه مییابد که دیگر صفحات جدید مرتبط پیدا نشود (اشباع شبکه).
یا تا رسیدن به حجم نمونه دلخواه.
۶. تحلیل و اعتبارسنجی دادهها
تحلیل ساختار شبکه به منظور شناسایی خوشهها، گرههای مرکزی و ویژگیهای کلی جامعه هدف.
اعتبارسنجی دادهها از طریق مقایسه با منابع دیگر (مانند لیستهای رسمی یا اطلاعات میدانی).
نکات مهم
این روش وابسته به کیفیت گرههای اولیه است؛ انتخاب دقیق نقطه شروع اهمیت زیادی دارد.
نمونهگیری گلولهبرفی ممکن است منجر به تعصب نمونهگیری شود چون گرههای پرارتباط بیشتر دیده میشوند.
برای کاهش خطا، میتوان از ترکیب این روش با سایر روشهای جمعآوری داده استفاده کرد.
🔸 یک لیوان شطح داغ
@Asheykh_ir
هدایت شده از مجتبی مجلسی
هنر در شرایط جنگی / 19
و اما واژههای جنگی!
یک. واژهها و کلمات به تنهایی میتوانند قصه داشته باشند. مثال معروفی است که «بنشین، بتمرگ، بفرما» یک معنا دارند اما سه قصه! یکی قصۀ احترام دارد و خوشبرخوردی و دوستی و محبت، یکی بیاحترامی و دشمنی و عداوت و یکی هم خنثی است! واژهها بار معنایی دارند و قصهها را میسازند و یا کمک میکنند برای ساختهشدنشان.
دو. داشتم به فقدان قصهای که در یادداشت قبلی به آن اشاره کردم فکر میکردم، اولین مانعی که سر راهم قرار گرفت همین واژهها بودند. «جنگ»، «جهاد»، «مقاومت»، «دفاع»، «ایستادگی» و... دقیقا مثل مثال بالا یک معنا دارند ولی قصههای متفاوت. واژۀ «جنگ» مطمئناً نمیتواند بار معنایی خوبی داشته باشد که بتوانیم قصهای از آن استخراج کنیم که سود مخاطب ایرانی را در آن مستتر کنیم. «جنگ» در ذهن مخاطب ایرانی، همیشه بلایی بوده که باید از آن دوری جست. این واژه که خودش از دهان دشمن در دهان ما چرخیده و دارد تثبیت میشود و همه به آن اتفاق میگوییم «جنگ 12 روزه»! خودش یکی از مهمترین عواملی است که قصۀ جنگ را به مذاق قصۀ دشمن تثبیت کنیم.
سه. اینکه این اتفاق را چه بنامیم و عنوان «جنگ» را بر آن تثبیت نکنیم، همانگونه که آن هشت سال را دفاعمقدس و جنگتحمیلی خواندیم، کاری است که از اراده و توان ما خارج است. نهادهای رسمی و قدرت و رسانهها باید هماهنگ و یکصدا این اتفاق را رقم بزنند و با مشورت اهل فن واژهای را برای آن تثبیت کنند که بتوان برای مخاطب ایرانی قصهای ساخت.
چهار. تثبیت عنوان «جنگ» به این اتفاق، ارادۀ مشکوکی است که باید تا دیر نشده و این تثبیت رسوب نکرده، نهادهای مسئول به فکر تغییر و جایگزینی آن باشند.
یک لیوان شطح داغ
هنر در شرایط جنگی / 19 و اما واژههای جنگی! یک. واژهها و کلمات به تنهایی میتوانند قصه داشته باشن
قدرت واژهسازی از کف میدان
در یادداشت اخیر برادر عزیزم استاد مجتبی مجلسی با عنوان «هنر در شرایط جنگی / 19» نکتهای مطرح شده بود که تغییر یا جایگزینی واژه «جنگ» برای روایت یک اتفاق، کاری است که فقط از دست نهادهای رسمی، صاحبان قدرت و رسانه برمیآید.
من با اهمیت نقش این نهادها موافقم، اما تجربههای میدانی نشان میدهد که همیشه اینطور نیست و گاهی تغییر واژه از دل میدان و توسط جریانهای مردمی اتفاق افتاده است.
نمونه روشن آن ماجرای عنوان «مدافعان حرم» است. اوایل حضور رزمندگان ایرانی در سوریه، برای شهدا و مجاهدان عناوین مختلفی به کار میرفت؛ اما از یک مقطعی، در مراسمهای مردمی به ویژه برنامههای میدان امام حسین تهران با محوریت هیأت عبدالرضا هلالی، عنوان «مدافعان حرم» بر زبانها افتاد. این واژه بهمرور در هیأتها، محافل فرهنگی و فضای مجازی تکرار شد، تا جایی که رسانههای رسمی هم آن را پذیرفتند و تثبیت کردند.
فارغ از اینکه این عنوان خوب بود یا نه، این تجربه نشان داد که جریانهای مردمی و میدانی هم میتوانند با خلاقیت، استمرار و قدرت روایت، واژهای را بسازند و به سطح ملی برسانند. بنابراین، در موضوع فعلی نیز میتوان امیدوار بود که واژهای جایگزین برای «جنگ» از همین مسیر مردمی متولد و ماندگار شود.
🔸 یک لیوان شطح داغ
@Asheykh_ir
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر کدام داستانی دارد
کربلا | اربعین | مرداد ۱۴۰۴
🔸 یک لیوان شطح داغ
@Asheykh_ir