هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
به کی رای بدیم؟
هرموقع در مناطق جنگی راه | روگم کردید، نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را میکوبد همان جبهه خودی
است. شهید همت
خواستید رای بدیدنگاه کنید دشمن کی رو داره میکوبه، به همون رای بدید.
#انتخابات_۱۴۰۰
نشر با ذکر #صلوات🌹
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
3.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #روز_دختر رو به همه دختران سرزمینم تبریک عرض می کنم، مخصوصا دختران شهدای مدافع حرم
و علی الخصوص این دختر شهید که بعد از این دیگه باباش رو ندید!
*شهید جاوید الاثر سید مصطفی صادقی*
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
♦️شهیدی ڪہ مادرش را با شالی از
ڪربلا شفا داد♦️
شهید_محمد_معماریان
مادر شهید می گفت : نزدیڪ محرم بود ڪہ پای من شڪست و در خانہ افتاده بودم و دڪتر ها گفتند ڪہ بہ سختی خوب می شہ ...
*یڪ روز دلم شڪست و گفتم : خدایا من بہ مسجد می رفتم سبزی پاڪ می ڪردم ، فرش ها را جارو می زدم و ڪارهای هیئت را انجام می دادم ... اما الان خونہ نشین شدم ....
*شب بہ شهید خودم متوسل شدم و خوابم برد ... درعالم خواب دیدم ڪہ محمدم با عده ای از رفقای خودش ڪہ شهید شده اند اومد و یڪ شال سبز هم بہ گردنش بود ...
*گفتم : مادر ڪجا بودی ؟
*گفت : ما از ڪربلا می آییم ...
*گفتم : مادر مگر نمی بینی من بہ چہ وضعی در خونہ افتاده ام ...
*گفت : اتفاقا شفایت را از اباعبداللہ(ع) گرفتم ...
و بعد شال را از گردنش برداشت و روی پای من انداخت و گفت مادر شڪستگی پایت خوب شده ... این دردی ڪہ داری بخاطر گرفتگی عضلات است ...
*گفت : مادر برو ڪارهای مسجد رو انجام بده ...
🌸صبح از خواب بیدار شدم و دیدم ڪہ می تونم راه برم ... دخترم دوید و گفت : مادر بنشین ، پای شما شڪستہ ...
*گفتم : نہ ، پام خوب شده ...
*خواهر شهید تعریف می ڪند : یڪ دفعہ دیدم در اتاق بوی عطر عجیبی پیچیده ، گفتم مادر چه خبره ؟ این شال چیہ ؟...
*ماجرا را ڪہ برامون تعریف ڪرد باور نمی ڪردیم ... گفتیم بریم نزد آیت الله گلپایگانی .. ..
*شال را خدمت آیت الله گلپایگانی بردیم ، هنوز صحبتی نڪرده بودیم ڪہ ایشان شال را گرفتند ، بوییدند و بوسیدند و شروع ڪردند بہ گریہ ڪردن ...
*گفتیم: آقا چی شده شما چی می دونید ؟
*عرض ڪردند : این شال بوی امام حسین(ع) را می ده ...
*گفتیم : چطور؟ گفتند : ما از اجداد ساداتمان از مقتل سیدالشهدا یڪ تربت ناب داریم ... این شال سبز بوی تربت اباعبدالله (ع) را می ده ... و بعد فرمودند : یڪ قطعه از این شال را بہ من بدید وقتی من از دنیا رفتم در قبر و ڪفنم بگذارید و من هم در عوض آن تربت نابی ڪہ در اخیار ماست را بہ شما می دهم ....
📚 منبع : ڪتاب ۵۴۰ داستان از معجزات و ڪرامات امام حسین (علیه السلام)
✅آیه ای زیبا در وصف این داستان
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
و هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مرده اند ، بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.
سوره آل عمران آیه169
#شهیدمحمدمعماریان
#شهیدیکهمادرشرا
#باشالیسبزشفاداد
#حتماًبخوانید
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
کِی خزانم میشود مولا بهار؟
کِی کناره میرود گرد و غبار؟
یک سؤال از طعمِ بغض واَشک و آه
کِی به پایان میرسد این انتظار؟
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_روح_الله_سلطانی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹شهید مدافع وطن «روحالله سلطانی» مسئول عملیات لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا در منطقه «سردشت» در درگیری با گروهک «پژاک» به قافله شهدای کربلا پیوست.
🍃🌹دیدار روح الله با حضرت آقا
حضرت آقا (مقام معظم رهبری) به گنبد آمده بودند و آقا روحالله محافظ ایشان بودند. ظهر بود و سفره ناهار پهن شد. آقا روحالله آنقدر محو ابهت حضرت آقا شدند، طوری که ایشان به آقا روحالله اشاره کردند و گفتند: «جوان به این رعنایی چرا غذا نمیخوری؟» بعد گفتند که «بیا و کنار من بنشین». آقا روحالله رفت و کنار حضرت آقا نشست و ایشان از آقا روحالله پرسید «بچه کجایی؟» آقا روحالله گفت: «من آملی هستم و از مازندران». حضرت آقا هم گفتند «دانه بلند مازندران». وقتی به خانه برگشت آنقدر که محو جمال حضرت آقا بود که میگفت: «خدا قسمتت کند یکبار حضرت آقا را ببینی». خیلی دوست دارم یکبار از نزدیک به دیدار آقا بروم و بچههایم او را ببیند.
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
○•🌹
💚سلام امام زمانم💚
هر صبح،
به شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میکنم🌿
#عهدمیکنمباشما،
هر روز که میگذرد،
عاشقانه تر از قبل
چشم به راهتان باشم...🧡
✨السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ✨
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
🌹🍃🌹🍃