ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_محمد_رضا_یوسفیان
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
چند خاطره از شهید بزرگوار
🍃🌹سیبهای کوچه باغ؛
به کوچه باغها که رسیدیم صدای جیک جیک گنجشکان فضا را پر کردهبود. نسیم سرد صبحگاهی به آرامی از لابهلای شاخهها گذر میکرد. یکهالهی آبی رنگ در تموّج نور زرد خورشید صبح و سبزی باغ کوچه باغ راپر کرده بود. محمد رضا هم با ما بود. دل سپرده به آوازهای سرد جویبار وسرگرم بازیهای کودکانه. کمی که در کوچه باغ پیش رفتیم چند درخت ازباغ کنار به کوچه باغ سر کشیده بودند، پر از میوههای آبدار و شیرین ریختهبر زمین کوچه باغ. همه بچهها به محض دیدن میوههای بر زمین ریختههجوم بردند و هر کسی به اندازهی توان خود از میوهها خورد. محمدرضاهم مثل بقیه به جمع کردن میوهها نشست، اما آن چه را که جمع کرد نخوردو روی پرچین باغ گذاشت آن گاه رو به من کرد و گفت: «درست نیست ما اینمیوهها را بخوریم. صاحبش برای آنها زحمت کشیده و اینها حق اوهستند.»
محمدرضا آن روزها کودک بود و من بعدها دانستم که او چه قدر بزرگمیاندیشیده است.
🍃🌹انتخاب راه؛
قبل از آن که به سپاه برود پدرم با او گفتگو کرد. پدرم مایل نبود او بهسپاه برود به او گفت: «دوازده سال است برای شما زحمت کشیدهام و شمادرس خواندهاید. دوازده سال دیگر هم خرجتان میکنم تا شما شغل خوبیداشته باشید. سپاه حقوق زیادی ندارد و باید همیشه مثل یک سرباز آمادهیخدمت باشی و استراحتی هم نداشته باشی. محمدرضا به آرامی گفت: «منراه خودم را انتخاب کردهام. انقلاب به من نیاز دارد. من به مادیات پشتکردهام و حاضرم جانم را فدای انقلاب کنم. از شما خواهش میکنم مانع مننشوید.» پدرم گفت: «من مانع اهداف شما نیستم فقط میخواستم بگویم راهتحصیل شما باز است شما درس بخوانید.» محمدرضا پس از آن به سپاهرفت و با شروع جنگ از پدرم برای رفتن به جبهه اجازه خواست.
🍃🌹همیشه مرتب؛
یک طاقچه در خانهی ما بود که از همه جا مرتبتر بود. با وجود آن کهاشیا و لوازمش بیشتر از جاهای دیگر بود. این، طاقچه لوازم محمدرضا بودهمیشه همه چیز مرتب بود. کتابها سر جای خودش بود دفترهایش همهمینطور. هرگز ندیدم لوازم طاقچه به هم ریخته باشد. این نظم درلباسهایش هم دیده میشد لباس مهمانیاش از لباس معمولیاش جدا بود ومهمتر از همه این که هیچ وقت لباس را بدون اتو نمیپوشید. همیشه، مرتببود.
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 چرا دیروقت اومدید برای رای دادن؟
🌷 دیر اومدم به خاطر اینکه....
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید سلیمانی: نگین انگشتر من از شیشههای حرم حضرت امام رضاست که از انفجار [۳۰خرداد۷۳] بهجای مانده...
🔸انتشار به مناسبت شهادت زائران حرم رضوی به دست ایادی آمریکا در عاشورای سال ۱۳۷۳
#حاج_قاسم
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
#سلام_امام_زمانم😍
و چقدر مبارک است🧡
صبحی که با نام تو آغاز می شود🧡
نام تو را.... نه یکبار 🧡
که باید با هر نفس آواز خواند🧡
الهی به امید تو
🌹🍃🌹🍃
ختم صلوات امروز به نیت:
#شهید_منوچهر_مدق
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹زندگینامه جانباز شهيد منوچهر مدق🌹🍃
🍃🌹جانباز شهید منوچهر مدت فرزند محمد، در روز سي و يكم خرداد ماه سال 1335 در تهران دنيا آمد.
🍃🌹منوچهر، پس از طي دورانطفوليت در سن 7 سالگي به مدرسه رفت.
او تا سال دوم دبيرستان ادامه تحصيل داد و با توجه به علاقه اي كه نسبت به امور فني خودرو و مكانيكي داشت، ترك تحصيل كرد و مشغول به كار شد.
🍃🌹در اوايل بهار سال 1354 به خدمت سربازي اعزام شد.
در بحبوحه مبارزات مردمي منجر به پيروزي انقلاب، همانند هزاران جوان انقلابي وارد عرصه فعاليت هاي سياسي شد.
🍃🌹از جمله اقدامات روزمره او در اواخر سال 1357 مي توان به امور ذيل اشاره كرد:
«پخش اعلاميه، شركت در تظاهرات، آب رساني به مردم، پناه دادن مبارزين در منزل خود و جمع آوري دارو جهت مداواي مجروحين».
🍃🌹او در روز هاي تاريخي و سرنوشت ساز 21 و 22 بهمن سال 1357 به همراه تني چند از همرزمانش؛ بقاياي عناصر رژيم طاغوتي را از دانشكده پليس پاكسازي نمود.
🍃🌹منوچهر در سال 1359 ازدواج كرد و سالها بعد صاحب دو فرزند به نام هاي علي و بنت الهدي شد.
او در سال 1359 به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و با آغاز جنگ تحميلي، پس از طي دوره هاي آموزشي به لشگر 27 محمد رسول الله(ص) پيوست.
🍃🌹مسئوليت هاي شهيد منوچهر مدق در جبهه عبارت بود از:
مسئول تداركات گروهان، مسئول تداركات گردان، مسئول تامين لشگر.
🍃🌹از جمله همرزمان شهيد او مي توان از؛ شهيد حاج محمد عباديان، شهيد ميرنوراللهي، شهيد فريدوني، شهيد عطري نام برد.
🍃🌹جانباز شهيد منوچهر مدق در عمليات فتح المبين، بيت المقدس، كربلاي پنج و والفجر هشت شركت داشت.
🍃🌹او در منطقه عملياتي مهران در جنوب غرب كشور روز اول ارديبهشت ماه سال 1361 بامصدوميت شيمايي روبرو گرديد.
🍃🌹پس از پايان جنگ تحميلي و دفع دشمن متجاوز از ميهن؛ در پادگان دوكوهه و مقرهاي لشگر27 محمد رسول الله(ص) ادامه خدمت داد.
🍃🌹او به تدريج با بروز علائم مصدوميت شيمايي( هفتاد درصدي) ، در تهران بستري و تحت درمان قرار گرفت.
🍃🌹چندين بار مورد عمل جراحي ريه قرار گرفت و سرانجام پس از سالها تحمل رنج بيماري در روز سوم آذرماه سال 1379 در بيمارستان ساسان به شهادت رسيد.🌹🍃