شرح مختصری از زندگی نامه و خاطرات #شهید_ابراهیم_هادی قسمت چهارم 👇

💐 🍃 ایام انقلاب ابراهیم از دوران کودکی عشق و ارادت خاصی به امام خمینی(ره ) داشت . هر چه بزرگتر می شد این علاقه بیشتر می‌ شد .تا اینکه سال‌های قبل از انقلاب به اوج خود رسید . با شروع حوادث سال ۵۷ همه ذهن و فکر ابراهیم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود. پخش نوارها ،اعلامیه ها و... او خیلی شجاعانه کار خود را انجام می داد .🌷🍃 اوایل بهمن با بازگشت امام مسؤلیت یکی از تیم های حفاظت حضرت امام (ره) به ابراهیم و تیم او سپرده شد صحنه ورود امام ابراهیم پروانه وار به دور شمع وجودی حضرت امام می چرخید. ابراهیم میگفت: صاحب این انقلاب آمده ، ما مطیع ایشانیم. از امروز هر چه امام بگویدهمان اجرا می شود .🌹🍃

🪴جهش معنوی در زندگی بسیاری از بزرگان ترک گناهی بزرگ دیده می شود. این کنترل نفس بیشتر در شهوات جنسی است .حتی در داستان حضرت یوسف (ع) خداوند می فرماید : "هر کس تقوا پیشه کند (و در مقابل شهوت وهوس) صبر و مقاومت نماید ، خداوند پاداش نیکوکاران راضایع نمی‌کند، که نشان می دهد یک قانون عمومی بوده و اختصاص به حضرت یوسف (ع) ندارد . از پیروزی انقلاب یک ماه گذشت چهره و قامت ابراهیم بسیار جذاب تر شده بود هر روز در حالی که کت شلوار زیبایی می پوشید ، به محل کار می آمد ‌ محل کار او در شمال تهران بود . یک روز متوجه شدم خیلی گرفته و ناراحت است !کمتر حرف می‌زد و تو حال خودش بود به سراغش رفتم با تعجب گفتم :داش ابرام چیزی شده ؟!گفت چیز مهمی نیست اما مشخص بود مشکلی پیش آمده . گفتم اگر چیزی هست بگو شاید بتونم کمکت کنم . کمی سکوت کرد گفت : چند روزه که دختری بی حجاب ، توی این محله به من گیر داده !گفته تا تو رو به دست نیارم ولت نمیکنم ! نگاهی به قد بالای ابراهیم انداختم و گفتم : با این تیپ وقیافه که تو داری ، اتفاق عجیبی نیست! گفت : یعنی به خاطر تیپ و قیافه این حرف رو زده . لبخندی زدم و گفتم : شک نکن! روز بعد تا ابراهیم رو دیدم خنده ام گرفت. موهای تراشیده آمده بود محل کار ، بدون کت شلوار با پیراهن بلند چهره ژولیده حتی با شلوار کردی دمپایی آمده بود . ابراهیم این کار را مدتی ادامه داد تا بالاخره از آن وسوسه شیطانی رها شد .🌹🍃 📚 سلام‌بر ابراهیم

ارباااااااب😭😭😭 🟣 برای آماده سازی دل هامون برای ماه عزای ارباب 🔴 ذکر #صلوات و #سوره_توحید 🟢 به نیت تعجیل در فرج امام زمان(عج) 🟠 مهلت قرائت تا شب اول محرم 🌾 الحمدالله تا الان ۱۵۵۰۰ مرتبه صلوات و ۵۳۰۰ مرتبه سوره توحید اعلام شده است 💎 در صورت سهیم شدن @shahid_ahmadali_nayeri #خدا_را_شکر_گریان_حسینم #ای_کاش_پادشاه_بر_گدا_نظر_کند

ختم صلوات امروز به نیت: #شهید_سید_محمد_یزدانفر 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا

ختم صلوات امروز به نیت: #شهید_مسعود_ملا 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا

🌹🍃بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃

شرح مختصری از زندگی نامه و خاطرات #شهید_ابراهیم_هادی قسمت چهارم 👇

💐 🍃 ایام انقلاب ابراهیم از دوران کودکی عشق و ارادت خاصی به امام خمینی(ره ) داشت . هر چه بزرگتر می شد این علاقه بیشتر می‌ شد .تا اینکه سال‌های قبل از انقلاب به اوج خود رسید . با شروع حوادث سال ۵۷ همه ذهن و فکر ابراهیم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود. پخش نوارها ،اعلامیه ها و... او خیلی شجاعانه کار خود را انجام می داد .🌷🍃 اوایل بهمن با بازگشت امام مسؤلیت یکی از تیم های حفاظت حضرت امام (ره) به ابراهیم و تیم او سپرده شد صحنه ورود امام ابراهیم پروانه وار به دور شمع وجودی حضرت امام می چرخید. ابراهیم میگفت: صاحب این انقلاب آمده ، ما مطیع ایشانیم. از امروز هر چه امام بگویدهمان اجرا می شود .🌹🍃

🪴جهش معنوی در زندگی بسیاری از بزرگان ترک گناهی بزرگ دیده می شود. این کنترل نفس بیشتر در شهوات جنسی است .حتی در داستان حضرت یوسف (ع) خداوند می فرماید : "هر کس تقوا پیشه کند (و در مقابل شهوت وهوس) صبر و مقاومت نماید ، خداوند پاداش نیکوکاران راضایع نمی‌کند، که نشان می دهد یک قانون عمومی بوده و اختصاص به حضرت یوسف (ع) ندارد . از پیروزی انقلاب یک ماه گذشت چهره و قامت ابراهیم بسیار جذاب تر شده بود هر روز در حالی که کت شلوار زیبایی می پوشید ، به محل کار می آمد ‌ محل کار او در شمال تهران بود . یک روز متوجه شدم خیلی گرفته و ناراحت است !کمتر حرف می‌زد و تو حال خودش بود به سراغش رفتم با تعجب گفتم :داش ابرام چیزی شده ؟!گفت چیز مهمی نیست اما مشخص بود مشکلی پیش آمده . گفتم اگر چیزی هست بگو شاید بتونم کمکت کنم . کمی سکوت کرد گفت : چند روزه که دختری بی حجاب ، توی این محله به من گیر داده !گفته تا تو رو به دست نیارم ولت نمیکنم ! نگاهی به قد بالای ابراهیم انداختم و گفتم : با این تیپ وقیافه که تو داری ، اتفاق عجیبی نیست! گفت : یعنی به خاطر تیپ و قیافه این حرف رو زده . لبخندی زدم و گفتم : شک نکن! روز بعد تا ابراهیم رو دیدم خنده ام گرفت. موهای تراشیده آمده بود محل کار ، بدون کت شلوار با پیراهن بلند چهره ژولیده حتی با شلوار کردی دمپایی آمده بود . ابراهیم این کار را مدتی ادامه داد تا بالاخره از آن وسوسه شیطانی رها شد .🌹🍃 📚 سلام‌بر ابراهیم