eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
16 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم صلوات امروز به نیت : 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹من و شهید اصغریان باهم بزرگ شدیم. در یک روستا و یک خانه. دوران مدرسه و سربازی و آموزشی و خدمتمان باهم بود. حتی با اختلاف شش‌هفت ماه باهم استخدام ناجا شدیم. تنها، رفیق نبودیم، برادر بودیم. از خاش که به خراسان جنوبی منتقل شد، آن‌جا بند نماند. خیلی زود برگشت. بعد از یک سال به من گفت: «بیا باهم انتقالی بزنیم، بریم هامون. اینجا درگیری نداره. جست‌و‌خیز نداره. من نمی‌تونم اینجا خدمت کنم. من عادت کردم همیشه تو درگیری و کوه و صحرا باشم.» می‌دانستم این‌ها بهانه است. او همیشه دلش می‌خواست قدم‌های بزرگ بردارد. مفید‌بودن را با تمام وجودش حس کند. با ماندن در خراسان حس می‌کرد خدمت و وظیفه‌اش ناتمام مانده. گفتم: «محمد، منصرف شو. حالا دیگه همه چیز فرق کرده. حالا تو سه تا بچه داری. وضع امنیت سیستان و بلوچستان خوب نیست. همین‌جا خدمتتو ادامه بده.» دلش راضی نمی‌شد. اسب سرکشی در قلبش می‌کوبید که نمی‌توانست آرام‌اش کند. 🍃🌹 عاقبت هم تسویه حسابش را از اداره گرفت و برایم زنگ زد. گفت: «من دارم میرم خاش. تو که نیومدی!» برگة تسویه را که دیدم ماتم برد. فکر می‌کردم شاید هنوز بتوانم پشیمانش کنم. گفتم: «تو که از وضعیت اون‌جا خبر داری، اگه اتفاقی برات بیفته...» خندید و گفت: «من از خدامه! هرچند که لیاقتشو ندارم. راضیم به رضای خدا.» گفتم: «محمد، تو بچه داری!» آرام گفت: «خدای بچه‌های منم بزرگه! خودش حواسش بهشون هست!» دیگر یقین کردم که نمی‌توانم جلودارش باشم. رفت. چند ماه بعد در یک عملیات ضد مواد مخدر گلوله خورد. او شهید شد و من رفیق نیمه‌راه ماندم! شهید محمد اصغریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ کدخدا را برسانید! زمان، مستِ علی ست مالک افتاد زمین، تیغ، ولی دست علی ست نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
❤️سردارشهیدقاسم‌سلیمانے: ❣اگر از من تعریف ڪردند و گفتند «مالڪ اشتر» و من باورم شد سقوط مےڪنم؛ اما اگر در درونِ‌خودم ذلیل شدم خداوند مرا بزرگ مے‌گرداند. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
تجمع عظیم مردم عراق در فرودگاه بغداد در سالگرد شهادت حاج قاسم و حاج ابومهدی از تصور همه سلایق سیاسی بالاتر و عظیم‌تر بود. خون فرماندهان شهید دلهای زیادی را فتح کرده و این تازه شروع ماجراست نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
چه زیبا مردان خدا آسمانی می شوند نشر با ذکر صلوات🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام این امر " ظهور " نخواهد شد، تا اینکه هیچ صنفی از مردم باقی نماند مگر اینکه حکومت کند تا کسی نگوید اگر حاکم می شدیم به عدالت رفتار می کردیم سپس قائم، به حق و عدالت قیام خواهد کرد. غیبت نعمانی، باب ۱۴، حدیث ۵۳ 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت : 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹زندگینامه شهید رحمان اسلامی🍃🌹 🍃🌹شهید رحمان اسلامی پانزدهم دیماه سال یکهزار و سیصدو سی و هفت در خانواده ای مذهبی در یکی از روستاهای اطراف تهران متولد شد. تولد او گرمی خاصی به کانون خانواده اش بخشید. پدرش که از طریق کشاورزی امرار معاش می کرد ناچار شد به علت بی توجهی نظام شاهنشاهی به این قشر از جامعه به شهر مهاجرت کند و به همین سبب به تهران نقل مکان کرده و مشغول کارگری شد. و در محلات جنوبی با مشکلات فراوان با اجاره نشینی به گذران زندگی پرداخت. 🍃🌹شهید اسلامی در طول رشد جسمی و فرهنگی خود با مسائل و مشکلاتی نیز مواجه می شد. هنوز مدتی نگذشته بود که مصیبتی جانکاه بر او و خانواه اش وارد آمد او مادرش را که از بیماری رنج می برد از دست داد و غم فقدان مادر به شدت او را متأثر کرده بود. 🍃🌹با وجود تمام این مشکلات و مصائب او به تحصیل خود پرداخت و با موفقیت سالهای تحصیلی را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت تا اینکه وارد مقطع دبیرستان شد. در این زمان پدرش در امر ساختمانی استادکار ماهری شده بود او روزهای فراغت را به همراه پدر به کار میپرداخت و چندی بعد برای کمک بیشتری به خانواده روزها به کار و شبها به درس مشغول می شد. 🍃🌹همزمان با سال آخر تحصیلی متوسطه نهضت رهائی بخش و طاغوت برانداز، امت مسلمان ایران شروع شد او که طعم تلخ ستم و ظلم دستگاه جبار پهلوی را بخوبی حس کرده بود به مخالفت با رژیم پرداخت و در موقعیتهای مختلف به پخش اعلامیه و تظاهرات می پرداخت. 🍃🌹بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی و با اخذ دیپلم تا اواسط سال 58 همچنان به انجام کار بنائی بهمراه پدر مشغول بود. برای پیوستن به سپاه به یکی از مراکز پذیرش مراجعه و بعد از ورود به سپاه و گذراندن دوره های لازم برای مقابله با مزدوران استکبار جهانی به کردستان اعزام شد. 🍃🌹در اوائل سال 1361 همراه با تیپ مربوطه به جبهه های جنوب اعزام میشود و در عملیتهای مختلفی از قبیل فتح المبین، بیت القدس و رمضان شرکت می کند . همچنین در همان سال شریک زندگیش را انتخاب می کند که بعلت حمله اسرائیل به لبنان و اعزام به سوریه موفق به ازدواج نشد. 🍃🌹اخلاص از مهم ترین خصایص زندگی وی بشمار می رفت بطوریکه یکبار در جبهه های نبرد از ناحیه دست مجروح و به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل می شود و هنگامیکه زخم او بهبود می یابد مجدد از همانجا عازم جبهه می شود؛ بدون اینکه حتی خانواده اش را در جریان این مجروحیت قرار بدهد. 🍃🌹او با اعمال خود سعی در ارشاد خانواده و اقوام خود داشت و می کوشید تا ساده بپوشد و بدون پرداختن به تجملات زندگی کند. با اطرافیان برخوردی نیکو داشت و هیچگاه کسی را از خود نمی رنجاند. 🍃🌹قبل از آخرین ماموریت خود به جبهه ازدواج کرد و برای خرید ازدواج اقدام نمود و بعد از آن برای پیوستن به عملیات رمضان عازم جنوب کشور شد و با شرکت در عملیات رمضان موفق می شود شماری از دشمنان انقلاب و اسلام را بهمراه دیگر همرزمانش بهلاکت رساند و سرانجام خود نیز به جمع یاران شهیدش می پیوندد و به فیض شهادت نائل می آید.🌹🍃