eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
16 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مدافع حرم اسحاقیان🌹 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید مدافع حرم #مهدی اسحاقیان🌹
✨ از زبان همسر شهید ⬇️ 🍃🌹ایشان روز خواستگاری خیلی ساکت بود و بیشتر من حرف می‌زدم. آقا مهدی فقط گاهی می‌گفت من هم با این حرف موافق هستم! اما بیشتر تأکیدش روی مسئله بود و می‌گفت دوست ندارم کسی که به عنوان شریک زندگی قرار می‌دهم، شلوار جین و کفش سفید پایش کند و روی اینطور مسائل خیلی حساس بود. 🍃🌹من هر روز حدیث‌هایی در مورد جهاد برایش جمع‌آوری می‌کردم و می‌خواندم تا به او نشان بدهم که از رفتنش به سوریه ناراحت نمی‌شوم. 🍃🌹ما خیلی عاشقانه با هم زندگی می‌کردیم و در مدت این شش سالی که با هم بودیم هر روز احساس می‌کردیم روز اول زندگی‌مان است و آقا مهدی خیلی محبت به خانواده داشت. با همه عشق‌مان موقعی که به سوریه می‌رفت آنقدر سریع رفت که حتی پشت سرش را نگاه نکرد. طوری که خودم هم تعجب کردم. 🍃🌹قبل از رفتنش حرف عجیبی به من زد، پشت گردنش را نشان داد و گفت قرار است ترکش از همین جا رد شود. وقتی که پیکر آقا مهدی را آوردند نگاهش کردم دیدم واقعا تیر از همانجا رد شده است و نصفی از پشت سرش رفته بود. 🍃🌹آقا مهدی به تبعیت از خیلی تأکید داشت و چون حضرت آقا به دفاع از مردم سوریه، یمن و عراق توصیه داشتند، او هم دوست داشت جزو کسانی باشد که حرف رهبر را اطاعت کرده‌اند. می‌گفت دوست دارم با رفتن به جنگ، آل‌سعود عصبانی شوند. شهید به خیلی اهمیت می‌داد و هر جا به مسافرت می‌رفتیم تا صدای اذان را می‌شنید توقف می‌کرد و در مسجد همان محله نماز می‌خواند و بعد ادامه مسیر می‌داد. به رعایت حجاب هم توجه و تأکید بسیاری داشت. قبل از اعزامش با هم به کربلا رفتیم، به هر کدام از حرم‌های مطهر که می‌رفتیم، گریه می‌کرد و می‌گفت من آمده‌ام تا امضای قبولی شهادتم را از اهل بیت (علیه السلام) بگیرم. 🍃🌹از کارهای شاخص شهید خدمت به خانواده شهدا بود و با رسیدگی و سرزدن به خانواده شهدا از حال آنها جویا می‌شد و خاطرات شهدا را جمع‌آوری می‌کرد. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷شهید مدافع حرم 🌻 ولادت: ۶۴/۱۲/۲ 🍂 شهادت: ۹۵/۱/۱۸ 🕊 محل شهادت: سوریه، جنوب غرب حلب 🍁 نحوه شهادت: با عنوان یکی از فرماندهان لشکر زینبیون بر اثر اصابت ترکش خمپاره آسمانی شد 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹 از زبان پدر محترم شهید ⬇️ 🌷پسرم خیلی مهربان بود. هر زمان از سر کار برمی‌گشت فرقی نمی‌کرد که چه ساعتی از شبانه‌روز باشد، ابتدا می‌آمد من و مادرش را می‌دید و به دست‌های مادرش بوسه می‌زد بعد به خانه‌اش می‌رفت. 🌷همیشه می‌گفت: می‌خواهم سرباز واقعی آقا امام زمان(عج) باشم. الحمدلله موفق هم شد. در سپاه آموزش‌های سنگینی داشت. تاکتیک‌های نظامی خیلی سخت بود. من نگران بودم که ابوالفضل نتواند آموزش‌های سپاه را تحمل کند، اما از آنجا که ورزشکار بود و کشتی‌گیر، بدن آماده‌ای داشت و موفق شد تاکتیک‌های نظامی زیادی را یاد بگیرد و در فنون نظامی و رزمی تبحر خاصی پیدا کرد. 🌷ابوالفضل ارادت خاصی به شهید داشت. ماهی دو بار با همسرش به بهشت زهرا(س) می‌رفت و در همین رفت‌و‌آمد‌ها بود که همسرشان را برای شهادتش آماده می‌کرد. آنجا به زیارت شهدا می‌رفتند و با خواندن نماز و ادعیه بازمی‌گشتند. 🍃🌹 از زبان همسر محترمه شهید ⬇️ 🌷بعد از عقد از اعتقاداتش گفت و از صحبت کردنش مشخص بود که خیلی طرفدار سرسخت . شدیداً نسبت به حضرت آقا غیرتی بود. همه می‌گفتند: «آقا ابوالفضل اصلاً ناراحت نمی‌شود.» واقعاً کسی ناراحتی آقا ابوالفضل را ندیده بود، اما روی مسائل رهبری خیلی حساس بود و ناراحت می‌شد. در باره با مسائل دیگر خیلی آرام بود و اصلاً ناراحت و عصبانی نمی شد.  🌷آقا ابوالفضل خیلی دوست داشت آن رشته‌هایی که خودش تجربه کرده بود، من هم تجربه کنم مثل کوهنوردی. برایم کفش مخصوص خریده بود، باهم دربند می‌رفتیم. خودش "راپل" کار می‌کرد. یک روز خانه پدرشوهرم بنایی بود. آقا ابوالفضل به من گفت: «بیا بریم بالا پشت بام.» گفتم: «برا چی؟» گفت: «توبیا.» با هم رفتیم بالا. دیدم یک طناب از آن جا وصل کرده و به من یاد داد تا با طناب پایین بیام. خودش، غریق نجات، شنا، راپل، صخره نوردی، چتر بازی، جودو... ولی از بین اینها، شنا را به من توصیه می‌کرد. حتی در خانه روی فرش به من مراحل شنا را یاد داد که بعداً همه تعجب می‌کردند که من چطور یاد گرفتم. 🌷همیشه از شهادت می‌گفت: «دعا کن شهید بشوم.» 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷اولین شهید مدافع استان بوشهر، شهید مدافع حرم، 🌺 ولادت: ۶۸/۱۲/۵ (شب مبعث) 🍂 شهادت: ۹۴/۹/۱۳ (روز معراج پیامبر اکرم،ص،) 🕊 محل شهادت: سوریه، 🍁 نحوه شهادت: مورد اصابت ترکش قرار میگیرد و درحالی که دو چشم خود را از دست داده بود مجروح شده و پس از ۴۳ روز بستری شدن و تحمل درد های ناشی از جراحت های میدان نبرد  در یکی از بیمارستان های تهران آسمانی شد. 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
شهیدمدافع حرم# محمد احمدی جوان 🌹
🍃🌹از مهمترین کارهای فرهنگی انجام شده طی سالیان اخیر توسط شهید احمدی جوان می توان به برگزاری باشکوه یادواره شهدای روستا، در تاسوعای حسینی هر سال اشاره کرد، شهید به شرکت در جلسات قرائت قرآن، دعا و دیدار با خانواده شهدا اهمیت خاصی می داد و با طیف وسیعی از جوانان روستا ارتباط صمیمی و مطلوبی داشت. 🍃🌹محمد، شهید علیرضا زنده پی (دایی شهید) را الگوی شخصیتی خود می دانست. اعتقاد قلبی و عملی به داشت تا جایی که در وصیت نامه خود می نویسد : مبادا از خط ولایت فقیه خارج شوید که من شهادت می دهم که شما از خط اهل بیت خارج شده اید. 🍃🌹کوهنوردی، ماهیگیری و فوتبال، تفریحات مورد علاقه شهید در ایام فراغت بود. چهره خوش رو و چشمهای باحیایش نشان از عمق ایمان درونی اش داشت که گویا اطرافیان را بدون کلام به سوی خدا دعوت می کند. 🍃🌹از زبان برادر شهید ⬇️ محمد خیلی آدم توداری بود و حرف هیچ کس را به زبان نمی آورد و حتی یکسال که آموزش رفته بود و دوره نظامی می دید از لحاظ رعایت امنیتی به هیچ کس نگفته بود و از دیگر نکات مثبت محمد این بود اصلا اهل نبود ولی اهل نماز شب بود و نماز مغرب و عشاء را در وقت خودش به جا می آورد همزمان با هم نمی خواند. از طرفی هم خانه پدری  محمد کنار دریا است و بیشتر تفریحات محمد ماهیگیری بود و صید خوبی هم می کرد. موقعی که در سپاه بودند بیشتر کارهای فرهنگی و مسابقات ورزشی را بر عهده گرفته بودند و اردوهای بسیج را برای دانش آموزان خودش برگزار می کرد. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
ختم صلوات امروز به نیت #شهید_فتح_الله_سلطان_بیگی ۲۱ خرداد سالروز شهادت ۱۵ شهید ترور گرامی باد 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم. 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
  🌹🍃شهيد «فتح الله سلطان بيگي» در بیست و دوم فروردین سال 1317 در قريه چورس از توابع شهرستان چایپاره در خانواده اي مذهبي و معتقد به شرع مقدس اسلام دیده به جهان گشود. 🌹🍃 دوره ابتدايي را با موفقیت، در زادگاهش به پايان رساند و همزمان از پدر بزرگوارش اصول و قواعد قرآن را فرا گرفت. دوره دبيرستان را در شهرستان خوي با موفقيت به پايان رساند. 🌹🍃 در سال 1337 به سبب عشق و علاقه اي كه به ميهن داشت جهت حفظ و حراست از آن وارد دانشكده افسری شد و در نقاط مختلف كشورمان خدمات ارزنده اي انجام داد. در دانشکده افسری تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی ادامه تحصیل داد و به عنوان سرهنگ دوم ژاندارمری فعالیت می کرد.  🌹🍃 همواره در فكر افراد مستضعف و محروم بود و از هيچ كوششي در جهت خدمت به آنها دريغ نمي كرد. وي هنگام خدمت در اشنويه، به ياری خانواده بي سرپرستي شتافت و با تلاش و پيگيري فراوان براي آنها هزينه امرار معاش و منزل مسكوني تهيه و چند كودك بي سرپرست را از آوارگي نجات داد. 🌹🍃در انجام واجبات ديني و ترك محرمات خيلي دقيق و حساس بود و از عاشقان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و پيرو واقعي ولي فقيه و دلي سرشار از عشق به امام راحل داشت. 🌹🍃در دوران اوجگيري انقلاب اسلامي به رهبري امام (ره) با امت به پا خاسته جهت سرنگوني رژيم منفور پهلوي همگام و گوش به فرمان امام و رهبرش داشت.  🌹🍃مناطق كردنشين كه محل تاخت و تاز اشرار و ضد انقلابيون قرار گرفته بود، شاهد رشادت ها و شجاعت هاي اوست چرا كه در پاكسازي اين مناطق از وجود اشرار و ضد انقلابيون نقش موثری داشت. 🌹🍃 در آخرين وداعش با خانواده غسل شهادت كرد و ضمن توصيه به تقوی و پرهيزگاری، راهي ميدان نبرد شد و در مقابله با عمال استكبار جهاني در منطقه ماكو همراه فرمانده سپاه پاسداران و يكي از همرزمانش به اسارت درآمدند، ولي چون كوه استوار و محكم ايستاد 🌹🍃 سرانجام بعد از رشادتها و تحمل شکنجه ها و سختی های بسیار در بیست و یکم خرداد ماه سال 1359توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در ماکو در اثر اصابت گلوله نداي حق را لبيك گفته و به درجه رفيع شهادت نایل آمد