eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88هزار دنبال‌کننده
819 عکس
496 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه1_1022335897.mp3
زمان: حجم: 3.09M
|⇦•دستی نداری تا بگیرم... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا که به هایشان کردند! مثلاً که به پیمان‌اش "دلیرانه" عمل کرد... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•قمرٌ مضى لا للقِتالْ.... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● «قمرٌ مضى لا للقِتالْ، يأتي بماءٍ للعِيالْ» ماه به راه افتاد، اما نه برای نبرد؛ رفت تا آبی برای حرم بیاورد «سَيغيبُ عنُهم بُرهةً، ويعودُ بالحُبِّ الزُلالْ» چند دقیقه ای قراره از حرم دور بشه، ولی با اون آب زلال و اون عشقِ نابش برگرده...طول نمی کشه... «رَكِبَ الأصيلةَ بعدَما، قالت سُكينَةُ، ثمّ قالْ خَسِئَ الظَّما يُضنيكُمُ، وأنا ابنُ سقـّاءِ الجِبالْ» سوار اسبش شد، بعد از آنکه، سکینه از او طلب آب کرد. بعد صدا زد: تشنگی شما را از پا در نخواهد آورد، تا زمانی که من، پسر ساقی کوه ها هستم...امیرالمومنین... «وَ حُسينُ يَتبَعُ خَطوَهُ، فهوَ البقيّةُ والرِّجالْ» امام حسین، به راه رفتن عباسش نگاه می کرد؛ آخه عباسش باقیمونده مردان لشکره... «و يَرى الأَصيلةَ رفرَفَتْ، لَكَأَنّها طَيرُ الخَيالْ» اسب عباس از جا کنده شد، انگار که پرنده خیال بود... «ألَعلَّها جُنَّت بهِ، و غَدَت تُهَمهِمُ في اخْتيالْ» اسب با سوار شدن عباس انگار که به جنون رسید و با غرور شیهه می کشید «لكنَّ عَنْ عينِ الوَليْ، أخفَتْهُ قارِعَةُ النِّزالْ» اونقدر جنگ نمایان بود،عباس رو از چشم امام حسین دور کرد... «وصَلَ الجميلُ فُراتَهُ، والقِربَةَ العُظمى أمالْ» ماه زیبا ی بنی هاشم به فرات رسید، و مشک را خم کرد  «يا ماءُ لا تَلْمعْ فقد، ذَكَّرتَني يومَ الرِّحالْ» آب فرات موج مزن... ای آب ندرخش...تلالو نده... مرا به یاد روز سفرم از مدینه انداختی... «في دَمْعَتَيْ أمّي و قد، أخْفَت بها ما لا يُقالْ» آن روزی که در اشک‌های مادرم، حرف های نگفتنی ای بود که نگفت...(مادر بود...ولی حرفش این بود:) «مُتْ يا بنَيَّ ولا تَعُدْ، و لِزَينبٍ اَخفِ الظِّلالْ» پسرم بمیر ولی برنگرد! و نگذار کسی حتی سایه‌‌ی زینب را هم ببیند.... «قامَ الجميلُ عن الفراتِ، وعَينَهُ فيهِمْ أَجالْ» آن ماهِ زیبا از کنارِ فرات بلند شد، و با نگاهش دشمنان را برانداز می کرد... «سَهمٌ أَتى، منهُ بَرى، عيناً، فَشَدَّ على القِتالْ» تیری آمد و به یک چشم عباس نشست اما عزم نبرد کرد... «قَطَعوا يَمينَيْ حيدَرٍ، والثَّغرُ يَهْمِسُ في ابتهالْ» دو دست حیدری او را بریدند، اما او اینطور مناجات می‌کرد... «واللهِ لو قَطَّعتُمُ، مِنّي اليمينَ معَ الشِّمالْ» به خدا قسم اگر دست راست و چپ مرا جدا کنید... «إنّي أَذودُ عنِ الوَليْ، سُلطانِ أَربابِ الجمالْ» من از ولی دفاع می‌کنم، که سلطان بزرگانِ زیبایی است... *اینجا شروع کرد با معرفی امیرالمومنین،خودش رو معرفی کردن...* «أنا إبنُ مَن في حَقِّهِ، أُنزِلنَ آياتُ الكمالْ» من فرزند آن کسی هستم، که آیه‌هایِ کمال در حق او نازل شد... «أنا إبنُ من كفٌّ لَهُ، رُفِعَتْ بها السَّبعُ الثِّقالْ» من پسر کسی هستم که خدا با دست او، آسمان‌های هفتگانه را رفیع کرد «أنا إبنُ من في حبِّهِ، ميزانُ أولادِ الحَلالْ» من پسر کسی هستم که محبت او، میزان حلال زادگی است... «أنا إبنُ قتّالِ العرَبْ، أنا إبنُ كشّافِ الكُرَبْ» من پسر کُشنده‎ی پهلوانان عربم، من پسر برطرف کننده‌ی مصیبت‌هایم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● «أنا من ضرَبْ، أنا من غلَبْ» من پسر کسی هستم که ضربه زد، من کسی هستم که پیروز شد «أنا إبنُ من سمّتهُ فاطِمُ حيدرَه» من پسر کسی هستم که مادرش او را حیدر نام نهاد «أنا من حَمَلْتُ البيرَقَ، أنا ذولفِقارٌ شَقشَقَ» من کسی هستم که بیرق حسین بن علی را به دوش دارم. من ذوالفقار پرچکاچکم «أنا من سَقى، أنا من رَقى» من ساقی هستم... «أنا من دَعاهُ عليُّ سَبْعَ القَنْطَره» من همانم که علی علیه السلام اورا شیر یل نامید *جنگ نمایانی کرد و کفار و منافقین رو به درک واصل کرد...یه وقت تیری آمد و آبِ مشکش به روی زمین ریخت...* «وإذا بسَهمٍ جاءَهُ، و لِماءِ قِربَتِهِ أَسالْ» ناگهان تیری آمد، و آب مشک جاری شد «ما لِلحُسينِ و قد رأَى، علَماً بِكَفِّ البَدرِ مالْ» چه حالی داشت حسین (ع) وقتی که دید این علم در دستِ ماه به زمین متمایل می شد... «و هَوى الجَميلُ على الثَّرى، فَتَلَقَّتِ الوَجهَ الرِّمالْ» این زیبا‌رو به زمین افتاد، و تمام صورت مبارکش خاک آلود شد «أخي يا حُسينُ أنا هُنا، أدرِكْ أخاكَ على عُجالْ» ای برادرم حسین! من اینجایم، بیا به دادم برس «فدنا الحُسينُ و ضَمَّهُ، لِـيَرى أخاهُ بأَيِّ حالْ» حسین(ع) آمد،برادر را در آغوش گرفت(لحظه های آخر بود) تا هر طور شده برادرش را ملاقات کند «شَدَّ الجَميلُ بعُنقِهِ، عن حِجرِهِ، و بكى و قالْ» ماه بنی هاشم، گردنش را در آغوش حسین تكانی داد و به آقای خودش نگاه کرد و گریه کرد و گفت: «أفديكَ، بعدَ هُنيهَةٍ، من ذا يَضُمُّكَ يابنَ آلْ» عباس به فدای تو بشه... چندساعت دیگه چه کسی سر تو را به آغوش می‌گیرد ای پسر رسول خدا... «عبّاسُ يا نورَ الوَفا، بي عندَ قَتْلي لا تُبالْ» [حسین (ع) فرمود:] ای عباس، ای نور وفاداری، نگران کشته شدن حسین نباش! «إنَّ السّما سَتَضُمُّني، رأساً على رُمحٍ يُشالْ» آسمان مرا در آغوش خواهد گرفت، هنگامی که سر من بر نیزه می‌رود.... «عادَ الإمامُ و ظَهرُهُ، قوسٌ يَشُدُّ عَلَي النِّبال» امام به خیمه بازگشت در حالی که پشتش، ماننو کمانی خمیده بود... «فرأته زينبُ يا اخي، ما لي أراك على ارتحال» زینب برادر رو که دید، گفت برادرم! چی شده؟!چرا در حال مرگی؟!چرا در حال احتضاری... «شُدِّي إزارَكِ للسِّبا، يا نِعْم رَبـَّات الحِجال» [امام حسین (ع) فرمود: یا زینب] پیراهنت را برای اسارت آماده کن، ای بهترین سرپرستِ زنان و دختران... «عباسُ أيْتَمَنا مَعاً، و أنا قتيلٌ لا مُحال» عباس هر دوی ما را یتیم کرد...من هم کشته خواهم شد... : نور آملی از لبنان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه1_1022337725.mp3
زمان: حجم: 5.16M
|⇦•قمرٌ مضى لا للقِتالْ.... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا که به هایشان کردند! مثلاً که به پیمان‌اش "دلیرانه" عمل کرد... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•آه ای دستایِ من!... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● آه ای دستایِ من! وقت افتادن نیست این مشک انگار فکرِ آبروی من نیست پرچم روی خاکه، چشمام مثل دریاست  پاشو پاشو عباس! مولا خیلی تنهاست وای، صدای العطش میاد وای، ای وای ای وای قول دادم برگردم، اما با دستِ پُر گفتم به رقیه، دیگه غصه نخور! بوی آتیش میاد، جسارت نزدیکه می بینم می بینم، که غارت نزدیکه وای، صدای العطش میاد وای، ای وای ای وای روی خاکِ غربت، دارم خون می بارم خیره سمت خیمه‌ م، با این چشمِ تارم دستی ای کاش تیرو، از چشمم برمی‌داشت باید برمی‌گشتم، اما عمود نگذاشت..‌ *چنان عمود آهن به سرش زدن که دیگه نتونست بلند شه وگرنه می گشت برای بچه ها آب پیدا پی کرد...* وای، صدای العطش میاد وای، ای وای ای وای : رضا یزدانی پرداز: سید مهدی سرخان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه1_1022338381.mp3
زمان: حجم: 1.93M
|⇦•آه ای دستایِ من!... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا که به هایشان کردند! مثلاً که به پیمان‌اش "دلیرانه" عمل کرد... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•باز سر میدهیم عجّل را .. / و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● باز سر میدهیم عجّل را میتکانیم خانه‌ی دل را سینه زخمی‌ست از خدا خواهیم با ظهورش شفای عاجل را یار ما ظاهر است چون خورشید ولی آن دیده های قابل را پسر مهزیار خواهد شد طی کند هر که حد فاصل را او سراسیمه میرسد از راه روضه های ابوالفضائل را روزی او انتقام میگیرد انتقام شهید کامل را اَلسّلامُ عَلیک یا ساقی العطاشا اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ ان شالله دوباره تو حرم قمر بنی هاشم جمع بشیم به گدایی .. این همه روضه است تو کربلا ، چرا امام زمان ارواحنا فدا میفرماید وقتی سوال میکنند کدوم خیمه ، میفرماید خیمه ای که روضه ی عموجانم باشه .. حضرت میخواد مارو توجه بده که این روضه رو گوش بدید که این آقا صاحب بصیرت کامل مطیع لله حرفی برای خودش نداره.. مطیع لاوامر مولای دست روی سینه میزاشت میفرمود سیدی و مولای امری نداری .. مثل یه عبد .. امام زمان میفرمایند هرجا روضه عموم خونده بشه من سراسیمه میام .. این روضه ها مارو به این بصیرت برسونه کاری کردیم .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهTaheri-moharram99-sh9_1.mp3
زمان: حجم: 1.75M
|⇦•باز سر میدهیم عجّل را .. / و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● در میانِ اَعراب رسم بود که اگر کودکی، بسیار بود، او را می‌نامیدند! (ع) هم به واسطه‌ ی جمالِ بینظیر‌ِ چهره‌اَش مَشمول این سُنّت شد... و او را قَمَرِ بَنی هاشم؛ (ماهِ دودمانِ بنی‌هاشم) نام گُذاری و خطاب کردند... ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•اگر زمین بخورد.. / و توسل به قمربنی هاشم سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اگر زمین بخورد، عرش را تکان بدهد کسی که سرو قدش سایه بر جنان بدهد به او همیشه مباهات می کند زینب به کوه شانه‌ی او تکیه آسمان بدهد به بارگاه پرش آسمان پناه آورد پناه عالمیان را پرش امان بدهد عجب نباشد اگر از خجالت آب شود شبیه مشک خودش جرعه‌جرعه جان بدهد جواب العطش خیمه را که مشک نداد جواب کودک بی شیر را کمان بدهد عقیق سرخ حسین از رکاب افتاده است نگین سرخ بهانه به ساربان بدهد بلند شو که پس از تو حسین می میرد تو دست و پا بزنی و حسین جان بدهد *بلند شو داداش .. *بنفسی انت .. چه مقامی داره اباالفضل که حسین دنبالش به سینه میزد میگفت بنفسی انت ..) نداریم برای هیشکی اینطور نوشته باشند یه داغ انسان و کم کم از پا در میاره یک مرتبه کسی پیر نمیشه اما ابی عبدالله کنار این بدن یه مرتبه پیر شد .. نوشته شد یک مرتبه صورت شکسته شد .. آخه تا خم شد کنار این بدن دیگه دیدن نمیتونه کمر راست کنه همه منتظرن بیینن حسین چی میگه .. تا گفت أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي .. یک مرتبه همه شروع به هلهله کردن .. ای حسین ..* بد جور سرت به درسر افتاده در ابروی تو زخم تبر افتاده چه آتشی انداخته ای در دل آب دنبال لب تو در به در افتاده این معجزه ی پیمبر علقمه است هر گوشه ای یک تکه قمر افتاده *فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اِرْباً اِرْباً هم برای علی اکبر گفته، هم برای قمر بنی هاشم ..* از این همه زخم روی هم فهمیدم یک لشگر نیزه با تو در افتاده نیمی ز سرت مانده به جا زیر عمود بر کتف تو آن نیم دگر افتاده امکان تکان دادن تو اصلا نیست عباس به صحرا چه قدر افتاده برخیز امام بی کست را دریاب بالای سر تو محتضر افتاده در خنده و هلهله کمک میخواهم دلسوخته ای که از کمر افتاده ای حافظ پوشیه ی ناموس خدا برخیز که خیمه در خطر افتاده شاعر : حجت الاسلام محسن حنیفی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهTaheri-moharram99-sh9_2.mp3
زمان: حجم: 3.98M
|⇦•اگر زمین بخورد.. / و توسل به قمربنی هاشم سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● در میانِ اَعراب رسم بود که اگر کودکی، بسیار بود، او را می‌نامیدند! (ع) هم به واسطه‌ ی جمالِ بینظیر‌ِ چهره‌اَش مَشمول این سُنّت شد... و او را قَمَرِ بَنی هاشم؛ (ماهِ دودمانِ بنی‌هاشم) نام گُذاری و خطاب کردند... ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦ / و توسل به قمربنی هاشم سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تا حالا داره خواهش میکنه .. تا از اسب میخواست رو زمین بیوفته دید مادرش زهرا دامن پهن کرده میگه پسرم .. شاید مادر گفت یه بارم شده بگو داداش .. نزار به دل حسین بمونه .. داداش این خون هارو از روی چشمم پاک کن بزار یه بار دیگه روی ماهتو ببینم .. خونهارو پاک کرد از چشم قمر بنی هاشم انگار دردسر عباس بیشتر شد .. غیرت الله نمیتونه ببینه حسین تو دل دشمن نشسته داره زار میزنه .. گفت داداش چرا اینطوری داری گریه میکنی؟.. ببین دور تا دور ما حرامی ها جمع شدن فرمود: چرا گریه نکنم .. علمدارمُ دارم از دست میدم .. چه علمداری .. وقتی علمُ آوردن پیشِ یزید گذاشتن گفت الله اکبر چند بار این ملعون گفت الله اکبر همه جای این علم تیر خورده الّا جایی که دستش به علم بوده .. معلومِ از جون و دلش این علمُ نگه داشته .. چون علم میخورد زمین ابی عبدالله میخورد زمین .. عباس از کی یاد گرفت؟+! مادرش زهرا تو کوچه یه طوری کمربند امیرالمومنین رو گرفته بود هر چی میخواستند جدا کنند دست زهرا رو نمیتونستن .. گفت بزن آبرومو برد .. یکی با غلاف شمشیر میزنه .. شروع کرد عباس هم گریه کردن از گوشه‌ی چشم خون آبه داره میاد ابی عبدالله فرمود چرا داری گریه میکنی؟! گفت داداش گریه تو دلیل داره گریه من دلیل نداشته باشه؟! میبینم این لحظه‌ی آخر سر منو رو دامن گرفتی حسین، به من بگو ببینم ساعتی بعد کی میخواد سر تو رو از روی خاک بلند کنه ... میخوام بگم عباس .. رفتی نبودی ببینی این لحظه رو .. فقط زینب دید .. وقتی اومد بالا تل زینبیه .. نه کسی نبود سر و از روی خاک برداره .. نگاه کرد وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ .. ای حسین ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهTaheri-moharram99-sh9_3.mp3
زمان: حجم: 2.14M
|⇦ / و توسل به قمربنی هاشم سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● در میانِ اَعراب رسم بود که اگر کودکی، بسیار بود، او را می‌نامیدند! (ع) هم به واسطه‌ ی جمالِ بینظیر‌ِ چهره‌اَش مَشمول این سُنّت شد... و او را قَمَرِ بَنی هاشم؛ (ماهِ دودمانِ بنی‌هاشم) نام گُذاری و خطاب کردند... ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net