بسیجدانشجوییدانشگاهامامصادق(ع)
💢 کمی درباره #شهیده_حجاب، دختری #نوجوان و #انقلابی به نام #زینب_کمایی:
🔻 علت شهادت: فعالیت های مذهبی و انقلابی و #حجاب_چادر
🔺 سن شهادت: ۱۴ سال
🔸 با وجود سن کمش فعالیت های انقلابی آنقدر زیاد بود که آخر بخاطر همین فعالیت ها و البته بخاطر حجاب چادر توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با چادرش، او را به شهادت رساندند و پیکر پاکش بعد از سه روز پیداشد.
🔹 منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور او را به عهده گرفتند.
🔴 زینب کمایی که بود؟
◀️ نامش میترا بود. اما وقتی بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرش میگفت: من دوست دارم اسمم زینب باشد. میخواهم مثل حضرت زینب(س) باشم
از سال چهارم دبستان با حجاب شد. در مدرسه او را مسخره میکردند که امّل است. ولی او گوشش بدهکار نبود
▪️ از همان دوران با وجود هوای گرم و شرجی آبادان و لاغری جسمی که داشت، روزه میگرفت. یعنی غیر از روزه واجب در اولین سال تکلیف، ده روز قبل از ماه رمضان پیشواز رفت
▫️ بعد از انقلاب تصمیم گرفت به حوزه برود. میگفت: ما باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم
◾️ بعد از انقلاب به خاطر پیام امام خمینی هر دوشنبه و پنجشنبه روزه بود و خیلی مقید به برنامه های خودسازی.
◽️ جنگ که شروع شد، سوم راهنمایی بود و ما از آبادان به اصفهان آمدیم. با آن سن کمش فعالیت های فرهنگی زیادی انجام میداد. علاوه بر فعالیت در دبیرستان و تشکیل گروه سرود و تئاتر و کارهای دیگر در مدرسه، به جامعه زنان و بسیج هم میرفت.
◼️ اهل نمازشب بود. یکبار دیدم سجدهاش طولانی شده. دیدم در حال گریه است. وقتی پرسیدم برای چه گریه میکنی؟ گفت: برای امام گریه میکنم، چون مشکلات کشور زیاد است و امام تنهاست و خیلی غصه میخورَد.
◻️ از دوران بچگی خواب های عجیبی میدید. شبی که دعای نور حضرت زهرا(س) را حفظ کرد، خواب عجیبی دید. زینب آن شب در عالم خواب حرفهایی را شنیده بود و صحنه هایی را دیده بود که خبر از عالم دیگری میداد. او خوابش را برای خواهرش تعریف میکند و سفارش میکند که این خوابش را برای هیچ کس تعریف نکند
⏪ علاقه زیادی به شهدا داشت. یک روز وقتی به گلزار شهدا رفتیم، مرا سر قبر شهید زهره بنیانیان (از شهدای انقلاب) برد و گفت: مامان، نگاه کن. فقط مردها شهید نمیشوند، زن ها هم شهید میشوند. و ساعتها سر قبر این شهید مینشست و قرآن میخواند
📜 یکی از دست نوشته های شهید:
خدایا اکنون که من در این سن به سر می برم تازه دریافتم که چقدر این دنیای فانی بی ارزش و پوچ است و حال می فهمم که چگونه شهید عاشقانه به دیدارتو می شتابد. خدایا مرا نیز به آرزوی خود برسان و شهادت را نیز به من برسان.
🔘 #خاطرات_مادر_شهید
🆔 @BasijISU_ir