eitaa logo
بیّنات
14هزار دنبال‌کننده
739 عکس
1.5هزار ویدیو
37 فایل
﷽ وَلَقَدْ أَنزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنَاتٍ وَما يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفاسِقُون | ۹۹ بقره "پایگاه تنظیم و نشر «بینات» نهادی تماماً مبتنی بر مشارکت مردمی است" vafsi-bayyenat.ir ارتباط با مدیر @bayyenat110_admin بخش صوت @bayyenat_media
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸 🌷توصیه ها و تذکرات اخلاقی حضرت استاد درباره راهپیمایی حسینی: ﷽ در سیر و سلوک معنوی که امروزه به صورت سیر و سلوک به سمت مجسم شده، سه جنبه باید مورد توجه ما قرار گیرد. یکی جنبه ی عقلی و علمی موضوع ماست. یکی جنبه معنوی و روحانی آن است. و یکی هم مسئله رفتار و اعمال ماست. مطلب اول: در این بخش انسان باید تلاش کند که نسبت به حضرت اباعبدالله -علیه السلام- و حرکتی که ایشان انجام داده، از زمانی که در به همراه امام حسن -علیه السلام- شرکت کرده و ۱۰ سال در عصر ایشان صلح را پذیرفته، در عین حال چندین واقعه اتفاق افتاد که نشان می دهد که چه امام حسن مجتبی و چه امام حسین -علیهماالسلام- هیچکدامشان سکوت نکرده و هرکجا که مناسب بوده، طبق مذکورات تاریخ، اقدامات مهمی در افشاء گری علیه معاویه انجام دادند، اقدامات مربوط به مدینه تا مکّه و از مکّه تا کربلا و اتفاقاتی که افتاده، تا اولین امام حسین -ع- که خاندان اهل بیت -ع- وارد شهر کربلا شدند، و شبهاتی که در این موضوع مطرح است و پاسخ هایی که در این امور وجود دارد، از نظر علمی نسبت به حرکتی که امام -ع- انجام داده و شناخت شخص امام، خود را غنی کند. مطلب دوم: مسئله ی روحی و روانی است. انسان در عین حالی که باید در مورد مسائل دینی توجه کند که اسلام، ظواهری دارد، همچنین باید توجه کند که همه ی اینها به یک واقعیت مهم بازمی گردد. واقعیت توحیدی این است که باید دید، امام حسین -ع- و فدائیان ایشان، چگونه به این مقام و منزلت رسیده اند. بسیاری از انسان ها در آن زمان زندگی می کردند، اما هیچکدامشان به این درجه از مقامات معنوی نرسیده اند. شخص امام -ع- که از باب بودن است و اطرافیان امام -ع- هم به حسب اینکه از نورانیت امام استفاده می کردند. با اینکه این افراد از مردم عادی بوده اند. مقام توحیدی حضرت اباعبدالله -ع- این است که در سرتاسر زندگی انسان، فقط یک حاجت وجود داشته باشد. آن مطلوب حقیقی، همان است. اگر انسان، حاجات مختلف را جدی بگیرد، حال چه نیاز های ابتدائیش را، یا نیاز های ثانویه خودش را، یا آرزوهای خودش را، اگر انسان هرکدام ازین مسائل را جدی گرفت، اینها همه خواهند شد که ما نتوانیم به کمال و سعادتمان برسیم. کمال معنوی انسان این است که تنها خواهان «رضا» و «تسلیم» خداوند باشد. در روایتی از حضرت امیرالمؤمنین -علیه السلام- داریم که بعد از اینکه حضرت، نفوس نامیه، حیوانیه و ناطقه را شرح می دهند، در باب نفس کلیه الهیه می فرمایند که خصوصیت این نفس این است که انسان، دارای مقام «تسلیم» و «رضا»ست. اگر می خواهیم از نظر معنوی رشد کنیم، باید باطن ما «تسلیم» محض در برابر خداوند و «راضی» به قضای الهی باشد. اگر این کمال و سعادت به انسان برسد، قدم در مسیر برداشته و از سعادت و آن لذت ها و بهجت های معنوی هم بهره مند خواهد شد. 🍁 ادامه مطلب را در پست بعدی مطالعه نمایید...
⭕️ پست دوّم (ادامه مطلب) سوال اول: آیا وقتی بشری با تمام خصوصیات بشری، مخاطب وحی الهی و آموزش هدایت ربّ العالمین قرار گیرد، ضرورت ندارد خداوند به نحوی به او اعطای علم نماید، که در عین حقیقت بودن، با ضلالت و همراه نشود و او را عالم نماید بدون هیچ کمی و کاستی و اگر این بشر زبانش عبری یا عربی یا فارسی باشد با همان زبان به او تعلیم دهد و با او سخن بگوید ؟ بشر با توجه به بشر بودن و خصوصیات بشری، تمام حقایق و معارف را به صورت الفاظ به یکدیگر انتقال می دهد. پس اگر خصوصیت بشری بودن را ملاحظه کنیم، ذات احدیت هم در مقام معلم بودن ضرورت دارد که در مقام تعلیم به رسول اکرم -ص- آن را ملحوظ کند و معنا ندارد که پیامبر -ص- در زمان مخاطب وحی شدن و القای وحی، از حیثیت بشری بودن خارج شود. امّا در مقام درک وحی و تلقی و ابلاغ آن به مردم، خصوصیات بشری لحاظ گردد. (حتی خداوند در حدیث و مقام «قَاب قَوْسَيْن أَوْ أَدْنَى»ٰ با پیامبر -ص- به وسیله صدای علی -ع- سخن گفت) سؤال دوم: آیا خداوند و آن هادی مطلق، نباید برای القای وحی و اینکه برای همیشه بشر را هدایت کند عرب بودن، زمان و مکان و رسوم و....و هزاران نکته باریکتر از مو را لحاظ کند و طوری معارف را القا کند که همه بشریت بعد از کسب وحی و ابلاغ، بدون هیچ احتمال خطایی بتوانند از آن هدایت بهرمند گردند؟ اگر خداوند متعال با علم و قدرت بی نهایت خود نتواند چنین کند، پس چه کسی تواند و انسان به کجا پناه برد؟ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ اگر هدایت بشر با احتمال خطا در کلام الهی و مدخلیت آداب و رسوم اقوام جاهلی و بَدَوی، یا با محدودیت های زمانی و مکانی و قومی و نژادی همراه باشد، این چه هدایتی است؟ نتیجه: آیا به نظر جنابعالی نباید خداوند با علم و قدرت نامحدودش، قادر باشد که بشر را بدون محدودیت هدایت کند؟ و اگر انسان واگذار به عقل و علم و...خودش باشد، چه نیازی به هدایت الهی است، آن هم هدایتی با این همه مشکلات؟ آیا ضرورت ندارد که پیام هدایت الهی عیناً بدون دخالت شخص پیامبر -ص- و تمام محدودیت هایش، از ناحیه حضرت حق ایجاد شده و به مردم دست نخورده، ابلاغ شود؟ و پیامبر جز واسطه ای بدون تصرف نباشد؟ سؤال سوم: حضرت عالی مسئله وحی به پیامبر -ص- را با وحی به زنبور عسل مقایسه فرمودید و مشابهت نقش سازندگی زنبور در ساخت عسل و پیامبر در ایجاد قرآن. آیا به نظر شما خلطی صورت نگرفته است؟ خداوند متعال به زنبور عسل تعلیم عسل سازی میدهد و در این مقام زنبور نقشی ندارد جز دریافت وحی(علم عسل سازی )، و عسل سازی عمل زنبور عسل است. ذات رحمان به پیامبر -ص- قرآن می آموزد و پیامبر -ص- بعد از دریافت، آنچه عمل می کند(گفتار و کردار و پندارش و حتی تقریر او) عمل پیامبر است و مطابق کلام الهی است؛ از همین جهت پیامبر -ص- برای همه جهانیان در همه زمان ها، معلم و است. پیامبر -ص- در مقام متعلم ضرورت دارد که فقط متعلم باشد و بس و قرآن را جامع و کامل از ناحیه حق دریافت کند و در مقام ابلاغ یا ترویج آن، ضرورتاً نقش آفرینی می کند؛ به همین جهت حضرتش و مسلمانان بین کلام ایشان با کلام حق فرق عظیمی قائل شده، در عین حال کلام و اعمال ایشان را هم مطابق کلام حضرت حق می دانند. بنابراین بین دو مقام پیامبر -ص- خلط شده است. این دو مقام از این قرارند: ۱. مقام قابل ۲. مقام فاعل و در جای خود مبرهن است که شیء واحد، من حیث واحد نمی تواند هم قابل باشد و هم فاعل؛ اگر پیامبر -ص- در مقام دریافت وحی و قرآن کریم و تعلیم میباشد، در مقام قابل است و دریافت کلام الله می نماید و اگر در مقام فاعل است و در این مقام نقش آفرینی می کند، دیگر کلام پیامبر -ص- است و دیگر پیامبر -ص- متعلم نیست بلکه معلم است. حامد وفسی مهر ماه سال ۱۳۷۷ 🌷بیّنات | پایگاه مردمی تنظیم و نشر آثار «حامد وفسی» 🆔 @bayyenat110