eitaa logo
بوی عطرخدا
2.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
30 فایل
༻﷽༺ قايقـ زندگيتـ را  دستـ کسيـ بسپـار که صاحب ساحلـِ آرامشـ استـ 😍 خدا "مولـاجان،میخوایم صدامون‌رو بشنوۍ 🔴کپی و انتشار محتوای کانال فقط با درج لینک کانال مجاز است. کانال_بوی_عطر_خدا_در_تلگرام👇 https://t.me/boe_atre_khodaa
مشاهده در ایتا
دانلود
🌈استادى از شاگردانش پرسید: ⁉️چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ ⁉️چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟ 🌀شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: 🐠چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم ☘استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ ☘آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ ☘چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟ 🐠شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند؛امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. 🦋سرانجام او چنین توضیح داد: 💔هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند،قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. 💞آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. 🔅هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند. 🌱سپس استاد پرسید: ❤️هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ 💝آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. 🍃چرا؟چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. 🍃فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است. ••••استاد ادامه داد:هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد،چه اتفاقى می‌افتد؟ 💟آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. 🌷سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. 💐این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد. 🌟این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که  خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی! ✨ اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.✨✨✨ * @boe_atre_khodaa 👇🏻 https://t.me/boe_atre_khodaa
🌸🍃🌸🍃 پروردگارا ای که همیشه عاشقانه مرا هدایت کردی به تو نیاز دارم ! محتاج مهر و عشقِ بی حد و کرانت هستم. راه را به من نشان بده هدایتم کن به سویی که عشق باشد، هدایتم کن به سویی که پاکی باشد و خوبی و مهربانی، هدایتم کن به راهی که انتهایش نور باشد، نوری که از عشق تو می تابد . هدایتم کن به راهی که آرامش را قرین لحظه هایم کند. ‌ @boe_atre_khodaa https://t.me/boe_atre_khodaa
بـسمـ ربِّ‌ المھد؎‌ فـٰاطمہ🤍 اَلسَـلامُ‌عَلَیڪَ‌یـٰابقیَة‌اللّٰھِ‌فِۍ‌ارضِہ❤️✨ ❤️
انسان شناسی ۳۴۶.mp3
11.23M
۳۴۶ | ※ عزت درونی، قدرت‌ درونی می‌‌آورد! و قدرت درونی، تاب‌آوری انسان را در میدان مصائب بالا می‌برد! اما این اتفاق چگونه و با چه روندی در نفس رخ می‌دهد؟ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌹 ‼️ رفیقی که از هم لازم تر است! 🌸 (ع): 🔹«معاشران سه گروهند؛ گروهي مانند غذايي هستند كه پيوسته و در هر زمان مورد نياز انسان است».ما به رفيق خیرخواه نصیحت کننده و مشفق، پيوسته نيازمنديم، تا علي‌الدّوام ما را تكان بدهد و ما را از خواب غفلت بيدار كند. ☝️اين چنين رفيقی از آب و نان براي ما لازم تر است. اگر نباشد به مرگ ابدي مي‌افتيم! 🔹«گروه دوّم كساني هستند كه معاشرت با آنها مانند درد و بيماري است» كه عارض انسان مي‌شود و مايه‌ي ناراحتي مي‌گردد و راه تخلّص از آن را نمي ‌يابد. 🔹«گروه سوّم مانند دارو و درمان دردند { كه انسان گاهي به آن نيازمند مي‌شود ، نه هميشه } » 🔹پس گروه اوّل هميشه مورد نياز انسانند و گروه دوّم هيچ گاه مورد نياز نيستند و گروه سوّم گاهي مورد نياز واقع مي‌شوند. 📚 تحف العقول صفحه 239 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️🎥 چه گناهی است که بخشیده نمی شود ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
💠مرحوم آیت الله مجتهدی می فرمایند: 🐝🌻زنبور روی گل می نشیند و مگس این همه گل را رها کرده و روی زشتی می‌نشیند 🌻مثل زنبور باشید و خوبی های مردم را ببینید بعضی مثل مگس فقط دنبال و مردم می گردند! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @boe_atre_khodaa
✅ برای اموات فاتحه کبیره بخونید یکی از علمای شیعه به نام شیخ مهدی فقیهی جهت استخاره و رفع گرفتاری نزد آیت الله بهجت می‌رود. آیت الله بهجت به ایشان می‌فرماید:  چرا فاتحه‌ی کبیره نمی‌خوانید؟ شیخ مهدی می‌پرسد، فاتحه‌ی کبیره چیست؟ آیت الله بهجت می‌فرماید:  – سوره حمد یک مرتبه – چهار قل هر کدام یک مرتبه (سوره‌های توحید، کافرون، ناس و فلق)  – سوره قدر هفت مرتبه – آیت الکرسی سه مرتبه سپس آیت الله بهجت می‌فرماید:  هرکس برای میتی این‌گونه بخواند، هم رفع گرفتاری از خودش می‌شود و هم گنجی است برای میت. شیخ مهدی فقیهی می‌گوید:  به روستای خودمان رفتم و بر سر قبر پدر و مادرم فاتحه‌ی کبیره را خواندم و به قم بازگشتم.  شب عمه‌ام خواب پدر و مادرم را می‌بیند که خمره‌ای از طلا و جواهرات در مقابل‌شان است. عمه‌ام از من پرسید چه خیراتی برای پدر و مادرت فرستادی؟ گفتم: را خواندم. مشخص شد روزی که من فاتحه‌ی کبیره را برای پدر و مادرم خوانده‌ام، رحمت واسعه‌ای از طرف خداوند شامل حالشان شده است. در ضمن به برکت خواندن ، گشایشی نیز در زندگی‌ام مشاهده کردم. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍒وقتی گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.. ▫️باد باعث طراوتش میشود ▫️آب باعث رشدش میشود ▫️و آفتاب پختگی و کمال میبخشد 👌اما … به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن از درخت، ▫️آب باعث گندیدگی ▫️باد باعث پلاسیدگی ▫️و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشود.. 👈بنده بودن یعنی همین، یعنی بند به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در نابودی ما مؤثر خواهد بود. ✅پول ، قدرت، شهرت، زیبایی….تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود. @boe_atre_khodaa 👇🏻 https://t.me/boe_atre_khodaa
📚حکایتی آموزنده... ♦️روزی دو مسيحی خسته و تشنه در بيابان گم شدند ناگهان از دور مسجدی را ديدند. ديويد به استيو گفت: به مسجد كه رسيديم من ميگويم نامم محمد است تو بگو نامم علی است. استيو گفت: من به خاطر آب نامم را عوض نميكنم. به مسجد رسيدند. عارفی دانا در مسجد بود ، گفت نامتان چيست؟ يكی گفت نامم استيو است و ديگری گفت نامم محمد است و بسیار تشنه و گرسنه هستیم. عارف گفت: سریعاً برای استيو آب و غذا بياوريد و محمد ، چون ماه رمضان است بايد تا افطار صبر کنی! تنها راه میانبر و بدون چاله ، به سمت موفقیت است! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌸🍃 🍃 🥇ثواب بی حد و اندازه علامه مجلسی در یک شب جمعه ای این دعای شریف نظر مرا زیاد به خود جلب نمود. پس من در آن شب جمعه این دعا را خواندم. در شب جمعه ی دیگر نیز باز در میان دعاها این دعا بیشتر از همه برایم لذیذ آمد و مشغول به خواندن آن شدم. 🔻در حین قرائت این دعا بودم که ناگهان شنیدم هاتفی (ندا دهنده)از سقف خانه آواز داد: اًیّهَا العالِمُ الفاضِلُ!  همانا در شب جمعه ی گذشته که این دعا را قرائت کردی هنوز کِرام الکاتبین از نوشتن ثواب آن فارغ نشده اند که بار دیگر شروع به خواندن آن کردی.... پس من فهمیدم که این دعای عجیب چقدر در درگاه الهی آثار و برکات دارد‌. 📚 قصص العلماء ، ص80 ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🏘 پل های زندگی 🏡 سالها دو برادر با هم در مزرعه‌ای که از پدرشان به ارث رسیده بود، زندگی می‌کردند. 🪝یک روز به خاطر یک سوء‌تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند. ⚓️ پس از چند هفته ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند. 🏜 یک روز صبح در خانه برادر بزرگ‌تر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد، مرد نجـاری را دید. 🪚 نجـار گفت:"من چند روزی است که دنبال کار می‌گردم، فکر کردم شاید شما کمی خرده‌کاری در خانه و مزرعه داشته باشید، آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟" 🌲 برادر بزرگ‌ جواب داد: "بله، اتفاقا من یک مقدار کار دارم. 🏞 به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن. آن همسایه در حقیقت برادر کوچک‌تر من است. 🏖 او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد و وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد.حتما این کار را به خاطر کینه‌ای که از من به دل دارد، انجام داده است. 🛖 در انبار مقداری الوار دارم، از تو می‌خواهم تا بین مزرعه من و برادر کوچکم حصاری بکشی تا دیگر او را نبینم." 🪚 نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه‌گیری و اره‌کردن الوار. 🌲 برادر بزرگ‌ به نجار گفت: "من برای خرید به شهر می‌روم، اگر وسیله‌ای نیاز داری بگو تا برایت بخرم." 🪚 نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود، جواب داد: "نه، چیزی لازم ندارم." 🌅 هنگام غروب وقتی برادربزرگ به مزرعه برگشت، چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کار نبود. 🪚 نجار به جای حصار، یک پل روی نهر ساخته بود. 🏕 کشاورز با رو به نجار کرد و گفت: مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟ 🎋در همین لحظه برادر کوچک‌تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادر بزرگش دستور ساختن آن را داده است. 👬 از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او بخاطر آن سو تفاهم و برای کندن نهر معذرت خواست. 🌹 دوباره هردو برادر به روزهای خوش دوستی برگشتند. 💼 برادرها  نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است. 🌿 نزد او رفتند و  و بعد از پرداخت مزدش و تشکر، از او خواست تا چند روزی مهمان آنها باشد. 🪚 نجار گفت: "دوست دارم بمانم ولی پل‌های زیادی هست که باید آنها را بسازم." 💢 ما چندتا از این پلها در زندگیمان ساخته ایم؟؟ ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‎@boe_atre_khodaa ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄