نظر دادن کودک بین بزرگترها.mp3
زمان:
حجم:
3.33M
💢پاسخ:
🛑موضوع: نظر دادن کودک بین بزرگترها
استاد کاظمیان«کارشناس ارشد مشاور خانواده»
💢⚜️ پرسش :
🛑موضوع:نظر دادن کودک بین بزرگترها
سلام فرزند ۵ ساله ای دارم که خیلی توی کار بزرگترها دخالت می کنه و نظر می ده باید چکار کنم؟ خیلی ممنون از وقتی که می گذارید
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
4.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ظلم نکنید! ظلم نکنید! ظلم نکنید...
گوش کنید لطفا
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖇سه دلیل اصلی که امر به معروف نمی کنیم!
و پاسخ شون...
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
#مهیای_مهمانی
پاداش ترک غیبت
💠 بیستموچهام رجب| ترک غیبت از ۱۰ هزار رکعت نماز مستحبی پیش خدا محبوبتر است
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
رولت مرغ و سبزیجات
تخم مرغ 4 عدد.
آرد نصف لیوان.
روغن مایع 3 قاشق غذاخوری.
شیر سرد یک سوم لیوان.
نمک و فلفل به میزان لازم.
.وانیل یک دوم قاشق چایخوری.
مواد میانی :
نصف سینه مرغ پخته و رنده شده.
سیب زمینی پخته و رنده شده 1 عدد.
هویج پخته و رنده شده 1 عدد.
جعفری خرد شده به مقدار دلخواه
.
ابتدا نان رولت رو آماده می کنیم، سفیده و زرده ی تخم مرغ ها رو جدا کرده، سفیده ها رو با هم زن میزنیم تا حدی که ظرف رو بر می گردانیم نریزد، آرد، نمک و فلفل رو الک کرده با روغن وشیر مخلوط می کنیم، زرده ها رو با وانیل زده تا کرم رنگ و کش دار شود، سپس زرده ها و سفید ها را به مخلوط آرد افزوده، در قالب چرب شده میریزیم در فر 200 درجه به مدت 10 دقیقه، نان را داغ رول می کنیم پس از سرد شده یک لایه سس مایونز مالیده من با ماست سون مخلوط کردم، مواد میانی رو با هم مخلوط میکنیم و با سس مایونز، کمی ماست، آبلیمو، نمک و فلفل مخلوط کرده به طور یکنواخت روی سس می ریزیم، دوباره رول کرده، در یخچال قرار می دهیم، پس از سرد شدن تزئین کرده، برش می دهیم، نوش جان.
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
بیخوابی روزهای کرونایی رو چطور درمان کنیم؟
🛌 طبق مطالعهای جدید، بیش از یکسوم آدمها در تمام دنیا به دلیل #کرونا دچار مشکل بیخوابی و اضطراب شدند که علتش هم مشکلات مالی و اقتصادی، استفاده زیاد از موبایل و پیگیری زیاد خبرهاست.
🔸اعتماد به سقف...
♨️ افرادِ ناسالم، بهجای اعتراف به خطای خویش، همیشه فکر میکنند که کامل و بینقص هستند؛ بنابراین چنین افرادی، درمقابل انتقاد دیگران میایستند، خود را بینقص میدانند و از اعتمادبهنفسِ کاذبی برخوردارند.
رشد و پیشرفت در چنین افرادی جایی ندارد و همیشه در زندگی درجا میزنند.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#ادامه #قسمت_چهل_و_نهم آروم دستم رو تو دستای آرمان گذاشتم و باهاش به سمت وسط سالن رفتم. آرمان:خب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_پنجاهم
با مرور اون روز تنها چیز عجیب اصرار عمو به این رابطه بود. شاید باید یکم برم جلوتر . درست یک ماه بعد. روزی که......
با دیدن اسم آرمان رو گوشی، بستنی رو از دهنم بیرون میکشم و رو به ترلان میگم: اوه. آرمانه .
ترلان؛ خب جواب بده دیگه. زود باش.
دکمه قرمز رو به سبز میرسونم و جواب میدم_ جونم؟
آرمان: سلام عشقم. خوبی؟
_ میسی نفشم. توخوفی؟
آرمان: توخوب باشی منم خوبم جیگر . تانیا من من....
_ تو چی آرمانم؟
آرمان: من دارم برمیگردم ترکیه .
تنها چیزی که شنیدم صدای افتادن گوشی روی زمین بود و ترلان که مدام میپرسید: تانی چی شد؟
واقعا داشت میرفت کسی که منو عاشق خودش کرده بود ، یا شایدم عشق نبود ولی .......
تا یه هفته کارم شده بود اشک و گریه. به یاد آرمانی که برای رفتنش فقط زنگ زد از عمو خداحافظی کرد. آرمانی که بعدها فهمیدم زن داشته و ظاهرا من اسباب بازی بودم برای هوس بازی های مردونش.
یک ماه از رفتن آرمان میگذشت. من فقط شاهد حرص خوردنای عمو بودم .طعنه هاش که واقعا دل میسوزوند و اولین بار بود که ازش میشنیدم و دلیل این همه حرص خوردنش رو درک نمیکردم.
با اومدن آرمان پرونده دوستیم با سیما و دلارام بسته شد و با رفتنش با ترلان؛ که فهمیدم ادامه دوستیش با من فقط به خاطر نزدیکی به آرمان بوده و با رفتن آرمان همه طعنه و تیکه هاش رو انداخت و رفت.
و من تنها ترسم از این بود که بابا اینا بویی از قضیه ببرن. چون در کنار همه آزادی هایی که داشتم این مورد تو خونه کاملا ممنوع بود و عمو این اطمینان رو بهم داده بود که قرار نیست کسی چیزی بفهمه.
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی