eitaa logo
دشت جنون
4.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷💐🌹🕊🌹💐🌷 می گوید : هر موقع در مناطق جنگی گم شدید ببینید دشـــمن ڪجا را می ڪوبد؛ هـمانجا خـــــودی‌ست. گم شده‌ای؟! نمیدانی جبهه خودی کجاست؟! دشمن هر روز کجا را میکوبد؟! یک روز با ماهواره یک روز با مصیح پولی‌نژاد یک روز با مدهای عجیب و غریب و یک بار هم با فتنه و ... و ... و ... فهمیدی؟! جبهه ی خودی دقیقا در دستان توست دشمن، ولایت مداری و ولایت پذیری ما را نشانه گرفته است.... پس زیر این آتش سنگین بیش از پیش مواظب جبهه‌ی خودی باش.... 🌷 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀💐🕊🌹🕊💐🥀 برای من یک روز مثل تمام روزهاست ؛ ولی برای او ! یک قرار است ... و یک دل تنگ... و بوسه ای که هر هفته می نشاند بجای گونه ی پسر به روی سنگ ... شادی روح و 💐 @dashtejonoon1🌹💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@ostad_shojaeدشمن شناسی 33.mp3
زمان: حجم: 6.28M
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 ۳۳ گاهی وقتها انسان ها مورد حمله شیطان قرار می گیرن اما گاهی وقتها خودشون نقش شیطان رو ایفا میکنن! راستی چه وقتهایی؟؟ 💐 @dashtejonoon1🍀🌺
دشت جنون
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 #خاطرات_دفاع_مقدس #ماه_رمضان #رزمندگان_اسلام #دفاع_مقدس #قسمت_دوم بعد از صرف افطار به م
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 به مسير ادامه دادم. تازه به نزديكي‌هاي شهر بستان رسيده بودم كه انفجار خمپاره‌اي در نزديكي كاميون به قول معروف چرتم را پاره كرد. به سرعت به راهم ادامه دادم و نيمه‌هاي شب بود كه به سوسنگرد رسيدم. در آنجا خوابيدم و صبح ، بعد از اقامه نماز صبح به طرف اهواز به راه افتادم. دقايقي بعد با روشن شدن هوا لازم ديدم كاميون را بازديد كنم و نظري به دور و برش بيندازم كه ناگهان متوجه شدم يك سرباز عراقي در حالي كه دستش را بالا گرفته و عكسي از امام خميني (ره) را به سينه دارد از بالاي كاميون قصد پايين آمدن دارد. به او كمك كردم و از چگونگي سوار شدنش از او سوال كردم كه گفت در تاريكي شب از جبهه فرار كرده و بين راه با ديدن كاميون تصميم گرفته است بدون اينكه من متوجه شوم سوار كاميون شود. او را به بچه‌هاي بسيج كه مسوول كنترل عبور و مرور آن منطقه بودند تحويل دادم و به سوي اهواز به راه افتادم و اگرچه بدنه كاميونم به علت اصابت تركش‌هاي فراوان سوراخ،سوراخ شده بود. ولي موفق شده بودم از منطقه خطر به سلامت بگذرم و سالم به سوي موطنم حركت كنم. چند روزي نگذشته بود كه در ايام شب‌هاي قدر به محل سكونت‌مان رسيده و به عهدي كه كرده بودم عمل كردم و نذرم را ادا كردم. غلامرضا حيرت ‌مفرد شادی روح و 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊