eitaa logo
دشت جنون
4.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌺 پاسدار محمدعلی صابریان (محمود) 🌺 پاسدار محسن وصیله (احمد) 🌺 بسیجی یداله ترکی (غلامرضا) 🌺 بسیجی محسن حسینی (عباس) 🌺 بسیجی علیرضا طاهری (محمدعلی) 🌺 بسیجی حسین عرب پور (مهدی) 🌺 بسیجی مجتبی معین (غلامرضا) 🌺 بسیجی اصغر نادی (مانده علی) 🌺 سرباز حسینعلی کریمی (احمدعلی) 🌺 جهادگر علی محمد رحیم (رضا) 🌺 ارتشی رحمت اله هادیان (علی) 🌺 @dashtejonoon1🌺🍀
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🌹 🌹 فرزند : عزیزاله : 🗓 1337/02/25 🗓 محل تولد : جلال آباد وضعیت تاهل : متاهل شغل : کارگر : 🗓 1360/03/20 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : دارخوین عملیات : فرماندهی کل قوا مزار : 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🌴💐🇮🇷💐🌴🇮🇷 روایت عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا 🇮🇷 @dashtejonoon1💐🇮🇷
🥀💐🕊🌹🕊💐🥀 نخستین نهضت بزرگ روح الله مرا بگیرید و به بند و حبس کشید، تا آن وقت از من سلب مسؤولیت شود، چه اگر آزاد باشم، فریاد می زنم، حقایق را می گویم و افشاگری می کنم. من این لباس را پوشیده ام و از بیت المال امرار معاش می کنم، که پاسدار اسلام و وفادار به رهبرم، امام خمینی باشم.... بنابراین باید فریاد بزنم و جز این چاره ای ندارم . 🌹 🕊 🥀 @dashtejonoon1🕊🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ..! مانده ام از ڪدامتان، بنویسم..! بخوانم..! بشنوم..! هر ڪدامتان را صفتے ست ڪه شده اید به آن هر ڪدامتان را اخلاقے ست ڪه شده اید به آن اما مے دانم ! همه ے شما را اگر خلاصه ڪنم، مے شـود و تمام پیام تان را اگر خلاصه ڪنم مے شـود دعا ڪنید ما را، تا عبد حق شویم ... رهایمان نڪنید ... 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@ostad_shojaeروانشناسی قلب 07.mp3
زمان: حجم: 4.26M
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 7 اولین قربانی سخت گیری های ما قلب خودمونه برای داشتن يه قلب آروم و شاد تمرین کنیم آسون بگیریم، هم به خودمون، هم به دیگران. 💐 @dashtejonoon1🌼🌺
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 اردوگاه موصل زمستان های سخت و طاقت فرسایی داشت. یک سال به قدری هوا سرد شده بود که تحمل آن واقعا برای بچه ها سخت بود از طرفی هر کاری هم که می کردیم به ما لباس گرم بدهند نمی دادند. یک روز 5 نفر از نمایندگان صلیب سرخ برای بازدید از اردوگاه آمدند. ابتدا به سراغ حاج آقای ابوترابی رفته تا وضع موجود و مشکلات را از ایشان جویا شوند. صلیبی ها از کشورهای مختلف بودند، از جمله خانمی که اهل سوئیس بود. خواسته های اسرا را جویا شدند، حاج آقا فرمودند: ما برای اسرا لباس گرم می خواهیم تا بتوانند زمستان را تحمل کنند. زن سوئیسی، بلافاصله گفت: من به خاطر احترامی که برای شما قایل هستم خودم شخصا از سوئیس لباس گرم تهیه کرده و برای شما می فرستم و سپس آمار اسرای آسایشگاه را گرفته و 2 روز بعد برای همه ی ما لباس گرم هایی فرستادند که زمستان را برای ما تابستان کرد و تا آخرین روز اسارت هم این لباس ها را داشتیم. راوی : ابوالفضل خسروی 🌹 @dashtejonoon1🌹🕊