eitaa logo
دشت جنون
4.4هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴 🌹 🌹 فرزند: سیف اله : 🗓 1343/08/09 🗓 وضعیت تاهل : متاهل شغل : آزاد : 🗓 1362/07/29 🗓 مسئولیت : سرباز محل : مریوان نام عملیات : والفجر 4 مزار : 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴 🌹 🌹 فرزند: عباسعلی : 🗓 1337/04/06 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : متاهل شغل : پاسدار : 🗓 1362/07/29 🗓 مسئولیت : فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف‌اشرف محل : بانه ـ دشت شیلر نام عملیات : والفجر 4 مزار : 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 گذری بر زندگی آخرین باری که به مرخصی آمده بود درحالی که مشغول درست کردن دوغ بودم به من گفت: مادر توجه ات به من باشد می خواهم از شما عکس بگیرم و به شما هدیه بدهم چون می دانم این آخرین مرخصی من است و قطعا" می دانم وقتی به پادگان برگردم شهید می شوم . من ناراحت شدم و گفتم این چه حرفی است و وی گفت این حرف را زدم که آمادگی داشته باشید برای روزی که خبر من را به شما اعلام کنند. همراه پدرش مشغول کار کشاورزی شد تا از طریق نیروی انتظامی قروه به خدمت مقدس سربازی اعزام شد ودر شهرستان بانه به ایفای وظیفه خطیر حراست از مرزهای میهن اسلامی و ارزشهای انقلاب اسلامی پرداخت تا اینکه ۲۳ مهرماه ۱۳۷۲طی درگیری با گروهک های ضد انقلاب در اطراف شهرستان بانه بر اثر اصابت تیر مستقیم به درجه اعلای رسید. ارسالی از اعضاء 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🌺💐🕊💐🌺🌹 یک واژه و راهِ تمام نشدنی است ... و آنقدر دست یافتنی است که هرکس می تواند، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل، که حتما به آن دست خواهد یافت ... و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ... بعضی ها با پول به آرزوهایشان می رسند و ما با جان ... و جان دادن، لایق شدن می‌خواهد خالص و مخلص شدن می‌خواهد ... سختی و درد کشیدن می خواهد! و همه ی اینها ... خلاصه می شود در زندگی کردن... زندگی کنیم می شویم... این گونه زیستند ... و اینگونه شدند ... 🌹 @dashtejonoon1🌺🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 متولد سال ۱۳۴۵ سبزوار و پسر ارشد یک خانواده هفت نفری است که پدر، کار کشاورزی می‌کرد، در سال ۱۳۶۴ در حالی که هنوز نتایج کنکور سراسری منتشر نشده بود، به خاطر علاقه‌ای که داشت فرم استخدام ارتش را پر کرد و بعد از آزمون و مصاحبه به دانشکده افسری نیروی زمینی رفت و حدود دو سال بعد فارغ‌التحصیل شد. در ۱۹ سالگی به عنوان فرمانده گروهان به مرکز پدافندی در نزدیکی اهواز منتقل شد، یک‌سال بعد برای شرکت در عملیات راهی جبهه غرب و کردستان شد. اوایل خردادماه سال ۱۳۶۷ برای ادامه خدمت به جنوب اعزام شد و یک‌ماه بعد در نزدیکی پاسگاهی در فکه به اسارت دشمن درآمد. علی شمس‌آبادی، بازنشسته مرکز آموزش هوانیروز شهید وطن‌پور اصفهان جمعی نیروی زمینی ارتش که پس از سال‌ها خدمت مخلصانه در این یگان، دوران بازنشستگی‌اش را در یک کلینیک می‌گذراند، از روزهایی می‌گوید که به اسارت دشمن بعثی درآمد و در اردوگاه‌های عراقی گذراند. 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷 دلم گرفته، مرا ببرید مرا ز غربت این خاک تا خدا ببرید مرا که خسته ترینم، کسی نمی خواهد کرم نموده، دلم را مگر شما ببرید گر نگاهم نکنید 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊