eitaa logo
دشت جنون
4.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 که محل خاکسپاری اش را به همسرش نشان داد . یک شب با صدای گریه دخترم از خواب بیدار شدم . دیدم نیست . گوشه ای از سالن نشسته بود . عبایی روی شانه هایش و انگشتر عقیق یمن هم در انگشتانش خوابش برده بود . صدایش زدم ، چشمانش را باز کرد. گفتم جلیل بین قرآن خواندن خوابت برده ... گفت : زهرا جان ، خداوند خطاب به فرشتگانش می گوید در دل این شب، وقتی همه خواب هستند بنده من با همه خستگیها یش و خوابی که تمام چشمانش را فرا گرفته بیدار مانده تا من به او عطا کنم هر آنچه می خواهد ... بعدها که شد فهمیدم آن شب برای او شب برات بوده است . یک روز به امامزاده رفتیم . فاطمه را در آغوش گرفته بود و زیارت اهل قبور را می خواند . یک دفعه به جای مزار خودش نگاه کرد و گفت : اینجا جای من است و فاتحه ای خواند آن جایی را که جلیل نشان داد در میان بود و من تا آن زمان به این فکر نکرده بودم که فقط را در این مکان دفن می کنند ... 24 آبان 1394 روز حضرت رقیه (س) جلیل در سامرا به رسید . راوی: 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 نردبان آسمان است اوج عشق تا کهکشان است یعنی یک دریا دلیری بهترین راه خدا است 🌹 @dashtejonoon1🌴🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 از شهید پرسیدند : چرا آرام نمی نشینی؟ ببین آیت الله بروجردی ساکت است گفت : آقای بروجردی است من اگر کوتاهی کند ، مجبور می شود بیاید وسط ! هر بار که ، می آید وسط ، یعنی ما کم گذاشته ایم . اللهّم أحفظ قائدنا الخامنه ای 🌹 🕊 🌴 @dashtejonoon1🕊🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 تنها اینست که در لحظات آخر عمر خود را کشان کشان بر روی صورت به قدم های ابا عبدالله الحسین(ع) بیاندازم و بر خاک پای مبارک حضرت بوسه زنم و خاک پایش را توتیای چشم بکنم. 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 گفتم: ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟ قدری فکر کرد و گفت: هیچی گفتم: یعنی چی؟ مثلاً دلت نمی‌خواد یک کاره‌ای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه گفت: یک دارم،از خدا خواستم تا سنم کمه و از این بیشتر نشده، بشم. 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🌷🌴🕊🌹🕊🌴🌷 جاذبـه . . . هـمان چشـمهـای توست نگــــاهـم کن که بی تــو در زمین و آســـمان معلّق خـــواهــــم ماند . . . 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 خوابی که مادر بزرگ در مورد دید دو هفته بعد از ، خواب دیدم آمده پیشم، مثل زمانی که هنوز زنده بود و به من سر می‌زد و می‌آمد پیشم. گفتم: جهاد، عزیز دلم، چرا اینقدر دیر آمدی؟ خیلی منتظرت بودم. جهاد گفت: بازرسی‌ها طول کشید، برای همین دیر آمدم. در عالم خواب یادم نبود شده، فکر کردم بازرسی های سوریه را می گوید. گفتم: مگر تو از بازرسی رد می شوی؟ گفت: آره، بیشتر از همه سر بازرسی نماز ایستادم. با تعجب گفتم بازرسی چی؟ گفت: بازرسی نماز. و ادامه داد، بیشتر از همه چیز از صبح سؤال می شود. نماز صبح. تازه یادم آمد جهادم شده. پرسیدم: حساب قبر چی؟ گفت: حساب قبر ندارند. حسابی در کار نیست. ما هم الان کارمان تمام شد و راه افتادیم... 🌹 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 که برای آب می نوشت هر روز می دیدم گوشه ای نشسته و می نویسد . با خودم می گفتم که کسی را ندارد ، برای چه کسی می نویسد؟ آن هم هر روز ! یک روز گفتم : نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل برد. را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از شد و آرام گفت : من برای آب می نویسم، را ندارم که … 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀💐🌹🕊🌹💐🥀 هر طرف که می‌نگری را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در چیزی در هم می‌ریزد! شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم ! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده! 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 باید اذعان کرد ، ، فردی بسیار باغیرت بود . برای وی بسیار سخت بود در عملیاتی که با فتح همراه نبود و ناچار می‌شد به نیروهایش دستور عقبگرد دهد، عقب‌نشینی کند . یادم می‌آید در « کربلای ۴ » پس از دو ساعت از آغاز درگیری ، متوجه لو رفتن منطقه شدیم و به دنبال آن ، دستورهای لازم برای عقب ‌نشینی یگان‌ها را صادر کردیم و لشکرها موظف شدند تا پیش از روشن شدن هوا به مقرهای اصلی خود برگردند ، اما ‌زیر بار نرفت ، چون برایش بسیار سخت بود . او حتی با تعدادی از یارانش به رودخانه زد و از آنجا عبور کرد و قصد داشت انفرادی با دشمن بجنگد و البته تا وسط روخانه اروند هم رفت ، اما برای جلوگیری از ایجاد احساس تمرد ، بازگشت . تصویر فوق مربوط به شب عملیات کربلای ۴ بندر خرمشهر ساختمان گمرک و شادی روح و 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 شدن نیست ... اینطور نیست ڪه بگویی گلوله ایی خورد و رفت ... رضایت نامه دارد ... و رضایت نامه اش را اول و امضا مےڪنند ... بعد مُھر مےخورد... قبل از همه چیز دنیایش را به برده ... او زیر مستقیم خدا زندگی ڪرده ... اتفاقی نیست ... سعادتےاست ڪه هر ڪسی نمےشود... باید زندگی ڪنی تا بمیرۍ ... 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊