eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 #کتاب "کنار رود خَیّن" این کتاب از تولید دفتر ادبیات وهنر مقاومت حوزه هنری می باشد که انتشارات سوره مهر قرار است یازدهمین چاپ آن را منتشر کند.   کتاب «کنار رود خین»، یادداشت‌هایی درباره‌ شهید مهرداد سیستانی از زبان مادرش اشرف‌السادات مساوات است که خاطرات دوره بعد از انقلاب و شروع جنگ تحمیلی را بازگو می‌کند. مهرداد سیستانی ابتدای سال 61 درسن 17 سالگی به جبهه می‌رود، اما دیگر خبری از او نمی‌شود و مفقود می‌گردد تا اینکه درسال 69 جنازه او را به خانواده‌اش تحویل می‌دهند.  اشرف السادات مساوات در این کتاب با بیانی گیرا و با لحنی آکنده از احساس مادرانه به بیان خاطرات سال‌های رفته می‌پردازد. سال‌هایی را که در تب دوری از فرزندش می‌سوزد.   ⭕ درقسمتی از کتاب می‌خوانیم:  «وقتی به کنار کانتینرها می‌رسیم، با بازشدنِ اولین کانتینر، چشمم به پیکر چند شهید می‌افتد که سوخته‌اند وپوست بدنشان مثل چادرم سیاه شده. از این همه ظلم، اشک‌هایم روان می‌شود. خود را وابسته به آنها می‌بینم. همه، همان مهرداد من هستند. می‌خواهم آنها را ببوسم وببویم وبا تک‌تک‌شان درد دل کنم؛ اما خجالت می‌کشم. همراه ما جوانی است که از آمل آمده ودنبال برادرش می‌گردد. اولین شهید، کنار درِ کانتینر قرار دارد. جوان می‌گوید: « این برادر من است؛ چون جورابی که پای اوست، مال من است.آن را موقع رفتن به جبهه، ازمن گرفت. ...»   چاپ یازدهم این کتاب در133صفحه وبا شمارگان دو هزار و 500جلد توسط انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد. @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻 #نکات_تاریخی رادارهای ۴ و ۵، رادارهایی بودند که مناطق مرزی را پوشش می‌دادند و از پایگاه چهارم شکاری دزفول هم محافظت می‌کردند. با اشغال غرب شوش در ابتدای جنگ ، در تاریخ ششم مهر 1359 این منطقه به تصرف ارتش عراق درآمد و لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم ارتش عراق در منطقه غرب رودخانه کرخه تپه‌ها را گرفتند ، سایت را از بین بردند و به جایش سکوی پرتاب موشک درست کردند ... دشمن با انهدام این تاسیسات در آن استقرار یافت و برای حملات موشکی و توپخانه‌ای به شهرهای دزفول، اندیمشک، شوش، هفت تپه و جاده اندیمشک به اهواز از موقعیت این منطقه استفاده می کرد ... @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢 قسمت دویست و یازدهم: غم سنگین رحلت امام (۱) خرداد سال ۶۸ فرا رسید اخبار ناخوشایندی از بیماری و بستری شدن حضرت امام(رحمه الله علیه)، از تلویزیون عراق پخش می‌شد و هر روز بر نگرانی ما افزوده می‌شد. امام خمینی برای اسرا نه فقط یک رهبر سیاسی، بلکه مراد و معشوقی بود که از لحاظ روحی، روانی نیز تکیه گاه استوار و مستحکمی محسوب می شد که غم و رنج دوران خطیر اسارت را برای اسرا آسان می‌کرد. گاهی من به بعضی دوستان می گفتم: که آیه ای در قرآن هست که می فرماید: «الابذکرالله تطمئن القلوب» یعنی با یاد و نام خدا دلها آرامش می یابد. می ‌گفتم: دوستان شاید من از درک عظمت خالق و تسکین یافتن با نام او عاجز باشم ، اما امام برایمان تجسم عینی جلوۀ نور خدا بر طور وجودمان و جلوه ای از عظمت خالق است. بنابراین من می‌گم با یاد و نام امام خمینی دل ما آرامش پیدا می‌کنه و بعضی دوستان نیز تصدیق می‌کردن. استناد من این بود زمانی که مولانا با شمس از روی آب عبور می‌کرد. شمس با ذکر یا علی از روی آب عبور کرد ، اما مولانا تا وارد آب شد و یا علی گفت، توی آب فرو رفت. شمس رویش رو به سمت مولانا برگردوند و گفت تو از درک علی عاجز هستی تو بگو یا شمس و از روی آب عبور کن و چنین شد. امام خمینی مراد و تسکین دهندۀ آلام و رنج‌های ما بود . لذا از دست دادن امام خیلی سنگین و غیر قابل تحمل بود. کم کم اخبار کسالت امام جدی‌تر شد تا روز غم بزرگ فرا رسید و سنگینی واقعه فرود اومد و تلویزیون عراق خبر ارتحال امام را در غروب روز چهاردهم پخش کرد و یکی از طلبه‌ها بنام عبدالکریم مازندرانی که عربی بلد بود در آسایشگاه یک خبر رو ترجمه کرد. با اعلام خبر ارتحال امام تا دقایقی سکوتی سنگین بر کلِ آسایشگاه حاکم شد و همه در بهت و حیرت فرو رفته و با ناباوری به این خبر می نگریستند. امّا بتدریج با جدی و محرز شدن خبر، بغض‌ها ترکید و ضجه‌های دردناک اسرا که برای هیچ نوع شکنجه ای این‌جور بلند نشده بود، در فضای تمام آسایشگاه‌ها پیچید. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
4_702924891808072094.mp3
زمان: حجم: 1.01M
🔴 نواهای ماندگار 💢 حاج صادق آهنگران 🔰 نوحه سرایی بعد از موشک باران اندیمشک و دزفول ⏪ ای رهگذر بنشین دمی بر خاک خونبارم 🛡4 خرداد، روز دزفول گرامی باد 🔶محل اجرا: مهدیه تهران (1360) حجم : 990kB مدت آهنگ: 12:35 دقیقه 🔅🔆🔅🔆❣🔆🔅🔆🔅 حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 #کتاب "جشن حنابندان" كتاب «جشن حنابندان» شامل دو گزارش از دو عمليات در مناطق جنوب و غرب كشور است كه «محمدحسين قدمي» اين گزارش ها را از ميان خاطرات رزمندگان «لشكر 27 محمد رسول الله(ص)» گردآوري كرده است. گزارش اول كتاب در طول عمليات كربلای 5 نوشته شده و گزارش دوم آن كه مربوط به عمليات بيت المقدس 4 و در مناطق غربی كشور و بخشی از خاك عراق است، به سفارش شهيد سيدمرتضی آوينی و برای مجموعه روايت فتح نوشته شده است. 🔅 امام خامنه ای در تقریظی بر این کتاب این چنین نوشته اند:  «روز و شبی چند در لحظه‌های پیش از خواب، در فضائی عطرآگین و مصفا و در معراج شور و حالی كه سطور و كلمات نورانی این كتاب به خواننده‌ی خود عطا می كند، سیر كردم و خدا را سپاس گفتم، هم بر آن قطره‌ی عشقی كه در جان این نویسنده افكنده و چنین زلال اندیشه و ذوقی را بر قلم او جاری ساخته است، و هم بر آن دست قدرتی كه نقشی چنان بدیع و یكتا بر صفحه‌ی تاریخ معاصر پدید آورده و صحنه‌هائی كه افسانه وار از ذهن و چشم بشر این روزگار بیگانه است، در واقعیت زندگی این نسل از ملت ایران نقش زده است .. له الحمد حمد الحامدین ابدا لآبدین. @defae_moghadas 🍂
🍂 گزيده متن «... مسئول تيم راويان فتح تازه از گرد راه رسيده. بچه‌ها نقشه می‌كشند تا جشن پتوی مفصلی برايش بگيرند و به تلافی امر و نهی و بكن نكن‌های تهران، حالش را جا بياورند. جشن پتو برای همه است. كوچك و بزرگ، مسئول و مرئوس، هر كسی با هر درجه و پست و مقام. اينجا كه آمدی ديگر كاره‌ای نيستی همچون دندانه‌های شانه با ديگران برابری. جشن پتو غرورشكن است و مقام خُردكن. تو را كوچك می‌كند تا بزرگ شوی. مقام و درجه دنيايی را كه رها كردی، به مقام قرب الهی می‌رسی. از هوا و هوس كه رستی و «صفر» وجودت را جلو «يك» يكتا گذاشتی، آن وقت از ناكسي و بی‌كسي درمی‌آيی؛ وگرنه، خسی مي‌مانی و به قول مهدی، مفت گرانی...» 🍂
🍂 یادش بخیر  بعد از عملیات بدر ماموریت چذابه را به گردان دادند. با توجه به مجروحیت دست حاج اسماعیل فرجوانی، فرماندهی را شهید عبدالله محمدیان به عهده گرفته بود.  این ماموریت مصادف شده بود با ماه رمضان و فضای معنوی این ماه در جبهه. عصر که می شد عبدالله دم سنگرش را آب پاشی می کرد، پتویی روی سکوی آن می انداخت و رادیو کوچکش را در می آورد و ختم قرآن استاد منشاوی را با صدای بلند پخش می کرد و حال و هوای خوبی به بچه‌ها می بخشید. این  فضا همیشه در این ایام تداعی می شود و....😭 در این روزها و شب ها یاد کنیم از عزیزانی که از کنارمان سبقت گرفتند و به بهشت رسیدن. نفرات حاضر در عکس: شهید علی حمیدی اصل، پیشنماز، شهید عبدالله محمدیان، مهدی و مرتضی عادلیان، طبری و مرحوم وفاخواه @defae_moghadas 🍂
جریان رودخانه زمان تند است ؛ حتما تندتر از اروندی که با قوّتِ عشق از آن گذشتید ! زمان سخت شکننده است ؛ ڪاش می‌شد از اروند زمان گذشت و به شما رسید ... @defae_moghadas 🍂