eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 @defae_moghadas
📸 @defae_moghadas
📸 @defae_moghadas
📸 @defae_moghadas
📸 @defae_moghadas
📸 @defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 ۴__گردان‌کربلا ۱۱ سالن تصفیه خانه جزیره مینو، تاریکِ تاریک، بی هیچ نور و روشنایی! نزدیک ِنزدیک به دشمن ! در همان تاریکی مطلق لباس غواصی به تن کردیم! فقط تشخیص افراد از روی صدا ممکن بود! آخرین شام را آوردند. " گردو و عسل " حال در آن تاریکی مطلق چگونه ظرف گردو را پیدا کنیم و در ظرف عسل فرو کنیم و.... یادش بخیر در آن تاریکی مطلق پای چه کسی بود که دستانمان را در ظرف عسل زیر کرد، خدا می داند! 😄 و وضعیتی که بعد از آن برای همه ما پیش آورد. چه سری بود، نمی‌دانم. هر چه بود شهد عسل بود و برای بعضی،ها خوش یُمن آهنگ حرکت زده شد. در محیط باز به صف شدیم! گروه ما "حمیدیان مقدم" و " عیسی جابری" در دسته سلمان به فرماندهی "حبیب میاحی" بود! آخرین گروه از آخرین دسته ! در تاریکی متوجه شدم، کسان دیگری هم به صف ما پیوستند! حاج اسماعیل فرجوانی و تعدادی از کادر گردان! با شنیدن صدای حاجی دلم قرص شد! ولی مگر حاج اسماعیل فرمانده گردان نبود! مگر نه اینکه او باید کم‌خطرترین مکان را انتخاب می‌کرد تا بماند و فرماندهی کند!......تازه راز انتخاب چهار جانشین قدر را برای خود می‌فهمیدم! هر چه بود درایت فرماندهی‌ش بود و آینده نگری او از اهمیت شکستن خط. اولین ماموریت بود که در کنار قهرمانی چون او قرار می گرفتم! از ذکاوت و بزرگی و تجربه حاجی زیاد شنیده بودم! حاج اسماعیل بی قرار بود و پی در پی سراغ از امور پشتیبانی می گرفت! لحظاتی بعد " علی بهزادی " آمد و بدون مقدمه به حاج اسماعیل تذکر داد! دریافتم که با شروطی اجازه حضور به حاجی در صفوف غواصان داده اند! دو یا سه بار علی تاکید کرد و حاجی هم چون نیروی ساده ای پذیرفت! طناب ها را آوردند و یکی پس از دیگری در سیاهی شب کنترل شدیم! حرکت بسوی ساحل آغاز شد! آغازی که برای برخی شروع راهی تازه بود !! 👇👇👇👇
شهید احمدرضا ناصر و حسن اسدپور
شب و سکوت آرام ساحل! بی هیچ منور و شلیکی! صدای حاج اسماعیل را می شنیدم که با " دست نشان " آخرین اتمام حجت ها را می کرد! رفتار دست نشان کودکانه و ملتمسانه بود! به نظر می آمد آن شب "دست نشان" بی هیچ بهانه ای به دفعات به حاجی مراجعه می کرد! شاید دلشوره داشت! شاید از خطراتی که او را تهدید می‌کرد، می‌ترسید. پس از آخرین هماهنگی ها و بررسی های پایانی از سوی فرماندهان و کادر گردان، حرکت غواصان بسوی آب آغاز شد! در حالی که دست نشان در کنار ستون ، همچنان به دنبال حاج اسماعیل می آمد! تمام تجارب خیبر و بدر، والفجر ۸ در آن شب استفاده شد! مثلا برای آنکه سلاحهای غواصان مملو از گل ولای نشود، آنها را در کاور پلاستیکی از جنس بادگیر قرار داده بودند! یا آن شمعک های فسفری ! یا آن چراغ قوه های لیزری! بی هیچ موردی خاص به ساحل رفته و بر سکوی بتنی نشستیم ! غواصان به فرمان "علی بهزادی" فین ها را به پا کردند و انتظار ..... انتظار برای فرمان حرکت ... در آن لحظات مرگ و زندگی برخی بچه ها هنوز دست از شوخی و شیطنت بر نمی داشتند! آن یکی می گفت: " عراقیه تو چرته"! دیگری می گفت: " عجب سیبل هایی داره "!! با تجربه ترها می دانستند که در این لحظات حساس چقدر این واژه و جملات مزاح گونه برای جوان تر و کم تجربه ترها تاثیرگذار است! البته "علی" که گاه با کلامی یا گفتن "هیس" دستور به سکوت می داد! دسته ای از بچه های قرارگاه سری نصرت هم آن شب به ما ملحق شده بودند! شاید این شب برای آنان تکرار ماموریت های شناسایی محسوب می شد اما هجوم برای شکستن خطوط دشمن تا شناسایی در اختفاء خیلی تفاوت دارد! همراه باشید @defae_moghadas 🍂
🔻 کربلا، کربلا، ما داریم میاییم.... دفترچه نوحه کشف شده در عملیات تفحص شهدا
🍂 🔻 #نکات_تاریخی_جنگ 🔅 بهداشت در جبهه ها تاریخ جنگ‌ها مساوی است با پیدایش خیلی از بیماری‌ها، بیماری‌های واگیری که شاید در طی خیلی از جنگ‌ها سرنوشت جنگ‌ها را عوض کرد. می‌گویند در جنگ ناپلئون بناپارت نزدیک ۵۰۰ هزار نفر از لشکریان ناپلئون در اثر بیماری تیفوس از بین رفتند. در جنگ جهانی اول حدود ۵/۱ تا ۱۵ درصد افرادی که مجروح می‌شدند در اثر بیماری کزاز از بین رفتند، در جنگ جهانی دوم نزدیک ۵ میلیون نفر از مردم ارتش آلمان مبتلا به بیماری هپاتیت شدند. در خیلی از بیماری‌ها، در خیلی از جنگ‌ها خیلی افراد شرکت کننده در جنگ به بیماری‌های گوارشی یا پوستی مبتلا شدند. خوب این‌ها تاریخ جنگ‌ها است، و خیلی از بیماری‌های دیگر. در خیلی از جنگ‌ها بویژه در جنگ کره گفته می‌شود که بیماری مالاریا یکی از بیماری‌های مهم و شایع در آن جنگ است. حالا می‌رسیم به جنگ تحمیلی و دفاع مقدس که آیا این بیماری‌ها در جنگ ما بودند یا نبودند؟ ما خوشبختانه در دوران دفاع مقدس با الطاف الهی که خداوند بزرگ بر همه ما نازل فرموده بود، خیلی از بیماری‌ها در کشور ما به فضل الهی پیدا نشدند و در صورتی که بروز کردند به خوبی توسط نیروهای بهداشتی با آنها مبارزه شد و کمتر رزمنده‌ای را می‌بینیم که دچار بیماری واگیر شده باشد و کمتر رزمنده‌ای را می‌بینیم که خدای نکرده بر اثر بیماری واگیری در طول دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمده باشد.  @defae_moghadas 🍂