eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 من هم دویدم و سوار یکی از تانک‌ها شدم. دوست داشتم سوار تانک بشوم. رفتم روی برجکش نشستم. بغل برجک میله هایی بود که یکی را چسبیدم تا نیفتم. تانک با سرعت شروع به حرکت کرد. تکان‌ها و سروصدای عجیبی داشت. محکم میله را چسبیده بودم. وقتی تانک توی دست انداز می افتاد چنان بالا و پایین می رفت که اگر یک ذره شل نشسته بودی پرت می‌شدی پایین. وقتی گاز می‌داد دود سیاه غلیظی از - اگزوزش بیرون می زد. اتفاقا من هم نزدیک اگزوز بودم و این دود سیاه می خورد توی سروکله ام اما بی خیال این چیزها بودم. ستون عظمت خاصی داشت. انتهایش نامعلوم بود و در اوج هیبت و صلابت در دل دشمن فرو می رفت. صدای حرکت تانک ها و نفربرها آنقدر شدید بود که مدتی طول کشید تا متوجه شدیم بالای سرمان چیزهایی منفجر می شود. اینها خمپاره های زمانی بودند که عراقی ها می فرستادند بالای سر ستونهای در حال حرکت و تندتند منفجر می شدند و دودی سیاه رنگ از خود در آسمان به جا می گذاشتند. چیزی نگذشت که آسمان بالای سرمان پر از دودهای دایره ای شکل و سیاه شد. ترکش ها به بدنه تانک ها می خورد و سروصدای عجیبی ایجاد می کرد. هوا کم کم روشن شد و توانستیم جلو را ببینیم. بیابانی وسیع جلوی ما قرار داشت ادامه در قسمت بعد.. @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_20511169.mp3
زمان: حجم: 869.3K
‍ ❣️ نواهای ماندگار 👈 با حماسه سرایی حاج صادق آهنگران 🔴 مثنوی زیبای بار دیگر با اجازه از تفنگ.... -_-_-_-_-_- بار دیگر با اجازه از تفنگ می رود ذهنم بسوی شعرجنگ ذوق وشوق نینوا کرده دلم چون هوای کربلا کرده دلم بود سنگر بهترین معوای من آه جبهه کو برادر های من در تمام سالهای عشق وجنگ مهر در سجاده ماشد فشنگ سنگر خوب وقشنگی داشتیم روی دوش خود تفنگی داشتیم جنگ ما را لایق خود کرده بود جبهه ما را عاشق خود کرده بود کانال حماسه جنوب، ❣ @defae_moghadas2 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍂 شکارچیان لحظه‌ها نیروهای گردان شهید ملاقلی از تیپ ۸۴ اصفهان در شامگاه عملیات محرم ( خوزستان ، محور عین خوش زبیدات ۱۰ آبان ۱۳۶۱ ) 👈 عکاس: عبدالمحمد منصورزاده ~~~~~~~~~~~~~~ برجسته ترین نکته ای که عکس را سر پا نگه می دارد ، چراغ های روشن موتورسیکلت هاست! این چراغ ها به هر رو ، مهمترین عناصر تشکیل دهنده ی عکس را به وجود آورده اند. سه چراغ جلو را اگر به هم وصل کنیم قاعده ی مثلثی می شود که راسش چراغ پشتی است. راس مثلثی که مانند یک پیکان نگاه بیننده را به سوی خورشید هدایت می کند! و جالب اینکه خورشید نیز مانند یکی از چراغ است!! این وحدت عناصر ( چراغ موتورسیکلت های مردان و قرص خورشید) و هم سویی و یک شدن آنها ، مردان موتورسوار را همچون خورشید قدرتمند و بر حق جلوه می دهد. @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔶🔻 گفتگوی چهار فرمانده ارشد ۵ ( تاریخ شفایی) ✔️مقاومت و شبیخون عامل تثبیت دشمن 🔻علی شمخانی: برآورد عراق هم نسبت به نیروهای بومی غلط بود و هم نیرویی که درنظر گرفته بود نیروی کمی بود. عراق می‌خواست 13 کیلومتر را از نقطة مرزی تا پل نو بیاید وارد خرمشهر بشود، روی زمین فاصله‌ای نیست. به‌هرحال برای آزادسازی خرمشهر باید [از یگان‌های فعال خود در محور اهواز] پشتیبانی می‌کرد و از جنوب اهواز تا خرمشهر 110 کیلومتر فاصله دارد. در سوسنگرد هم همین است؛ برای سوسنگرد هم دو لشکر گذاشت، اما نتواست هدف‌ها را بگیرد. یعنی اگر در جایی واقعاً مقاومت درست و حسابی صورت بگیرد و اگر ما یک نیروی حداقلِ رزمی داشتیم حتماً می‌توانستند وضع جنگ را در روزهای آغازین آن مشخص کنند، ضمن اینکه با همه این یال‌وکوپال ارتش عراق مگر همه شهر خرمشهر سقوط کرد؟ عراق فقط توانست غرب شهر خرمشهر را بگیرد و کسی که غرب خرمشهر را بگیرد بدون اینکه به شرق آن وارد بشود فایده‌ای ندارد، چون عراق یک عقده ژئوپلیتیکی داشت و می‌خواست مشکل ورود به خلیج‌فارس را حل کند [اما نتوانست]، همان کاری که درنهایت با کویت کرد و در جنگ سال 1990 میلادی قصد داشت خورعبدالله را توسعه بدهد. لذا من فکر می‌کنم باید به این نکته توجه داشت که توقف و تثبیت دوتا است.درطول 3 ماه اول جنگ تا آذرماه، عراقی‌ها هرگز متوقف نشدند. توقف آنها زمانی بود که جلو خود را سیم‌خاردار می‌کشیدند و مین‌گذاری می‌کردند. احمد غلامپور: آقای شمخانی، درواقع مقاومت تا وقتی صورت ‌گرفت که عراق زمین‌گیر شد. بعد از مقاومت شبیخون‌ها را شروع کردیم که عراق مجبور شد برود تو زمین و تثبیت بشود. علی شمخانی: باید اینها را تفکیک کرد، چون عراق تا آذرماه تلاش می‌کرد که باز هم برگردد و در محور طلائیه حمله می‌کرد و بچه‌ها مقابلش در محور طلائیه ایستادند. حسین علایی: حتی در اسناد خواندم که عراق در اوایل فروردین 1360 هم برای اینکه محاصره آبادان را تکمیل بکند یک اقدام دیگر کرده تا اینکه آبادان را به نتیجه برساند. غلامعلی رشید: فروردین؟ احمد غلامپور: سال 1360. محسن رضایی: لشکر7 یا لشکر4 را آورد و می‌خواست ازسمت روستای سلیمانیه [نزدیکی دارخوین از رودخانه کارون عبور کند]. غلامعلی رشید: احساس نگرانی می‌کرد، منتها بعد خودش را جمع کرد، یعنی بعد از عملیات تپّه‌های مدن، عراقی‌ها یک کمی [خودشان را در] غرب جاده یا شرق جادة ماهشهر ـ آبادان جمع کردند و یک لشکری را آورد برای احتیاط که یک‌دفعه ما بهش تعرض نکنیم، ولی قصد حمله نداشت. ادامه دارد @defae_moghadas 🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا