eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔹 ناگفته‌های عملیات بدر (۱۹)       محسن حسینی نهوجی مسئول دفتر وقت سردار صفوی                      ✺✺✺✺✺✺  🔹 علیرغم تلاش فرماندهان قرارگاه خاتم(ص) و اصرار فرماندهان گردانهای لشکر عاشورا مستقر در غرب دجله، از بازگشت به شرق دجله امتناع کرد و با مقاومت در مقابل پاتک سنگین دشمن، در نبرد عاشورائی تن با تانک، با چند تن از یارانش به شهادت رسید و ما اینک ملزم به حضور در این قرارگاه، تا بازگشت تمامی رزمندگان هستیم؟ چگونه می توان توضیح داد دشمن بعثی با کمکهای مستشاری و پشتیبانی همه جانبه قدرت های نظام سلطه، خطوط پدافندی خود را با استحکامات پیچیده، به نحوی نفوذ ناپذیر ساخته است، که با امکانات موجود نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی، عبور از آنها امکان پذیر نیست و فرماندهان سپاه برای غافلگیر ساختن دشمن و عبور موفقیت آمیز از هور، عملیات پیچیده آبی خاکی بدر را با برآوردهای دقیق امکانات و تجهیزات و پشتیبانی های لازم طرح‌ریزی کرده اند، امّا به هر دلیلی پشتیبانی‌ها طبق برآوردهای ارائه شده، توسط دولت و وزارتخانه های مربوطه به عمل نیامده است؟ پیگیر باشید حماسه جنوب - خاطرات @defae_moghadas 🍂
🍂 از چپ به راست: محمد باقری، غلامرضا محرابی،امین شریعتی، علی فدوی، محسن حسینی نهوجی @defae_moghadas 🍂
🍂 🔹 ناگفته‌های عملیات بدر (۲۰)       محسن حسینی نهوجی مسئول دفتر وقت سردار صفوی                      ✺✺✺✺✺✺  🔹 چگونه می توان به رزمنده در آستانه شهادت توضیح داد در شرایطی که حضرت امام خمینی با آرمان رفع فتنه در عالم، استراتژی جنگ جنگ، تا پیروزی را ترسیم کرده اند، فرمانده عالی منصوب ایشان در امر جنگ، از منظر مصلحت اندیشی برای کشور و نظام، بر استراتژی جنگ تا کسب یک پیروزی قاطع نظامی و وارد آوردن فشار سیاسی بر سازمانهای بین المللی و صدام، برای تعیین متجاوز و گرفتن غرامت از صدّام اصرار ورزیده است. طبیعتا نتایج چنین تصمیمی، به عدم پشتیبانی همه جانبه دولت و وزارتخانه ها از جبهه و جنگ و عدم تأمین برآوردهای این عملیات منجر می‌شود. شخصیت های مختلف سیاسی، اجتماعی و نخبگان کشور های هم پیمان نظام سلطه، ضمن مراودات خود می کوشیدند به شخصیت های جمهوری اسلامی ایران، القا نمایند که آمریکا هرگز نخواهد گذاشت؛ ایران از راه نظامی به جنگ پایان دهد. بر اثر این القائات، فرمانده عالی جنگ معتقد بود باید با یک پیروزی قاطع نظامی، برتری موازنه قدرت خود را نشان دهیم و به کمک کشورهای اروپائی به نظام بین الملل بقبولانیم با متجاوز شناختن صدام وی را وادار به پرداخت غرامت نمایند، تا با دریافت غرامت خرابی های جنگ را بازسازی کرده، برای آبادانی و پیشرفت کشور بکوشیم. پیگیر باشید حماسه جنوب - خاطرات @defae_moghadas 🍂
قبل از حرکت به سمت مهران
🍂 🔻 دفاع آخر ۴) آبادان در روزهای دفاع خاطرات سید مسعود حسینی نژاد ┄┅┅┅❀🌴❀┅┅┅┄ 🔹 به ابتدای سال ۵۹ رسیده بودیم و آرامشی نسبی بر شهرمان حاکم شده بود. آرامشی که بیشتر به آتش زیر خاکستر می‌ماند. گه‌گداری خبرهایی از سمت مرزها و تعرض عراق بگوش می‌رسید. در ابتدا خیلی اهمیت نمی دادیم ولی مواظبت می‌کردیم. چیزی نگذشته بود که همان تحرکات شدت گرفت و خبر از درگیری‌های کوچک و انفرادی بگوش رسید. قبل از شهریور ۵۹ بود که از طرف سپاه فراخوان شدیم. ۲۰ نفر به حیاط سپاه آمده بودیم تا برای ماموریتی جدی خود را آماده کنیم. مهدی کیانی فرمانده سپاه آبادان جلوی صف ایستاد و گفت، در مهران خبرهایی شده که نیاز به نیرو دارند. باید حرکت کنیم و به آنجا برویم. فرمانده شما قربانعلی لاردو خواهد بود و لازم است در طول ماموریت تابع ایشون باشید. چیزی نگذشت که تجهیز شدیم و اسلحه گرفتیم و مینی‌بوسی وارد محوطه شد و سوار شدیم و همراه با لندروری، اولین ماموریت خود را در مسیر دفاعی مقدس آغاز کردیم. به مهران که رسیدیم، تقریبا شهر خالی شده بود و آخرین نفرات در حال ترک شهر بودند. تانک‌های عراقی در فاصله ۲۰۰ متری ما قرار داشتند و درحال محاصره شهر. ما ۲۰ نفر بودیم که فقط نفری یک ژ۳ داشتیم و دو نارنجک دستی. شرایط ، شرایط سخت و درهمی شده بود. با این تعداد نیرو که برای کمک آمده بودند نمی‌شد کار زیادی کرد. دشمن پیشروی خوبی کرده بود. ناچار به ترک شهر شدیم در حالیکه عبدالرضا اسکندری از سپاه آبادان اسیر دشمن شده بود. در راه بازگشت هیچ پمپ بنزینی قادر به سوخت دهی نبود و ناچارا در مسیر از یک روستا نفت سفید تهیه و با گازوئیل مخلوط کردیم و در باک مینی بوس ریختیم. یکی از شهدایی که در مسیر با او برخورد کردیم و با خود آوردیم شهید روشن، برادر فوتبالیست معروف، حسن روشن بود. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد کانال حماسه جنوب/ ایتا http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 یازده / ۱۰۱ خاطرات پروفسور احمد چلداوی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔹 یتیمی و اسیری و غم یار رحلت حضرت امام خردادماه سال ۶۸ با آن گرمای طاقت فرسایش از راه رسیده بود. خبر بیماری امام خمینی از طریق نگهبانها به بچه ها رسیده بود. شامگاه چهاردهم خردادماه تلويزيون عراق تصاویر دستکاری شده حضرت امام در بستر بیماری با چهره ای مشوش را نشان داد و خبری را با عنوان "تدهور احوال خمینی" پخش کرد فردای آن روز یعنی پانزدهم خرداد ماه ساعت ۱۰ تا ۱۲ نوبت هواخوری ما که بند چهار آسایشگاه ١٣ بودیم بود. بچه های بندِ سه باید ساعت ۸ تا ۱۰ برای هواخوری بیرون می رفتند. از پنجره آنها را نگاه می‌کردیم، با کمال تعجب دیدیم که اکثرشان لباس سبز پشمی که گرم و برای زمستان بود را پوشیده‌اند. هیچ کسی با دیگری حرف نمی زد و هیچ دو نفری با هم راه نمی‌رفتند. حتی نگهبانها هم حالت خاصی داشتند. تیربارها روی برجک ها مسلط شده بود. کم کم داشتیم متوجه عمق فاجعه می شدیم اما دلمان می خواست حدسمان اشتباه باشد، ولی متأسفانه چنین نبود. روزنامه بغداد آن روز که آمد دیگر هیچ امیدی را باقی نگذاشت، وقتی تیتر بزرگ Khomeini died را دیدیم سیل اشک بود که از دیدگان بچه ها جاری بود. دیگر قلبی نبود که در آن غربت وحشتناک نشکند و امیدی نبود که ناامید نگردد. چاره ای به جز باور این حقیقت نداشتیم رهبرمان دیگر پیش ما نبود. یاد لحظاتی افتادم که برای اولین و آخرین بار امامم را دیده بودم. امیدوار بودم که بعد از آزادی به عنوان اسرای جنگ یک بار دیگر فرصت دیدار ایشان را بدست بیاورم. در غربت اسارت تنها به امید دیدار مجدد ایشان شب را به روز می رساندیم. با خودم نقشه می‌کشیدم که در لحظه دیدار ایشان حتماً فرصت صحبت کردن به چند نفر از اسرا داده می شود و آن وقت اگر قرار شد که من صحبت کنم همان جمله ای را بگویم که آن شهید بزرگ فدائی ابا عبد الله علیه السلام بعد از سپر کردن خودش برای ایشان و پس از برداشتن زخم های زیاد بر بدن بر زبان جاری کرد. می‌خواستم بگویم "آوفینا یابن رسول الله آيا وفا کردیم ای پسر رسول خدا؟ آیا از ما راضی شدی؟ آیا به وظیفه خود عمل کردیم؟ ... نوبت هواخوری ما رسید. با وجود سابقه بدمان، لباسهای پشمی سبز رنگ که تنها لباسهای تیره مان بود را پوشیدیم. بعثی ها بر خلاف انتظار، کاری به کارمان نداشتند. شاید هم آتش زیر خاکستر بودند. وضعیت کاملاً بحرانی بود. همه نگهبانهای داخل و بیرون اردوگاه در آماده باش بودند. در آن لحظات اصلاً به این که بعثیها چه نقشه ای در سر دارند و قرار است چه بلایی سرمان بیاورند فکر نمی کردیم. دو به دو با هم راه می‌رفتیم. سرهای همه بچه ها پایین بود. یکی از فرماندهان عراقی آمد و از امام خمینی با احترام و به عنوان رهبر مسلمانان یاد کرد. این اولین باری بود که یکی از بعثی ها آن هم یک افسر عالی رتبه اینچنین کاری می کرد. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد کانال حماسه جنوب/ ایتا http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔹 ناگفته‌های عملیات بدر (۲۱)       محسن حسینی نهوجی مسئول دفتر وقت سردار صفوی                      ✺✺✺✺✺✺  🔹 چنین نگرشی موجب عدم اتخاذ یک استراتژی جنگی منسجم منتهی به طرح ریزی یکپارچه و هماهنگ در سراسر مناطق عملیاتی شده بود. در نتیجه، فرماندهان نظامی ناچار بودند با توجه به امکانات در اختیار، هر ساله سراسر مناطق عملیاتی را بررسی نموده، منطقه ای متناسب با شرایط خودی و غافلگیری دشمن را، برای انجام عملیات پیشنهاد نمایند. امّا ضرورت انجام اقدامات مهندسی، فرا خوانی و آموزش نیروها، عملیات اطلاعاتی، طرحریزی و تأمین امکانات، موجب تلف شدن زمان می گردید. علاوه بر آن امکان داشت عملیات پیشنهادی مورد تصویب قرار نگیرد که بررسی مجدد و پیشنهاد منطقه دیگر و موافقت فرمانده عالی جنگ و تعیین ضرب الاجل اجرا به صورت مقاطعه کاری موردی، گسست در برنامه های عملیات نظامی و اثرات منفی بسیاری را در پی داشت. در فاصله زمانی پس از خیبر تا آن زمان، عملیات بزرگی صورت نگرفته بود و دشمن با توسعه روز افزون توان و استعداد، آمادگی خود را افزایش داده، تبلیغات وسیعی را آغاز کرده بود که ایران دیگر قادر به عبور از خطوط مستحکم عراق نیست و به همین دلیل دیگر دست به عملیات بزرگ نمی زند. این تبلیغات خود بخود ایران را به عکس العمل انفعالی وامی داشت. پیگیر باشید حماسه جنوب - خاطرات @defae_moghadas 🍂