eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.7هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
73 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 وقتی می گوییم دفاع مقدس ما دارای صحنه های بی بدیلی بود که فقط در زمان خودش قابل باور است، سخن به گزاف نگفته ایم، هر چند قبولش در این زمان غیر باور باشد. چه خاطرات نابی که فقط و فقط بخاطر همین واقعیات، ناگفته ماند و از کلام راویان حذف گردید. به خاطره زیر دقت کنید و باور کنید که وقتی انسان به راهی که در آنست باور داشته و آن را حق بداند بی شک پیروز است. در جایی هم که شکست خورده ایم شک نکنید انسانهای دنیا پرست و بی ایمان پشت داستان بودند و بس....... و این تجربه ای است گرانبها که در این انقلاب بدست آوردیم 👇👇
🏴 🔻 خدا داد، خدا هم برد 🕊در سال ۱۳۶۱ حدود ۱۰ روز مانده به عملیات والفجر مقدماتی مسئول تسلیحات لشکر ۷ ولیعصر(عج) برادر نعمت الله کلول به درجه رفیع شهادت رسیده بود و چون من با خانواده شهید هم محله بودم قرار شد که خبر شهادتش را من به خانواده شهید بدهم. فردا صبح به اتفاق یکی از برادران جهت شناسایی جسد مطهر این عزیز به بیمارستان افشار دزفول رفتیم و به مسئول سردخانه گفتم؛ آمده ایم تا جسد شهید کلول را شناسایی کنیم. مسئول سردخانه گفت: کدام کلول؟ ما اینجا دو شهید به نام کلول داریم یکی نعمت الله کلول که پاسدار بود و دیگری محمدرضا که سرباز وظیفه بوده است. وقتی آنها را مشاهده کردیم هر دو برادر مثل اینکه در بستر در کنار هم خوابیده اند حقیقتا نمی توانم حالت خود را در آن لحظه توصیف کنم. با سختی به منزل ایشان رفتم و به خدمت پدر و مادر بزرگوار این دو شهید رسیدم و پس از مقدمه چینی فراوان گفتم: می خواهم مطلبی را عرض کنم. مادر این دو شهید گفتند: بفرمایید. گفتم: حقیقت این است که نعمت الله شهید شده است. مادرش تنها یک کلمه گفت: "شکر" ادامه دادم:" مطلب به همین جا ختم نمی شود، محمدرضا هم شهید شده است". پس از اینکه مادر گرانقدر این دو شهید به حرف هایم گوش داد با همان لهجه محلی دزفولی دست ها را بالا برد و گفت : "خدا داد، خدا هم برد" و من مات و مبهوت عظمت این مادر که کم هم نبودم شدم و سردرگم تر از قبل مرخص شدم. @defae_moghadas 🏴
🏴 نسیم از گیسوانت رد شد و باران تو را بوسید طبیعت سهم خود را از تماشای تو می گیرد لبخند شهید مدافع حرم @defae_moghadas 🏴
آی ... گاهـی از آن بـالا ؛ نگاهی به ما اسیرانِ دنیا ڪنید دیدنی شده حالِ خسته‌ یِ مـا و چشم هـایِ پر از حسرتمـان ، حسـرتِ پرڪشیدن تـا ...
🍂 🔴 نواهای ماندگار ❣ حاج صادق آهنگران ❣ بمناسبت ماه محرم 🎤 رسیده در کربلا موکب سالار دین موکب سالار دین 🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅 🔴 به ما بپیوندید ⏪ هر شب با یک نوحه خاطره انگیز از دوران نورانی دفاع مقدس 🔴 در کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴 🏴 روضه شبانه کانال سؤال و جواب نوکر 😔 نقل می کنند: محضر آقا سیدحمزه موسوی بودیم تعریف کردند: که یکی از بزرگان از شب اول قبر خیلی می ترسیدند. یه شب در عالم خواب به محضر ابی عبدالله رسید و گفت: آقا 🙏 یه عمره برات روضه می خونم، برات روضه گرفتم، ولی..... ولی از شب اول قبر می ترسم، 😰 امام حسین (علیه السّلام) فرمود: از کجای آن می ترسی؟ گفت از آن موقعی که دو تا ملک می آیند و سؤال و جواب می کنند و زبانم بند می آید😭 فرمودند: کدام ملک جرأت دارد که از نوکر من سؤال کند، سؤال و جواب آنها با ماست …. ✋ السلام علیک یا اباعبدالله الحسین، 😭😭 حسین جان، 😭 دست ما رو هم بگیر که ما هم چیزی جز نقل حالات سربازانت در این زمان نداریم و اینجا رو کردیم روضه خونه یارانت و همه ی دوست‌دارانت، همه برا همین اذکار اینجا جمع شدیم و نم اشکی در غم بچه های اسیر و شهید از گوشه چشم می ریزیم و دل خوشیم و امیدوار به دست گیری شما در شب اول قبر 🙌 🏴🏴🏴🏴 ❣یا حسین❣ 🏴 @defae_moghadas 🏴
مداحی حاج صادق آهنگران بر بالین شهید زنده سید نور خدا موسوی. رفیقانم دعا کردند و رفتند. مرا زخمی رها کردند و رفتند 👇👇