eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣این هم یکی دیگر از اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود؛ پرسیدم چیزی شده؟ گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم. تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده. هوا که تاریک شد، ابراهیم حرکت کرد و نیمه های شب برگشت؛ آنهم خوشحال و سرحال. مرتب داد میزد امدادگر ؛ امدادگر، سریع بیا، ماشاالله زنده است! بچه ها خوشحال شدند . مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب. ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر. رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟ با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد؛ آنهم نزدیک سنگر عراقی ها اما وقتی رفتم انجا نبود . کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن؟ بعد ها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم. عراقی ها هم مطمئن بودند زنده نیستم. حال عجیبی داشتم. زیر لب فقط میگفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و مرا به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم. آن آقا کلی با من صحبت کرد؛ بعد فرمودند کسی میاید و شما را نجات میدهد. او دوست ماست! لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد؛ خوشا به حالش. لطفا به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی در ایتا بپیوندید.   @defae_moghadas2
به یاد خبرنگار و راوی عملیات فرمانده کل قـوا ، خمـینی روح خـدا شـهید احـمد سگـونـدی شهادت : ۲۱خرداد ماه سال ۱۳۶۰ عصر بیستم خرداد ماه سال ۱۳۶۰ بعد از مدتی رکود در جبهه ها خبر آمد قراره در جبهه دارخوین عملیاتی توسط رزمندگان اسلام انجام بگیرد دوتا گروه تصویر برداری از صداو سیمای مرکز اهواز با مسئولیت برادران احـمد سگوندی و سید مجتبی عالمشاه عازم منطقه عملیاتی دارخوین شدیم در ابتدا از آمادگی نیرو ها در انرژی اتمی دارخوین گزارش تهیه کرده و آز آنجا به همراه نیروهای عمل کننده به خطوط اولیه نبرد در روستای محمدیه که مشهور به خط شیر بود عازم شدیم و از کانال T شکل به طول تقریبی ۱۵۰۰ متر که در اوج گرما و شرجی هوا تا نزدیکی خاکریز دشمن حفر شده بود به چند صد متری عراقیها رسیدیم این عملیات کلیدی برای باز شدن طلسم محاصره آبادان و شکستن حصر آن بود اتفاق خوشحال کننده ایی که ساعتی قبل از شروع عملیات روی داد عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا توسط حضرت امام "ره "بود کارشکنی های بنی صدر در زمان جنگ برای رزمندگان عذاب آور بود پس از ساعتی از عزل بنی صدر نام عملیات دارخوین (فرماندهی کل قوا ،خمینی روح خدا ) نام گرفت این عملیات بعنوان اولین عملیات پیروزمندانه رزمندگان پس از عزل بنی صـدر باعث ایجاد شور و اشتیاق به پیروزی بیشتر شد و هیمنه شکست ناپذیری ارتش بعثی عراق درهم شکست رزمندگان نماز صبح را در داخل کانال خواندند و با آغاز یورش و شکستن خطوط اولیه دفاعی دشمن و روشن شدن هوا از تلاش و ایثار رزمندگان و تصرف خاکریز انهدام امکانات زرهی ، خودرویی و کشته و اسارت سربازان بعثی با گزارش احمد آقا تصویر برداری کردم با توجه به اهمیت عملیات رزمندگان تلاش زیادی کردند تا به اهداف نهایی عملیات برسند بعد از تهیه گزارش از خطوط اولیه دشمن و هماهنگی با اکیپ آقا مجتبی عالمشاه قرار شد گروه ما تا آخرین نقطه پیشرویی نیرو ها جلو برویم. ✍جعفر امیری @defae_moghadas2
❣به یاد خبرنگار و راوی عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا شهید احمد سگوندی ادامه👇 پاتک سنگین دشمن شروع شده بود و درمسیر حرکت به جلو از طرف پل مارد و هم از غرب کارون منطقه عملیاتی به شدت زیر آتش قرار گرفته بود با تلاش زیاد و در زیر آتش شدید و گرمای سوزان خـرداد ماه خوزستان خود را به آخرین نقطه درگیری رساندیم و چند نفر از نیروهای سپاه حمیدیه که با یک دستگاه موشک انداز تاو تانکهای عراقی را که در حال پاتک بودند را مورد هدف قرار می دادند فیلم و گزارش گرفتیم از آسمان و زمین آتش می بارید و امکان پشتیبانی از نیرو ها در خط جلو ضعیف بود من در حد امکان از انهدام تانکها و تلاش صادقانه نیرو ها برای دفع پاتک سنگین دشمن با گزارش احمـد سگـوندی تصویر برداری می کردم چون کاست فیلمها بیست دقیقه ایی بود بعد از اتمام کاستهای ضبط شده را داخل کوله پشتی احمد قرار می دادم در همین حین احمد به من گفت جعفر آقا روی برچسب ‌کاستها بنویس صداوسیمای مرکز اهواز که اگر برای خودمان هم اتفاقی افتاد این نوارها به مرکـز اهـواز برسه و با توجه به اهمیت عملیات امشب روی آنتن شبکه پخش شود در همین زمان محل استقرار ما مورد هدف تیر مستقیم تانک قرار گرفت، براثر موج انفجار به زیرجیپ پرتاب شدم مدتی بیهوش بودم نمیدانم چقدر طول کشید بهوش آمدم خلاصه بدنم را ا زیر جیپ موشک انداز تاو که در حال سوختن بود بیرون کشیدم دوربین فیلمبرداری و دستگاه ضبط ویدئو که در کوله پشتی خودم بود در حال سوختن بود خون ریزی شدید از ناحیه گوش ، دهان و سایر اعضای بدن داشتم به اطراف نگاه کردم رزمنده هایی که در اون محل مستقر بودند شهید یا مجروح شده بودند تانکهای عراقی نیز از طرف پل مارد در حال پیشرویی و به ۲۰۰ متری موقعیت ما رسیده بودند @defae_moghadas2
به یاد خبرنگار و راوی عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا شهید احمد سگوندی ادامه👇 در همین لحظه که گرفتار افکار متفاوت از قبیل احتمال اسارت با کشته شدن یا ۰۰۰۰ فکری بنظرم خطور کرد... یاد جمله احـمد افتادم بطرف جنازه احمـد که عراقیها بیشتر تسلط داشتند بصورت سینه خیز حرکت کردم کوله پشتی که فیلمهای ضبط شده در داخل آن بود را در آوردم. جنازه شهید از طرف سینه به زمین افتاده بود چند بار با صدای بلند صداش زدم احمـد ، احمـد... بعلت ضعف جسمانی نتونستم جنازه را برگردونم و چهره همیشه نورانی را یه بار دیگر ببینم ترک احمـد برام مشکل بود دوست و همکاری که در بیشتر ماموریت های طول چند ماهه جنگ همراه هم بودیم اما تصمیم گرفتم آن رسالت احـمد که تهیه خبر و گزارش مصور این عملیات و پخش از شبکه سراسری بود را به هر قیمتی شده به پایان برسانم کوله پشتی را برداشتم و با زحمت زیاد و در زیر آتش سنگین چند صد متری عقب آمدم و جریان شهادت احمد را به مجتبی عالمشاه گفتم و مجتبی سعی کرده بود که جنازه را به عقب انتقال بدهد اما بعلت پیش روی عراقیها و تصرف مجدد آن مکان دسترسی به جنازه شهدا میسر نشد تا اینکه بعد از چهارماه و در عملیات شکست حصر آبادان جنازه مطهر خبرنگار و راوی عملیات فرمانده کل قوا ، خمینی روح خدا به اهواز انتقال و در جوار شهدای گلگون کفن به خاک سپرده شد و گزارش تهیه شده با صدای ملکوتی شهید در شب ۲۱ خرداد از شبکه سراسری پخش شد و من هم برای درمان راهی بیمارستان شدم یاد و خاطره همه شهدا و امام شهدا گرامی باد ۲۰ خرداد ماه سال ۱۴۰۲ ✍جعفر امیری @defae_moghadas2
❣خاطره‌ای از شهید منصور ملک‌پور اولین روزهای جنگ بود که با منصور ملک‌پور و تعداد دیگری از بچه‌های رزمنده در یکی از مقرهای سپاه واقع در دبیرستانی در محله زیتون کارمندی اهواز مستقر شده بودیم. ۹ مهر ماه بود حدود ساعت ۱۰ شب که شهید علی غیور اصلی به من دستور داد ظرف ۱۰ دقیقه نیروها را آماده و به خط نمایم .بدون اینکه اطلاع داشته باشیم ما را به سمت حمیدیه جاده‌ای که دست عراقی‌ها بود حرکت دادند. فاصله حمیدیه تا اهواز حدود ۲۰ کیلومتر بود؛ و این به معنی نزدیک شدن نیروهای عراقی به اهواز بود..منصور ملک پور آرپی‌جی‌زن گروه بود ؛و طبق پیش بینی و دستور شهید غیور اصلی به مقابله با نیروهای عراقی پرداختیم.منصور در آن عملیات نقش مهمی در انهدام تانک‌های دشمن داشت.با اجرای کمین در منطقه حمیدیه نه تنها عراق از حمله به اهواز بازماند؛ بلکه همان شب عقب نشینی کردند. بلافاصله اعلام کردند که عراقی ها به سمت خرمشهر رفته‌اند؛ و می‌خواهند آنجا را تصرف نمایند. من و شهید ملک پور به بهبهان بر نگشتیم. از بین ما ،منصور که از نظر سنی از همه کوچکتر بود؛ اولین داوطلبی بود که برای دفاع از خرمشهر نام نویسی کرد. از طریق ماهشهر و دریا به آبادان رفتیم؛ روز بعد که اوضاع کمی آرام شد؛ وارد شهر خرمشهر شدیم. منصور خیلی شجاع و از نظر اخلاقی نمونه بود .همیشه لبخند بر لب داشت؛ با بچه ها صمیمی و اهل بگو و بخند بود. راوی: یوسف متانت @defae_moghadas2
❣منصور از دوره نوجوانی و جوانی از نظر اخلاقی زبانزد خاص و عام بود. منصور به بچه‌های یتیم خیلی اهمیت می داد؛ و به بچه خواهرم که پدرش بر اثر تصادف از دنیا رفته بود خیلی توجه می‌کرد. او همیشه می‌گفت "غمتان در درون تان باشد و شادیتان برای دیگران". دو سال بود که وارد سپاه شده بود؛ یک روز پدرش بهش گفت: منصور یک کمکی هم به ما بکن. در جواب گفت بابا من از سپاه حقوق نمی‌گیرم؛ الان موقع کمک کردن به جبهه است .خودش نه تنها از سپاه حقوق نمی‌گرفت بلکه وقتی اعلام کردند سپاه به موتورسیکلت نیاز دارد تنها دارایی اش را که یک دستگاه موتورسیکلت بود، نیز به جبهه اهدا نمود. راوی: مادر شهید @defae_moghadas2
❣قسمتی ازوصیتنامه شهید منصور ملک‌پور: افتخار من این است که در این راه جبهه حق را تشخیص دادم و اگرچه نتوانستم به این جبهه خدمتی بکنم، اما قلبم برایش می‌تپد. این تشخیص را که شکل ‌دهنده حیات، آبرو، شخصیت و انسانیتم است، مدیون امام خمینی هستم؛ چراکه او بود که با احیاء اسلام، جامعه‌ام را از لجن‌زار شیاطین نجات بخشید.اکنون شما را هرچه بیشتر به اجرای فرامین و فتاوای این مرد خدا توصیه می‌کنم؛ که به یقین سعادت دنیا و آخرت زیر سایه او و در امتداد خط اوست. ما این درس را درمکتب نورانی وگلگون حسین''ع''و زینب''س'' آموخته ایم؛و با این دو وسیله برپهنه گیتی خواهیم نگاشت، که ما دوستدار خمینی هستیم و مشتاق دادن سر و جان و مال در راه ایشان. @defae_moghadas2
❣فرازی از وصیت نامه شهید جمال شریعت جعفری: این دنیا گذرگاهی است که مدت زمانی کوتاه در آن هستیم؛ پس چرا مغروریم و زندگیمان با ذلت و خواری باشد. اگر در نبرد با دشمنان اسلام کشته شویم، پیروزیم و به معراج رسیده‌ایم و اگر بکشیم هم پیروزیم و در آن دنیا جاودان و سربلند هستیم. شهادت مقام و مرتبه‌ای است بلند و کسی که به خداوند و جهان آخرت ایمان دارد از مرگ هراسی ندارد؛ چون می‌داند مرگ نیستی و نابودی نیست. شهادت در راه خدا افتخار است و من با آگاهی و اخلاص و صادقانه و با شکیبایی آن را پذیرفته و به زندگی جاودانه آخرت افتخار می‌کنم. @defae_moghadas2
26.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣دین‌ما‌؛ همچین‌جوونایےداده‌ࢪفیق🙂💜:)))! 🌿 @defae_moghadas2
⚫️ هفتمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم عباس دانشگر گرامی باد ▪️عباس دانشگر اردیبهشت ماه سال۱۳۷۲ در سمنان چشم به جهان گشود. همزمان با شرکت در کنکور سراسری؛ به خاطر عشق و علاقه ای که برای ورود به سپاه داشت در آزمون ورودی دانشگاه افسری امام حسین(ع) هم شرکت کرد. خبر قبولی در دانشگاه سپاه تقریبا همزمان با خبر قبولی در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه سمنان به عباس داده شد. او در نهایت سپاه را انتخاب کرد ▪️عباس پس از فارغ التحصیلی در دفتر جانشین فرماندهی دانشگاه افسری مشغول به کار شد. ۲ماه از دوران نامزدی نمی گذشت که مقدمات سفر به سوریه فراهم شد و در یک اردیبهشت سال۹۵ داوطلبانه عازم سوریه شد ▪️عباس در ۲۰ خرداد۹۵ در منطقه خلصه در حومه جنوبی حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید و پیکر مطهرش در آتش سوخت. 🔺فرمانده‌اش سردار اباذری به او لقب جوان مومن انقلابی داد و با دلی پر از اندوه این چنین گفت: «مجموعه سپاه یکی از فرماندهان شجاع و مدیر خود را از دست داد.»