❣با یه عده طـــلبه آمدند قم.
همه شهــــید شدند الا محــــسن.
خواب #امام حسیــــــن'علیه السلام' رو دیده بود.
آقــــــا بهش گفته بود:
"ڪارهات رو بڪن این بـــار دیگه بار آخــــره"
یه ســـــربند داده بود به یکےاز رفقاش،
گفته بود شهید که شدم ببندیدش به ســـــینه ام.
آخه از آقا خواســـتم بـےســــر شهید شم
با چند تا از فرماندهان رفته بود توی دیدگـــــاه.
گلوله 120خورده بود وسطـــــــشون
جنـــــازه اش که اومد،ســـــر نداشت.
سربند رو بستیم به سیـــنه اش..
روی سربند نوشته بود ؛
"أنا زائر الحســــــین ع"
#طلبه_ شهید_محسن_درودی
@defae_moghadas2
❣
1.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 *شهید نادر نبهانی
تاریخ تولد :1343/1/15
تاریخ شهادت :1363/2/14
منطقه عملیاتی سومار
🌹شادی روحش صلوات
*ستاد یادواره شهدای ویس*
@defae_moghadas2
❣بیاد شهید ابومهدی( محمدرضا زاهدی) سردار سپاه قدس
من قدری بهتزده شدم اما فرمانده شهید از همان ابتدای برخورد بسیار صمیمی، پرانرژی، خنده رو ، خوش سخن و جذاب ظاهر شد. به هیچ وجه حالتهای هیجانی، گرفتگی و یا اضطرابی که معمولاً در مسوولان ارشد میدانی با تلنباری از مشکلات و گرفتاریها دیده می شود در او ظاهر نبود. اطمینان و قوت قلب عجیبی در رفتار و گفتارش حاکم بود. انگار که هیچ دغدغهای نداشت.
جالب است که بعد متوجه شدم این شادی و خوشرویی شهید به گونهای همیشگی بوده است که یکی از دوستان ایشان به طنز به ایشان گفته است: «اگر شما شهید هم بشوید در روزهای عادی نخواهد بود باید روز سیزده فروردین باشد که همه در طرباند». عجیب است که سرنوشت قهرمان ما هم چنین می شود. شهادت در سیزده فروردین رخ می دهد اما چه سیزده فروردینی! روز قدر بیست و یکم ماه مبارک رمضان! روز شهادت مولا و سرورشان آقا امیر مؤمنان و شنبه قبل از روز قدس! محل شهادت نیز کنسولگری ایران.
این شهادت با آن شرایط باعث می شود که هم روز قدس پرمشارکتی را رقم بزند و هم دلایل لازم را برای بسیج افکار و اردهها، از هر طیف و جریانی در سطح ملی و بینالمللی برای زدن ضربهای اساسی به صهیون فراهم آورد. یعنی نه تنها زمان که مکان شهادت هم از هر حیث برای شهید بهترین بُرد و اثر را برای آزادی قدس که هدف اصلی او بود تولید می کند. در حالیکه اگر در حلب توسط داعش و یا در هر نقطه دیگری جز ساختمان کنسولگری به شهادت می رسید چنین تاثیری را پیدا نمی کرد. یعنی شهادت او نیز فتح باب دیگری شد بس عمیقتر از حیات ظاهر او؛ بگونهای که با زمینهسازی اولین حمله مستقیم ایران به اسرائیل(وعده صادق)، باعث شد که با کنارزدن پسماندهای ذهنی «تله تنش» در نیروهای تصمیمساز کشور، هم اقتدار ملت و ارتش کشور ما در سطح بینالملل به ظهور و تثبیت برسد و هم تاریخ مقاومت در برابر اسرائیل به قبل و بعد آن ضربه اساسی تقسیم شود. آری او به معنای حقیقی کلمه «عاش سعیداً و مات سعیدا» گشت. این شهید و یارانش از معدود انسانهایی هستند که نه تنها حیاتشان در راه خدا سپری شد که آن خط سیر را با شهادت خود در بالاترین مرحله حیات عندالرب تزیین و تقویت کرد و بالاتر، بعد مرگشان را هم خداوند با بالاترین تأثیر در راه تثبیت حق بکار گرفت.
شهید حسین اماناللهی نیز با آن قد رشید و رعنایش، و لطافت و خوشرویی کلام و رفتارش گرمابخش محفل آن شب بود.
به هرحال جلسه زیبائی بود. فرمانده شهید بعد از شکر و سپاس از تیم پزشکی و ابراز عدم رضایت بابت زحمتی که در آن موقع شب فراهم آمده بود با شور و حرارت بالایی سخن می گفت آنهم سخنانی کاملاً امیدبخش، دلگرم کننده و نشاطانگیز.
✍دکتر ابراهیمی
@defae_moghadas2
❣
❣ موقع اذان، الله اکبر را که میگفتند، صیاد هم تکبیر نمازش را میگفت!
این نماز اوّل وقت چیزی بود که من هیچ وقت ندیدم که ترکش کند!
اصلاً جزو متعلقاتش بود!
دیدهاید بعضی چیزها همیشه همراه آدم هست؛ نماز اوّل وقت هم همیشه همراه او بود! چنان الله اکبر میگفت که انگار نماز آخرش را میخواند! چنان با عشق نماز میخواند که گویی به آسمان وصل شده است! میگفت: هرچه دارم، از نماز دارم. تأکید داشت نماز را اول وقت بخوانیم. وقت هایی که خانه بود، نماز مغرب و عشا را به جماعت میخواندیم. به امامت خودش.
📚 شهید علی صیاد شیرازی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
@defae_moghadas2
❣
❣یک شب که تعدادی از خلبان ها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد یکی میگفت: من به خاطر حقوقی که به ما میدهند میجنگم، یکی دیگر میگفت: من به خاطر بنی صدر میجنگم. یکی میگفت من به خاطر خودم میجنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران می جنگم. شهید کشوری گفت: من همه این ها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا می جنگم
#شهید_احمد_کشوری
@defae_moghadas2
❣
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 *شهید سید طاهر مشعشعی
تاریخ تولد :1339/10/1
تاریخ شهادت :1362/2/15
منطقه عملیاتی کردستان
🌹شادی روحش صلوات
*ستاد یادواره شهدای ویس*
@defae_moghadas2
❣بیاد شهید ابومهدی(محمدرضا زاهدی) سردار سپاه قدس
چنان خودمانی حرف می زد و مطالب متنوع مطرح می شد که من با تعجب به مسئول هماهنگی آن ملاقات گفتم مگر ایشان نباید ملاحظه مسائل اطلاعاتی را بنمایند؟ گفتند ایشان تیم پزشکی را خودی حس می کند. از همراهی حضورش با نیروهای میدان می گفت بگونهای که من احساس کردم نزد ایشان همراهی با یک سرباز جزء ، معادل ارتباطی که با افسران رده بالا هست اعتبار و اهمیت دارد!
این نگرش حرفهای انسان را مجذوب و کنجکاو می کرد که ایشان با چه فلسفهای از پیکار و نبرد رشد کرده و بزرگ شده است!
در حالی که بعد احوالپرسی و دیده بوسیهای اولیه با فاصله از ما، در سمت مقابل رختخوابی که پهن بود نشسته و لحافی هم بر روی دوپایش بود و با روحیه و نشاط بالایی هم همه را مجذوب سخنان خود نموده بود متوجه شدم پای چپ خود را بیقرارانه مدام تکان می دهد. به شیوه تکانی که معمولاً انسان از سر درد و ناراحتی، ناچار به عضو خود می دهد! با این وجود در صورت و کلام وی چیزی از این ناراحتی دیده نمی شد. پرسیدم پایتون مشکلی دارد؟
گفت : در دوران دفاع مقدس ترکشی بر نخاع من نشسته که باعث شده اعصاب حرکتی پا آسیب ببیند و عضلات آن به تحلیل برود ، اما در مقابل اعصاب حسی پا به شدت تحریک شده و همیشه یک احساس سوزش و سرمای شدیدی در پای خود دارم بطوریکه حتی در گرمای شدید تابستان جنوب ایران نیز از جوراب های ضخیم استفاده می کنم. برای قابل تحمل شدن این مسأله، بچههای حزبالله برای من یک جوراب برقی هم گرفته بودند اما چون استفاده از آن راحت نبود و پا را اذیت می کرد کنار گذاشتم.
قبل از اینکه بپرسم این درد دائم پا را چگونه تحمل می کنی؟ سوال را خواند و ادامه داد: هر موقع حس می کنم خیلی در فشارم به یاد می آورم جانباز محترمی را که از شدت درد پتو را گاز می گرفت تا صدای آه و دردش دیگری را معذب نکند؛ یا جانباز دیگری را که او نیز در شرایط بسیار دشوار و عذاب آوری به شکل خاصی درد و ناراحتی خود را پنهان می کرد و قورت می داد و می گفت برای خداست باید صبوری کرد!
یعنی: « با تأسی به موارد بسیار دشوارتر سعی می کرد به درد خود آرامش ببخشد و به خدمت خود ادامه دهد»
و عجیب بود که در زبان و سیمایش ذرهای از آن درد عیان نبود. تازه فهمیدم دلیل قرارگرفتن در آن فاصله برای گفتگو که بظاهر بر رختخواب استراحت خود بود و آن طرز نشستن و انداختن لحاف بر روی دو پا، چه بوده است!
ابتدای امر فکر می کردم ما مزاحم خواب ایشان شدهایم و در دل می گفتم: این رختخواب ، با این گفته رابط که ایشان فرصت حضور کوتاهی در دمشق دارند همخوانی ندارد! و از طرفی نشاط بالای ایشان نیز فاقد هرگونه علائمی از خستگی و خوابآلودگی است؟ پس علت انتخاب رختخواب برای نشستن در مقابل ما چیست؟
✍دکتر ابراهیمی
@defae_moghadas2
❣
❣بیاد شهید ابومهدی (محمدرضا زاهدی) سردار سپاه قدس
🌹بعد از گفتمانهای اولیه از شرایط قلبش پرسیدم. فرمودند ده سال قبل تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفتهاند و اخیراً هم با وجود مشکلی که بخصوص در پای چپ دارند توسط یک پزشک سوری وادار به انجام تست ورزش با تریدمیل شدهاند که در حین تست بر روی دستگاه به زمین خوردهاند. بعد آنهم در همین دمشق تحت عمل آنژیوگرافی قلب از طریق شریان دست راست و چپ قرار گرفته است.
تعجب کردم. دوستان متخصص قلب می دانند که چه اشتباهاتی صورت گرفته است. خداوند در هر دو مورد به او رحم کرده بود. اشتباه چنان فاحش بود که با هر کدام از عوارض این دو عمل ممکن بود ما فرمانده خود را از دست دهیم. بنده در آن لحظه چیزی در این باره نگفتم فقط با توجه به شناختی که از امکانات قلبی دمشق و نیروهای تخصصی آنجا در بیمارستان پیدا نموده بودم که می دانستم پزشکان حاذق، کارآشنا و در دسترسی هم وجود داشتهاند از این مدل چک آپی که برای ایشان بوجود آمده بود دچار تردید شدم، بعدها به نیروی رابط پیام دادم که حواستان جمع باشد ممکن است در این برنامه ها نقش یک نفوذی وجود داشته باشد!
به هرحال، بعد از گرفتن شرح حال و انجام بررسی های اولیه با نوارقلب و اکوکاردیوگرافی ، پرسیدم مشکل اصلی که شما به لحاظ سلامتی حس می کنید چیست؟
با توجه به گذشت ده سال از عمل جراحی قلب باز که معمولاً بیشتر آن رگهای پیوندی مسدود می شود و حجم بالای استرس کاری ایشان که تشدید بیماری می کند انتظار داشتم از پیشرفت مشکلات قلبیاش بگوید اما بخلاف انتظار هیچ شکایتی از این بابت نداشت، بلکه ابراز داشت:
«تنها ناراحتی من این است که نمی توانم همپای نیروهایم در منطقه عملیاتی بدوم»!!!
علت آن معلوم بود. ارتباطی به مشکلات قلبی ایشان نداشت. از اساتید جراح اعصاب و نخاع هم کمک بیشتری بر نیامده بود. اما نکته جالب این بود که ایشان حتی از پای خود نیز شکایتی نکرد بلکه از محدودیتی که برای وی تولید شده بود و نمی توانست همپای نیروهای خود در میدانهای عملیات بدود شکوه می کرد! در حالیکه می دانیم برای یک فرمانده ارشد ستادی هیچگاه نیازی به همپایی عملیاتی با نیروها نیست. آن هم بعد از حدود دو بار خدمت تا مرز بازنشستگی با آن مسوولیتهای سنگین و با آن همه مشکلات جسمی و آسیبهای جانبازی متعددی که داشت.
✍دکتر ابراهیمی
@defae_moghadas2
❣