تمثال نورانی #شهید_صادق_یارمحمدی
بخشی از زندگی نامه شهید:
در سال ۱۳۴۵در روستای برآفتاب قرعلیوند از توابع شهرستان کوهدشت لرستان دیده به جهان گشود سال۱۳۶۰ در لباس بسیج به جبهه اعزام شد،ولفجر مقدماتی اولین عملیاتی بود که شرکت میکرد در سال ۱۳۶۱ به عضویت سپاه پاسداران درآمد،ایشان در عملیات کربلای ۴و کربلای ۱۰به عنوان مسئول بهداری کار می کرد در عملیات حاج عمران و ولفجر۹شرکت نمودند،در سال ۱۳۶۶برای گزراندن دوره آموزشی پزشک یاری به دانشگاه شهید فیاض بخش تبریز رقت.ایشان در دو سنگر علم و جهاد تلاش میکردند سرانجام در تاریخ ۱۳۶۷/۵/۳ در عملیات پیروزمندانه مرصاد به درجه رفیع شهادت نائل آمد ودر گلزار شهدای کوهدشت به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیت نامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
حامی رهبرو نگهبان خون شهدا باشید،شهیدانی که از همه چیز گذشتن و فقط به فکر پیروزی خون ب شمشیر بودند واین که یاد امام حسین (ع)سالار شهیدان را زنده نگه داشتند و رهرو راهش باشید.پنج شنبه برای یاد آوری خاطره شهیدان سعی کنید به مزار آنها بروید برای تجدید خاطره و تجدید بیعت...
#وصیتنامه
#شهدای_لرستان
#بوستان_شهدای_لرستان
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#خاطره
حاج هادی ظهراب زاده
داماد شهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
با ماشین حاجی داشتیم میرفتیم شوشتر. تقریباً ظهر شده بود. به دو راهی رسیده بودیم که حاجی سرعتش را کم کرد. فکر کردم فراموش کرده از کدام مسیر باید برود. گفتم: «از راست باید بروی» بدون اینکه چیزی بگوید آرام کنار جاده توقف کرد. دکمه رادیو را فشار داد. نغمهی اذان ظهر در فضا پیچید. حاجی گفت: «پیاده شویم و نماز ظهرمان را بخوانیم.»
کمی بعد در روستایی در همان نزدیکی که حدوداً صد متر با محل توقفمان فاصله داشت بودیم. دَربِ اولین خانهای که به آن رسیدیم را زد و از اهالی اجازه خواست وضو بگیرد. در همان روستا پشت سر حاجی نماز ظهر و عصر را خواندم.
فقط در این سفر نبود که چنین اتفاقی میافتاد. بلکه در سفرهای متعدد حاجی به شوشتر یا بهجاهای دیگر با خانواده یا بدون خانواده، تا وقت نماز میرسید حاجی توقف کرده و نمازش را در اول وقت میخواند. خانوادهاش هم به او اقتدا میکرد.
حماسه جنوب شهدا
@defae_moghadas2
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🕊🌸🍂🍃🌸🍂🍃
#خواستگاری
یازده سالی هست که با ایشان ازدواج کردهام.
آشنایی ما از طریق همسرخواهرم بود.
ایشان همراه با دامادمان در یک شرکت پیمانکاری کار میکرد و کارگر بود.
به دامادمان گفته بود برای ازدواج به دنبال دختری مومن و با حجاب است.
اول همسر خواهرم با من و خانوادهام موضوع را در میان گذاشت که ناصر پسر بسیار خوبی است، مرد بزرگی است.
اهل زندگی و رزق حلال است.
و من هم قبول کردم که برای آشنایی به منزل ما بیایند تا برنامه ها، معیارها و توقعات ایشان را بدانم.
در نهایت قرار ملاقاتی با هم گذاشتیم.
همدیگر را دیدیم و با هم صحبت کردیم.
ناصر ساده بود و مهربان، همان دیدار اول، کافی بود تا من ازدواج با او را برای خود افتخاری بدانم.
@defae_moghadas2
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🕊🌸🍂🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🕊🌸🍂🍃
#شرطی_لذتبخش_برای_ازدواج
آقا ناصر به منزل ما آمد، با هم حرف زدیم و به تفاهم رسیدیم. من برای ازدواج با او شرایط خاصی نداشتم. اما او رعایت حجاب و خواندن نماز به ویژه نماز صبح را شرط ازدواج قرار داد و از من پرسید میتوانی شرایط را قبول کنی؟ نکند به مرور زمان زیر قول و حرفت بزنی. حقیقتش را بخواهید ابتدا شرط نماز صبح برایم سخت بود و به او گفتم شاید نتوانم. گفت یک هفته امتحان کن تا ببینی چقدر لذت بخش است. من امتحان کردم و واقعا خواندن نماز صبح برایم لذت خاصی داشت. اصلا نماز صبح به آدم آرامش خاصی میبخشد.
@defae_moghadas2
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🕊🌸🍂🍃