❣
🔻 جهان آرا
ما در مجموع دو سال و دو ماه با هم زندگی کردیم. در این مدت هر لحظهاش برایم خاطرهای است و یادی که در ذهنم جای عمیقی دارد. یکى از یادهای ماندگار که به خصوصیات ایشان مربوط میشود، هدیه دادن محمد به من بود. شاید خیلی از آقایان یادشان برود که روزهای ازدواج، عقد، تولد و عید چه روزهایی است، اما محمد تمام این روزها را به خاطر داشت و امکان نداشت آنها را فراموش کند، حتی اگر من در تهران بودم.
❣این یادکردها همیشه با هدیه مادی هم همراه نبود. هر بار نامهای می نوشت و از این روزها یاد میکرد.
در این نامهها مسئولیت من و خودش را مینوشت. نامهای نبود که بنویسد و از امام(ره) یادی نکند. او با همین شیوه روزهای خاص زندگیمان را یادآور میشد و همه این نامهها را دارم و هنوز برایم عزیز هستند. هر بار که آنها را میخوانم میبینم چطور این جوان بیست و پنج ساله دارای روحیه لطیف و عمیقی بوده است. روحیهای که در محیط خشن جنگ همچنان پایدار ماند.
(به نقل از همسر شهید)
@defae_moghadas2
❣
رمضان است و
تو نیستی بابا😔
چہ ڪنم با این درد ؟
ماہ من یڪ طرف و
ماہ خدا یڪ طرف است . . .
#افطار_بدون بابا
#پاسـدار_مدافع حرم
#شهید_علی سعد و شهید-عادل سعد نوه های مرحوم حجت الاسلام طعیمه سعد از دزفول هستند🌷
#قدردان_شهدای_مدافع_حرم_هستیم
@defae_moghadas2
#شهداشرمنده_ایم
آنها ...
بارِ سفر ،
بستند و رفتند ...
و ما امّا
دل بسته شدیم
به مسافرخانه دنیا . . .
نیازمند نگاهتان هستیم
❣
🔻 جهان آرا
در کلام رهبری
آنروزها بنده در اهواز از نزدیک شاهد قضایا بودم. خرمشهر در واقع هیچ نیروى مسلحى نداشت؛ نه که صدوبیست هزار نداشت بلکه ده هزار، پنج هزار هم نداشت.
چند تانک تعمیرى از کار افتاده را مرحوم شهید “اقاربپرست” که افسر ارتشى بسیار متعهدى بود. از خسروآباد به خرمشهر آورده بود، تعمیر کرد.
محمد جهانآرا و دیگر جوانان ما در مقابل نیروهاى مهاجم عراقى یک لشکر مجهز زرهى عراقى با یک تیپ نیروى مخصوص و با نود قبضه توپ که شب و روز روى خرمشهر مىبارید. سى و پنج روز مقاومت کردند. همانطور که روى بغداد موشک مىزدند، خمپارهها و توپهاى سنگین در خرمشهر روى خانههاى مردم مرتب مىباریدند. با اینحال جوانان ما سى و پنج روز مقاومت کردند؛ اما بغداد سه روزه تسلیم شد.
بعد هم که مىخواستند خرمشهر را تحویل بگیرند، دوباره سپاه و ارتش و بسیج با نیرویى بهمراتب کمتر از نیروى عراقى رفتند خرمشهر را محاصره کردند و حدود پانزده هزار اسیر در یکى دو روز از عراقیها گرفتند. جنگ تحمیلى هشت سالهى ما، داستان عبرتآموز عجیبى است. من نمىدانم چرا بعضیها در ارائهى مسائل افتخارآمیز دوران جنگ تحمیلى کوتاهى مىکنند.
بیانات حضرت آیت الله خامنهای در خطبههاى نماز جمعه1382/1/22
@defae_moghadas2
🍂
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣️لبخند شهادت 1
خاطرات شهید محمد رضا حقیقی
راوی: مجید عقیلی
@defae_moghadas2
❣️
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣️لبخند شهادت 2
خاطرات شهید محمد رضا حقیقی
راوی: مجید عقیلی
@defae_moghadas2
❣️
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
❣ لبخند زیبای شهید محمد رضا حقیقی هنگام خاکسپاری
وقتی صلوات مردمی که برای تشییع پیکر محمد رضا حقیقی آمده بودند تمام شد ، پیکر شهید به آرامی از داخل تابوت درون قبر قرار داده شد. لحظاتی بعد محمد رضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول تلقین تمام نشده بود که عموی شهید فریاد زد: «الله اکبر! شهید می خندد!»
او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانی محمد رضا را ببیند، متوجه شده بودکه لب های محمد رضا در حال تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال باز شدن و جدا شدن است و دندان های محمدرضا یکی پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است.
عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.
لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل می انداخت.
@defae_moghadas2
🍂
509.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لبخند شهید محمدرضا حقیقی در هنگام دفن و عکس العمل اطرافیان
@defae_moghadas
❣️