eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ✨بعداز اینکه خونه‌مونو آوردیم اهواز، نزدیک‌مون یه مسجدی بود به اسم مسجدامام جعفر صادق علیه السلام🌹🌹🌹. اونجا کلاس های قرائت قرآن می‌رفتم. تو کلاسهای درس مرحوم صباغیان و حجت الاسلام هاشمی امام جماعت مسجد امام جعفر صادق علیه السلام هم شرکت می‌کردم. همین کلاس‌ها بود که دیدِ👀 منو نسبت به معارف دینی بیشتر باز کرد، خداخیرشون بده 🤲 از طرف دیگه حضور ما تو اهواز مصادف بود با اوج دوران مبارزات ✊✊👊👊 علیه رژیم طاغوت. منم تو جلسات شهید علم الهدی🌸🌸 شرکت می‌کردم و خیلی چیزا یاد می‌گرفتم همه تلاشم نزدیک شدن به خدا و خدایی شدن بود😊 7⃣
اينجا پايگاه مقاومت مسجد جوادالائمه (ع) پادادشهره، زمستان سال ١٣٦٠، شهيد بيك زاده نفر اول سمت چپ شهيد ياوری و شهيد محتشم هم در عكس حضور دارن. 8⃣
به برکت حضور مداومم تو مسجد که خونه خدا بود، لطف خدا هم شامل حالم شد و تونستم قاری قرآن بشم😊 خدارو شکر که اون ته صدای خوشی رو که داشتم تونستم در راه ترویج کلام خدا استفاده کنم😊🌹 اینم یه عکس از زمان قرائت قرآن👇👇 9⃣
خدا رو شکر انقلاب شد. اما اینبار دست✋ دشمن از آستین صدام حسین👹👹 بیرون اومد و جنگ شد. من و هم قطارام هم فورا ندای رهبرمونو لبیک گفتیم و قد علم کردیم برای دفاع👊👊 1⃣0⃣
محراب مسجد جوادالائمه پادادشهر در سال ١٣٥٩ ، از چپ شهيد معتمد زرگر و شهيد بيك زاده و.. 1⃣1⃣
✨ اوایل جنگ💣 شهر اهواز پر شده بود از جاسوس👺 های نفوذی عراق و ما باید خیلی دقت می‌کردیم. شب🌌 و روز☀️ تو مسجد جواد الائمه بودم ومسئول توزیع لوازم مورد نیاز مردم. بالاخره جنگ بود و مردم زیادی تو بمباران ها💣 خونه زندگیشونو از دست داده بودن😞 برا همین گاهی بی حوصله گی می‌کردن و داد می‌زدن سرم اما من سعی می‌کردم آروم باشم و موجب ناراحتی مردم نشم.😘 در عوض خدا اون روز رو نمی آورد که یکی از این جاسوسها👺👺 رو ببینم، دمار از روزگارشون در می اوردم😉 1⃣2⃣
بعداز شرکت در عملیات طریق القدس (آزاد سازی بستان) خیلی ناراحت بودم😔😔😔 همه ی دوستام یکی یکی شهید🌹🌹 می‌شدن ومن حس می‌کردم از قافله عقب موندم. 1⃣3⃣
✨زد و عملیات فتح المبین شروع شد، دومین روز از بهار 🌹🌿🌴🌺 سال 61 بود. من ورفیقم سعید جهانی که بعدها بهشتی❣ شد و همسایه ما، روی یه تپه درگیر بودیم با بعثی ها👹 دور تا دورمونم محاصره بود و دقیقا زیر تیر بار دشمن بودیم. من دراز کشیده بودم و شلیک می‌کردم که یهو کلی تیر به پهلوم خورد و لطف خدا شامل حالم شد و بله دیگه شهید شدم😍 ✨بعداز شهادتم🌹🌹 بچه ها از محاصره خارج می‌شن و پیکر من همونجا میمونه. بعدشم بعثی ها که به خیال خامشون فک میکردن حالا حالاها اونجا موندگارن😏😏 منو دفن می‌کنن. ولی ده روز بعد که بچه ها منطقه رو ازشون می‌گیرن پیکر منم تحویل خانواده م میشه. 1⃣4⃣
اینم عکس حجله‌ایم ☺️
اینم عکس روز خاکسپاریم بعد از عملیات فتح المبین ، فروردین سال ۶۱ ، نفر دوم سمت راست هم دکتر توکلی وزیر کار دولت وقت که تو تشییع‌م اومدن، خب دیگه، وقت رفتنه که اومدن دنبالم. فقط گفته باشم که ، همه چی الان دست شماست و ما جز دعا کاری تو دنیای شما نداریم. مواظب دستاوردهای شهدا باشید که بعدا جلوی ما کم نیارید ☺️ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 1⃣5⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا