eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ نفرمایید ، اگه شما تو دفاع مقدس بودی، فرمانده خوبی می شدی 👌 🎤 کی وارد سپاه شدی و کجا آموزش دیدی؟ ❣اوایل سال 1359 بود که رفتم سپاه و تقاضای عضویت کردم. 👮‍♂ و جزو نیروهای دوره 10 سپاه اهواز به آموزش رفتم. آموزش های ما تو پادگان پورکان دیلم یا همون شهید غیوراصلی بود. اونم تحت نظر سردار عزیزم علی آقای غیور اصلی و شهید عارف، سید حسین علم الهدی که بخش عقیدتی بود.‌ یادش بخیر چه دورانی بود!!😔 حالا توضیح‌ش رو دیگه بی خیال شو، ما هم کار و زندگی داریم دادش گلم 🎤 باشه، خودم باید بعدا تلاش کنم ببینم اونجا چه خبر بوده 😁 اگه راضی باشی چند عکسی که از آلبومت کش رفتم رو رو کنم 👇👇🙏
❣راحت باش دادش جان، از آلبوم برداشتن که دیگه این حرفا رو نداره😉 نفر سوار موتور خودم هستم اونم که نشسته آقا سعید نظریه، نفر پشت سرش هم آقا سعید چنانیه که هر سه مون اینجا، در کنار هم قصرهای مجللی داریم 😍
❣ اینم پادگان پورکان دیلمه، خرداد 59 که هنوز خبری از جنگ نبود. زحمت نکشید ، نمی تونید حدس بزنید کدوم یکی هستم. نفر نشسته اسلحه بدست اون گوشه گوشه خودمم
🎤 خب، دوره آموزشی‌تون که تموم شد کجا رفتی و چه کردی؟ ❣ اون ایام دم و دقیقه یه جای کشور بلوایی می‌شد. ضد انقلاب بیکار نمی نشست و ... بعد از پایان دوره سپاه بود که اشرار، استان کهگیلویه و بویراحمد رو شلوغ کرد و ما به شهرستان باشت اعزام شدیم و توی تشکیل سپاه اونجا کمک کردیم. این عکس رو بذار من رو کنم از اون ماموریت ببینید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
اینجا شهرستان باشت هستش تو سال 59 نفر اول سمت چپ خودم هستم و پشت سرم حاج اصغر معینی و ابوالقاسم صداقت، از همرزمام تو سپاه و گردان بلالی بودن ❣
🎤 بریم سراغ جنگ و جبهه؟ ❣ بله، بله الان می ریم جنگ تحمیلی که شروع شد، سپاه فراخوان نیرو داد. ما هم که به سپاه رفته بودیم برا همین کارها، بلافاصله به همراه همرزمان به مقابله با نیروی متجاوز بعثی رفتیم. تو اون حمله یا شبیخون معروف روز هشتم، نهم جنگ کنار شهید غیور اصلی بودم و لطف خدا شامل حالمون شد و با تعداد کمی تونستیم دشمن بعثی رو از دروازه های ورودی شهر اهواز تا بستان عقب برونیم. 🤲 الحمدالله
❣ باشبیخون هایی که اون روزها در جبهه‌های مختلف می زدیم، دشمن رو کلافه کرده بودیم و خواب رو از چشماش پروندیم. باید درسی بهشون می دادیم که تا سالها هوس حمله به ایران اسلامی از سرشون خارج می شد و هر چه هم شهید می دادیم ارزشش رو داشت چون تضمین کننده امنیت چهل پنجاه سال بعدی بود. 🎤 خیلی عالی و چه خوب تعبیر می کنید، معلومه خیلی اندیشمند بودی 👌 ❣شما لطف داری و معلومه حالا حالاها ول کن ما نیستی😂 فقط بگو کی مرخصم می کنی ؟ 🎤 جریان شهادت و پرواز رو تعریف کنی دیگه کارت نداریم ☺️ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ عملیات شهید مدنی سکوی پرتاب ما شد تا خودِ بهشت✨😍✨ بیست و هفتم مهرماه سال شصت بود که به غرب سوسنگرد رفتیم تا با همكاری برادران این عملیات رو انجام بدیم. شب پر حادثه ای بود. دشمن عقب نشینی قابل تحسینی 😉 کرد. با آتیش بازی‌ای که براه انداختیم حدود پنجاه تانك رو بردیم هوا و چیزی حدود هزار و پونصد نفر از بعثی ها رو فرستادیم جهنم. روستای دهلاويه و دیگر روستاهای اون اطراف رو از حضور سربازان عراق خالی کردیم و .. صبح عملیات که خیالم راحت شد، تو خنکای صبح رو زمین دراز کشیدم و کمی خوابیدم. اوضاع نسبتا آروم بود و هنوز دشمن خودش رو پیدا نکرده بود ساعتی بعد ....
صبح عملیات شهید ناصر غلامپور بعد از یک شب عملیات این چنین به خواب رفته این عکس ساعتی قبل از شهادت است
یکی دو ساعت بعد از اون خواب😴 دلچسب، دشمن شروع کرد به ریختن آتش و ...💥💥 تو همین گیر و دار، نامه دعوت 🕊 رسید و ما هم از خدا خواسته لبیک گفتیم و به جمع باصفای دوستان شهیدم وارد شدم. خدا قسمت شما هم بکنه ان شاالله 🤲
همونجا که افتاده بودم، دیدم اخویم، حاج احمد غلامپور که فرمانده قرارگاه بود از کنار پیکرم رد شد و لحظه‌‌ای ایستاد و نیم نگاهی بهم انداخت. خدا خدا می کردم احساس برادریش گل نکنه و از عملیات و فرماندهی‌ش بمونه. که دیدم شکر خدا تو میدون نبرد محکم تر از اینهاست💪 و خدا رو شکر کرد و به ادامه فرماندهی‌ش تو عملیات همت گماشت. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
شهید غلامپور بهمراه شهیدان سید بیژن خلیفه شهید ابوکریم شهید محمود کاظمی وبرادر سیامک بمان در محل شهادت شهید چمران بعد از گذشت چند روز از شهادت سردار سرافراز اسلام.