eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره کوچه کوچه دلم پر شده از عطر وجود شما کاش می‌شد در کنارتان بود. کاش می‌شد فرار کرد از همه نیرنگ ها و ناپاکی ها و بدی های روزگارمان... کاش می‌شد دوباره با حضورتان غبار از دل های آلوده یمان بزداید... کاش باز هم میزها سنگر شوند و لباس های مجلل، همان لباس های خاکی و زیبا دلم گرفته از این همه رنگ و ریا اصلا بهتر است بنویسم. دلم لک زده برای سادگی... برای نور خدا... برای  شهدا... ..و فقط می‌گویم این منم  در راه مانده ای بی پناه و پرو بال شکسته ای که بی حضورتان توان پرواز ندارد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
به عشق علی (ع) آخرین روز سال "امام علی" صلوات الله علیه بود. به دوستان گفتم امروز آقا به ما عیدی خواهد داد. در زیارت عاشورای هم متوسل شدیم به فخر عالم حضرت علی (صلوات الله علیه). همه بچه ها با اشکر و گریه، آقا را قسم دادند که این شهیدان به عشق او به شهادت رسیده اند، و از او خواستیم تا امروز دست پر برگردیم. آن روز با نشاط خاصی رفتیم پای کار و مشغول تفحص شدیم. ..و اولین شهیدی را که یافتیم، با مشخصات و هویت کامل پیدا شد. نام کوچک او «عشقعلی» بود. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ جانم حسین! داخل یکی از سنگر شهیدی یافتیم که ظاهراً تیر یا ترکشی به او اصابت کرده و شهید شده بود. خواستیم استخوان هایش را داخل یک کیسه بگذاریم و جمع کنیم که انگشت و انگشتر وسط دست راست او نظرمان را جلب کرد. از آن جالبتر این که، تمام بدن کاملا اسکلت شده بود، ولی آن انگشت، سالم و گوشتی مانده بود. خاک های روی عقیق انگشتر را که پاک کردیم، اشک همه مان درآمد. روی آن نوشته شده بود: «حسین جانم!» https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تشنه لب در کنار نهر آب شهیدی از تبار عباس‌بن‌علی علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
1.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مکالمه شهید حسن باقری و سردار رحیم صفوی و اصرار رفتن به خط مقدم . قابل توجه مسئولین در قرنطینه https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣امام سجاد(ع) : کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. حدیث 118جلد 45بحار   زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است..........   آسمانی شدن نه بال می‌خواهد و نه پر. دلی می‌خواهد به وسعت خود آسمان. مردان آسمانی بال پرواز نداشتند، تنها به ندای دلشان لبیک گفتند و پریدند.............   خرم آن شهید گمنام که خدا او را سرشناس می سازد، نه آن کس که دیگران سرشناسش کنند.   ما با جهاد، با مرگ می جنگیم و از او به شهادت می گریزیم.  شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
خدایا تو شاهد باش که هدفم از اینکه به جبهه آمدم این بود که از لحاظ مراتب روحانی و معنوی بالا روم و بعد از طی این منزل به لقاء تو برسم مولای من..مطمئن هستم که این خودم نبودم که قدم به اینجا گذاشتم بلکه این تو بودی که مرا به اینجا آوردی و‌ای مولای مهربان من براستی که من عاصی لیاقت این لطف تو را نداشتم و اگر عزتی را هم احساس می‌کنم این عزت از آن توست. خدایا هر قدر من گناه کردم تو گفتی بیا من می‌بخشم تو را، هر قدر پرده دریدم تو هرگز عیب مرا عیان نکردی، هر قدر از بارگاه تو فرار کردم باز تو مرا خواندی و با من آشتی کردی، هر قدر ستم کردم تو ستم مرا بخشیدی و حالا‌ای سیدی در آخرین لحضه‌های عمرم همه روسیاهی‌هایم را می‌خواهم به پیشگاه تو بیاورم، ولی شرمنده از اعمال و کردار خودم هستم. باز هم سخنم و بارم و وجودم این است که تو‌ای مولای من گفتی تو را می‌بخشم و در آخرت به تو عزت و سربلندی می‌بخشم. مولای مهربون و خوبم‌ای کسی که من در راه دوستی با تو، رفتارم را فراموش می‌کردم، ولی تو همیشه دوست خوب من بودی و هرگز مرا فراموش نمیکردی، مولای زیبایم تو با زیبایی خودت مرا مست کردی تا با زیبایی عشقت بسوزم. شهید امیر تهرانی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ 🔻 شهید غلامرضا اکبری فیض‌آبادی 🔅 متولد ۱۳۳۴ بود و اهل روستاهای اصفهان. بسیار با ایمان بود و با دیانت. در روستا به او می‌گفتند «شیخ». غلامرضا کشاورزی و بنایی می‌کرد، استاد بنا بود و به اندازه کاری که می‌کرد و متراژی که کاشی می‌چسباند پول می‌گرفت، نماز خواندنش طولانی بود و می‌گفت مدیون می‌شوم. 🔅 اگر کسی در کارش مانده بود و پول نداشت، برایش رایگان خانه می‌ساخت، خودش وضع مالی خوبی نداشت ولی در حدی توان کمک می‌کرد و برایشان کار می کرد و یا به کشاورزی می پرداخت. بچه‌ها را به نماز تشویق می‌کرد و برایشان جایزه می‌گذاشت، به همه تأکید می‌کرد که نماز بخوانند و می‌گفت دوست دارم حمزه هم که بزرگ می‌شود همین گونه باشد، گفت دوست دارم حمزه مانند حمزه سیدالشهداء و معتقد به دین و قرآن باشد، حمزه هم خیلی معتقد است. 🔅 در چند عملیات از جمله کربلای چهار شرکت داشت و شیمیایی شد. بعد از مدتی که کمی ‌بهتر شد به اصفهان رفت و باز به جبهه اعزام شد. یک ماه نشده تماس گرفتند و گفتند در کربلای پنج شهید شده است،. ترکش به گردنش خورده بود. وقتی می‌خواست با آرپی‌جی ‌تانکی را بزنند، خمپاره او را به شهادت رسانده بود. 🔅 همسرش می گفت: وقتی باردار شدم مادر همسرم به او می‌گفت تو زن و بچه‌ داری، همین چند سالی که رفتی جبهه کافیست و نیاز نیست بروی؛ اما او می‌گفت نه آنجا به ما نیاز دارند و باید برویم و از وطنمان دفاع کنیم. من هم وقتی که در سال ۶۵ که صاحب فرزند شدیم به او گفتم حالا که بچه داریم تا مدتی اینجا بمان، می‌گفت نه، الان دخترهای بانه زیر بمباران هستند، این درست نیست که من اینجا بمانم و استراحت کنم، من باید بروم و از آنها دفاع کنم. قبل از اینکه برای بار آخر  برود، در نائین مانده بود که مبادا کسی مانع رفتنش شود. او نمی‌گذاشت بسته‌های حمایتی دریافت کنیم و می گفت رفتن ما به جبهه برای رضای خداست نه چیز دیگر. 🔅 فرزندش می گفت: ..الان هم افراد زیادی می‌آیند و به من می‌گویند که پدرت به ما یک تومان یا دو تومان داد و ما را تشویق کرد که بیاییم در مسجد نماز بخوانیم، خدا پدرت را بیامرزد که ما را نمازخوان کرد. همه را به مسجد دعوت می‌کرد، آن زمان هم در روستاهای کوچک کمتر روحانی حضور داشت و بار سیاسی و عقیدتی روستا بر عهده او بود. و خداوند اجرش را با شهادت پرداخت کرد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
2.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویر دیده نشده از عملیات والفجر یک (شرهانی) https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1