علاج تشنگیم را فرات هم نکند
تنور سینه ی من داغ کربلا دارد
#عاشورا_تسلیت
#مأجورین
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️
در هجران فرزند ، برادر
و دوست آنچه بر
اباعبدالله گذشت را
به یاد آرید.
لبهای عطشان را ،
فرقهای شکافته و
دستهای بریده و
سرهای جدا از پیکر را ،
جگرهای تکهتکه و
چهرههای خونین و
سینههای پر درد و
دیدگان گریان را ،
سرباز شش ماهه و
حبیب صلابت را و
شیرزنی قهرمان را که
بار تمامی این مصائب
را بر دوش میکشید.
آری اگر اشک میریزید
بر حسین(ع) اشک
بریزید که دیدههای
گریان بر حسین(ع) ،
امان بر آتش اند .....
فرازی از وصیتنامه عارف شهید:
#مجید_آرامی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🏴اَیُّها الْاَرباٰب ...
شعیب و صالح و یحیی تو را گریسته اند
چقدر گریه کن کهنه کار داری تو...
اَنَا مَجنوُنُ الْحُســــیــــن ....
از دور ســـلام ...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
آجرک الله یا صاحب الزمان
بیا که بدون تو سخت تنهاییم
حجاب دیدن تو غالبا خود ماییم
برای عالمیان مژده سحر هستی
فقط نه منجی ما ، منجی بشر هستی
جهان بدون ظهورت به ظلم محکوم است
دعای آمدنت اشکهای مظلوم است
#السلام_علیک_یا_ربیع_الانام
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️
اگر تقوا نباشد اکثر
عبادات به خاطر غیر
خدا می شود، نماز را
طوری بخوانید که
بدانید با خدا چه
می گویید.....
مبادا عبادات مان
بندی باشد که ما را
از راه سعادت بازدارد،
بدین واسطه که فکر
کنیم خیلی آدم خوبی
هستیم. عبادات ما باید
پله ای برای صعود ما
به درجات و کلاسهای
بالاتر باشد.
🔸 فرازی از
وصیت نامه ی
#شهید_سید_عباس_جولایی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣️
جوان نذر عباس را می شناسید؟
واقعیت هایی که کوچک شمرده میشوند
ببینیم و تدبر کنیم
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
ارباب من !!
دلم به عشق تو تا آسمان هفتم رفت
و نماز در حَرَمت « اهدنا » نمی خواهد...
از دور سلام....
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#وصیت_شهید❣️
هر نفسي #طعم_مرگ را خواهد چشيد
و همه ما آخرالامر بايد بميريم،
اما مؤمنين واقعي مرگشان #شهادت است
و هدف از مردنشان نظاره #وجه_الله است،
#شهید_بهمن_درولی
#دزفول
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#خاطرات_شهدا❣️
🔹کی فکرش را میکرد یک دختر ساده ی مذهبی که آن روز تا دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده، یک روزی به این فکر کند که به شوهر آینده اش به مهدی بگوید دلش میخواهد مهریه اش فقط یک کلت باشد؟
برادرم هر دومان را خوب میشناخت .آمد به من گفت:"زندگی کردن با مهدی خیلی سخت است ها صفیه."
گفتم:خودم میدانم.
گفت مطمئنی پشیمان نمیشوی؟
گفتم، با اطمینان کامل "نه".
شاید فکر مهریه هم از همینجا توی ذهنم شکل گرفت که باید ساده باشد.آنقدر ساده که هیچکس نتواند فکرش را بکند.مهدی هم به همین فکر میکرد.وقتی گفت "یک جلد کلام الله و یک قبضه کلت" شادی در چشم هر دومان و در سکوتی که در حرف مهدی پیش آمد موج میزد.چون من باز با اطمینان گفتم: "اگر غیر از این میگفتی شاید قضیه فرق میکرد.من هم خیلی وقت است که به کلت فکر میکنم"
از همین جا بود که ایمان پیدا کردم مهدی رفتنی است.
🔸یک بار خودکاری از وسایلش برداشتم تا نمیدانم چه چیز مهمی را یادداشت کنم .تا دید نگذاشت از آن استفاده کنم.
گفتم:"فقط چند کلمه"
گفت:"اگر خودکار خودم بود حرفی نبود.مال مردم است"
گفتم :"یعنی حتی برای چند کلمه هم نمیتوانم.؟"
گفت:"حتی یک کلمه"
یا آن بار که نان نداشتیم بهش گفتم:"عصر زودتر بیا خانه.نان هم یادت باشه حتما بخر!"
زود که نیامد هیچ نان هم نخرید.تازه گفت:"امشب مهمان هم داریم.جلسه مهم مان را مجبور شدم بیاورم اینجا"
گفتم:با کدام نان؟
گفت:راست میگویی آ.
فرستاد بروند از تدارکات لشگر نان بیاورند.آنها هم که آرزوشان بود مهدی از آنها چیزی بخواهد سریع رفتند آوردند.فکر کنم پنج شش تایی بود.خودش رفت ازشان گرفت.توی پله ها نگاه مرا به نان دید.حتی دید دست دراز کرده ام بگیرمشان.گفت:"تو حق نداری از این نان ها بخوری صفیه!"
گفتم چرا؟
گفت:این نان ها مال رزمنده هاست.فقط آنها حق دارند ازشان استفاده کنند.
گفتم:من هم خب زن یک رزمنده ام.
گفت: نمیشود اینقدر اصرار نکن.
باورتان میشود من آن شب را با نان خرده های خشک شده ی ته سفره مان گذراندم؟
از زبان همسر شهید
#کتاب_خاطرات_شهید_باکری
#شهید_مهدی_باکری
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
اربابنا!!❣
تا زنده ایــم ، شور حسینی، شعـــار ماست
این سبک زندگــــی، سند افتــخار ماست....
از دور ســـلام ...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1