7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ کبوتری که طاقت دیدن پیکر صاحبش رو نداشت، اینجوری روی پیکرش جون داد.
─┅═༅𖣔💖𖣔༅═┅─
شهید سید حسن ولی واسکسی یکی از شهدای شهرستان آمل میباشد که در حین تحویل پیکرش به خانواده اتفاق بسیار عجیبی افتاد.
سید حسن بسیار به کبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها عشق میورزید.
خواهر این شهید بزرگوار میگوید:
وقتی حسن دو دستش را باز میکرد، کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند.
وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن با آن روانه میشد رفتند و برگشتند. شاید فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود.
بعد از خبر شهادت سید حسن به خانواده اش، مادرش اصرار کرد دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببریم و میگفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت.
خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید میشدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند. یک کبوتر سفید و یک کبوتر مشکی.
وقتی به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه رسید مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🚩🚩🚩
خزان گذشت و خزان فراق هست هنوز
بدون تو همه فصلها زمستانی است...
فرازی از #وصیتنامه
سردار شهید«حاج قاسم سلیمانی»
وصیت میکنم اسلام را در این برهه که تداعییافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.
#روزشمار_عروجت
#سردار_دلها
۱۹ روز
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
دل کندن از یاران،
بدرقه آنان به بهشت،
بغض فراق
و اندوه جاماندگی،
قدم های مان را
نه ناتوان،
که محکم و استوار می ساخت،
برای نبردی دیگر
و حماسه ای دوباره
تا نهایت مقصد،
به اهتزاز پرچم.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣ ۲۵ آذر ماه سالروز شهادت
"نادر حسن پور دشت بزرگ"
شهید نادر حسن پور دشت بزرگ
فرزند : مرحوم فریدون
تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۹/۲۵
محل شهادت: مهران
🔅 شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم
روحش شاد یادش گرامی
🌹https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🌹 #زيارت_نامه_شهـــــــدا🌹
🔹بســــم الله الرحمــــن الرحیم🔹
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ،
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.
التماس دعا
#شهیدآنہ♥️
چه زیباست رفاقت
با شهدا و داشتن کسی
که پیش از پیش تو را
به خدایت برساند...❤️
#شهدا💔
#پنجشنبه_های_شهدایی🥀
🚩🚩🚩
فرازی از #وصیتنامه
سردار شهید«حاج قاسم سلیمانی»
فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا، ای چراغهای فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم.
عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوهگر کنید، بهطوری که هر کس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خوِد شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.
خواهش میکنم مرا حلال کنید و عفو نمایید. من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان ادا کنم، هم استغفار میکنم و هم طلب عفو دارم.
دوست دارم جنازهام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید بهبرکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.
#روزشمار_عروجت
#سردار_دلها
۱۸ روز
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🍂 در کربلای ۴ چه گذشت
روایت گردان های پیروز
در عملیات کربلای ۴
گزارش لحظه به لحظه از روزهای عملیات کربلای چهار و شکل پیشروی غواص ها و نیروهای رزمی در زمین دشمن و درگیریهای متفاوت بر اساس لحظات وقوع رویدادها
🚩 بزودی در کانال اول حماسه جنوب.
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
❣یاد پهلوهای زخمی بخیر
عاقبت ارادت صادقانه به حضرت زهرا(س)، شهادت زهراوار است.
جوان باشی و از پهلو مجروح و....
🔻 هر وقت بیاییم سر مزارش شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاریها و مشکلاتشان به سراغ این شهید میآیند. خدا را به حق این شهید قسم میدهند و برای او نذر میکنند، قرآن میخوانند و خیرات میدهند.
🔻 شهید محمدرضا تورجیزاده ۲۳ تیرماه ۴۳ دیده به جهان گشود، او ۵ اردیبهشت ۶۶ در بانه، منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ به شهادت رسید. در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصفناپذیر در مجالس عزاداری شرکت میکرد.
🔻شهید تورجیزاده مداح بود، سوز عجیبی هم داشت، کمتر مداحی را مثل او دیده بودم، سی دی مداحی او هم هست. او عاشق حضرت زهرا (س) بوده وقتی هم که شهید شد ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود.
▪️روضۀ حضرت زهرا (س)
از "شهید تورجی زاده"
❣روضه را به درخواست "شهید حاج حسین خرازی" از پشت بیسیم خواند و بعد در كل بيسیم ها پخش شد
با هم بشنویم 👇
tooraji.blog.ir / tooraji.blogfa.com1_722579792.mp3
زمان:
حجم:
2.69M
❣ مداحی
شهید محمدرضا تورجی زاده
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
#میروم_تا_انتقام_سیلی_زهرا_بگیرم❣
در تفحص شهدا مشغول بودیم. مدت زیادی بود که شهید پیدا نمیکردیم. شکستن قفل این مشکل و پیدا کردن شهید فقط یک راه داشت. اعتقاد داشتیم هر جا که کار شدیدا به مشکل میخورد توسل به نام مقدس حضرت زهرا (س) کارساز است. یک روز صبح با اعتقاد گفتم، «امروز حتما شهید پیدا میکنیم.» به بچهها گفتم، «این ذکر را زمزمه کنید: دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه (س) منم گدای فاطمه (س)، منم گدای فاطمه (س)» سپس گفتم، «یا حضرت زهرا (س) ما امروز گدای شماییم. آمدهایم زائران امام حسین (ع) را پیدا کنیم. اعتقاد داریم که هیچ گدایی را از در خانه ات رد نمیکنی.» این را در دل گفتم و حرکت کردیم.
در راه به یک تپه رسیدیم. همین طور که از تپه بالا میرفتیم یک برآمدگی دیدم. بی اختیار توجهم به آن جلب شد! کلنگ را برداشتم. اولین ضربه را زدم. باورکردنی نبود. پیراهن و بعد هم کارت شناسایی شهید پیدا شد! خیلی خوشحال بودیم. کار را به سرعت ادامه دادیم. چند دقیقه بعد شهید دیگری در همان اطراف پیدا کردیم. این شهید گمنام بود. هرچه گشتیم اثری از پلاک او نبود. شلوار و کتانی او مشخص میکرد که ایرانی است. تمام خاک اطراف او را غربال کردیم. اما هرچه گشتیم اثری از پلاک یا مدارک شناسایی او نبود.
👇👇👇👇
حماسه جنوب،شهدا🚩
#میروم_تا_انتقام_سیلی_زهرا_بگیرم❣ در تفحص شهدا مشغول بودیم. مدت زیادی بود که شهید پیدا نمیکردیم. ش
چند دقیقهای در کنار پیکرش نشستم و با او صحبت کردم! گفتم، «خودت کمک کن تا نشانی از تو پیدا کنم.» باز هم ساعتی گشتم، ولی چیزی پیدا نشد. گوشههای لباس، داخل جیبها و ... همه را گشتم. نمیدانستم چه کنم. رو کردم به پیکر شهید و گفتم، «اگر نشانی از تو پیدا کنم، ۱۴ هزار صلوات برای حضرت زهرا (س) میفرستم. مگر تو نمیخواهی به حضرت خیری برسد؟!»
ساعتی گذشت. اما خبری نشد. ظهر بود و هوا خیلی گرم. بچهها همه برگشتند. من و آن شهید تنها بودیم. گفتم، «اگر کمک کنی نشانی از تو پیدا کنم، همین جا برایت زیارت عاشورا میخوانم. روضه حضرت زهرا (س) میخوانم.» لحظهای مکث کردم. با تعجب گفتم، «من شنیده بودم شما با شنیدن نام مادرتان غوغا میکنید. اعتقاد دارم با شنیدن این نام واکنش نشان میدهید.»
به استخوانهای شهید خیره شدم. در همین حال و هوا احساس کردم کتانی شهید را در دستم گرفتهام. همین طور که با شهید حرف میزدم ناخودآگاه چشمم به زبانه سفید کتانی افتاد! چشمانم از تعجب گرد شده بود. روی زبانه کتانی نوشته شده بود، «حسین سعیدی» اعزامی از اردکان یزد. حال عجیبی پیدا کردم. عشق به حضرت زهرا (س) نتیجه داد. دیگر او گمنام نبود. همان جا برایش یک زیارت عاشورا و روضه حضرت زهرا (س) خواندم. تا مدتی مشغول بودم. ۱۴ هزار صلوات به نیت حضرت زهرا (س) فرستادم.
بار دیگر این مشکل پیش آمد. مدتی بود که تلاش بچهها زیاد بود، اما شهیدی پیدا نمیشد. یکی از دوستان نوار مرثیه ایام فاطمیه را گذاشت. ناخودآگاه اشک همه جاری شد. بعد از آن حرکت کردیم. آن روز هم رمز حرکت ما نام مقدس مادر رزمندگان بود.
روبه روی پاسگاه مرزی مشغول جستوجو و کندن زمین بودیم. یک دفعه استخوان یک بند انگشت نظرم را جلب کرد! با سرنیزه مشغول کندن شدم. یک تکه پیراهن از زیر خاک نمایان شد. مطمئن شدم شهیدی در اینجاست. با فریاد بچهها را صدا کردم. با ذکر یا زهرا (س) خاکها را کنار زدیم. پیکر شهید کاملا نمایان شد. لحظاتی بعد متوجه شدم شهید دیگری درست در کنار او قرار دارد. به طوری که صورتهایشان رو به همدیگر بود. با فرستادن صلوات پیکر شهدا را از خاک خارج کردیم. در کمال تعجب مشاهده کردیم که پشت پیراهن هر دو شهید نوشته شده،
«میروم تا انتقام سیلی زهرا (س) بگیرم.»
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1