#شهیدانه
🔻ای شهید ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی عالم وجود بر نشسته ای دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش.
این عید و سالی که ان شاله نکوست با تکرار یاد خدا نیکوتر خواهد شد.
از بندگی غیر به در آییم و به ولایت او بازگردیم از منیت ها رها شده و به سوی یگانگی او پناه ببریم سال را با بهاران چون شهدا آغاز کنیم چرا که سالی که نکوست از بهارش پیداست و یقینا سالی که با یاد خدا و تجدید عهد با ارمان شهدا آغاز شود نکوترین سال است.
شهدا عیدتون مبارک
الهم عجل لولیک الفرج
📸شهید مدافع حرم
#علیرضا_حاجیوند_قیاسی
#دزفول
﷽
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِينا
سلام بر اسطورههای یقین
غیوران زهـرا نسب
مردان فتحالمبین ...
دوم فروردین
یادآور فتحی مبین است
که کام ملت ایران را شیرین کرد
بطوریکه امام(ره) آنرا فتح الفتوح دانست
و بر بازوان رزمندگان بوسه زد ...
#سالروز_عملیات_فتحالمبین_گرامیباد
#رمز_یازهرا_س
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلام_فرمانده
سیدعلی دهه نودیهاشو فراخواند
بخـند!
لبخنـد تــو
تمام منحنی هــای جهان را
بـی اعتبــار می کند...
#عارف_شهید
#سیدرضا_پورموسوی
#سالروز_شهادت 🌷
حماسه جنوب،شهدا🚩
🔰❣🔰❣🔰❣🔰 #پوکه_های_طلایی #قسمت_چهاردهم نویسنده:خانم طیبه دلقندی 💥هر روز نزدیک ظهر عراقی ها وا
با عرض سلام خدمت یکایک دوستان حماسه جنوب بابت تاخیر در ارسال این کتاب پوزش میطلبم .🙏🌹ان شالله از امشب ارسال منظم خواهیم داشت 🕊🌹
حماسه جنوب،شهدا🚩
🔰❣🔰❣🔰❣🔰 #پوکه_های_طلایی #قسمت_چهاردهم نویسنده:خانم طیبه دلقندی 💥هر روز نزدیک ظهر عراقی ها وا
🔰❣🔰❣🔰❣
#پوکه_های_طلایی
#قسمت_پانزدهم
نویسنده: خانم طیبه دلقندی
💥اردوگاه تکریـت ، چهـار بنـد داشـت کـه بـه وسـیلۀ آشـپزخانه نـصف می شدند. هر بند سه آسایشگاه داشت. به این ترتیب ، در هر طـرف آشـپزخانه ،شش آسایشگاه بود. بندهای جانبی هیچ گاه نمی توانستند با هـم ارتبـاط داشـته
باشند .
مدتی بعد از انتقال به اردوگاه یازده،عراقی ها به وسیله خودمان اقدام به ساخت آسایشگاه جدید کردنـد . اوایـل اسـفند سـاختمان آمـاده شـد . یکـی از آسایشگاه ها را خالی کردند و اسرایش را بین بقیه تقسیم کردند .
بعد از مـدت هـا دو آسایشگاه خالی توی اردوگاه بود تااینکه روز دوازده اسفند سال شصت و
پنج، ساعت یازده دستور «بخواب» دادند .
با این اتفاق محال و غیر منتظره فهمیدیم خبری اسـت . هـیچ کـس حـق نداشت از پنجره بیرون را نگاه کند و جلو آسایشگاه هم پر از نگهبان بود .
بالاخره فهمیـدیم دویـست و پنجـاه اسـیر جدیـد از الرشـید بـه آن جـا آوردهاند. یاد روز اول ورودمان و تونل مرگ افتـادیم و دعـا کـردیم کـه خـدا کمکشان کند .
اوضاع به شـدت کنتـرل مـی شـد و از هرگونـه تمـاس بـا تـازه وارد ها جلوگیری می کردند. قبل از هر چیز وقت هواخوری تقسیم و یک نوبت بـه آن اضافه شد . آسایشگاه ها در سه نوبت بیرون می رفتند. وقت هواخوری ما به یک ساعت و نیم کاهش یافت و اسراي جدید فقط روزی یـک سـاعت، یعنـی نـیم ساعت صبح و نیم ساعت بعد از ظهر بیرون می آمدند . ساعت استراحت، نظافت و هواخوری آن هـا بـا بقیـه یکـی نبـود و تـا مدتها کاملاً جدا بودند. ولی عاقبت از طریق بهداری مرتبط شدیم .
اتاق بهداری اتاقی بود با چند قفسه دارو. داروهایی انـدك و دم دسـتی مثل قرص اسهال. گاه و بیگاه دکتر به آنجا سر می زد.
از هر آسایشگاه بچه های مریض را جمع مـی کردنـد و در یـک سـاعت معین همه را به بهداری می بردند. آن جا اسیر «سر پایین » بود . توی اتاق، نگهبان کمتر به بچه ها کار داشت . دلیلش را نمی دانست شاید چون فکر میکـرد همـه
بیمارند، زیاد توی اتاق نمی ماند .
بچه ها در نهایت احتیاط با هم صحبت می کردند در همـین گفتگوهـای کوتاه و سرشار از دلهره اطلاعات ایران و داخل اردوگاه رد و بدل میشد .
#پیگیر_باشید
#حماسه_جنوب_شهدا
🔰❣🔰❣🔰❣🔰
زشب سیه چه نالم؟
که فروغ #صبح رویت
به سپیده سحرگاه
و به ماهتاب ماند...
#شهیدبهروزمرادی🕊
#سلام_صبحتون_متبرک_به_نگاه_شهدا🌹
🍃🌺🍃
بنام خداوند شور آفرین
خداوند والفجر و فتح المبین
*
خداوند آنها که پرپر شدند
شب آتش و خون کبوتر شدند
*
خداوند موسی، خداوند نوح
خداوند شبهای فتح الفتوح
*
خداوند مردان اهل نبرد
خداوند غیرت، خداوند درد
*
بنام خدایی که نور آفرید
شب حمله عشق و غرور آفرید
*
خداوند گردان قایق سوار
خداوند شیران شب زنده دار
*
بنام خداوند حال و قدیم
خداوند شبهای هورالعظیم
*
خداوند دستان ذکر و دعا
خداوند مجنون خیبر گشا
*
خدایی که شادی و غم آفرید
محرم نوشت و علم آفرید
*
سفرنامه کربلا را سرود
بدنهای از تن جدا را سرود
*
خدایی که در قلب ما جان نوشت
معمای عشقی چو «چمران» نوشت
*
خدایی که دل داد، چون «باقری»
یلی قهرمان داد، چون «باکری»
*
گلستان شبها، شب «پاوه» بود
چراغ شب قدسیان «کاوه» بود
*
ندارد جهان این چنین گوهری
همانند «شیرودی» و «کشوری»
*
خوشا یاد «خرازی» و «کاظمی»
خوشا شور «آوینی» و «عاصمی»
*
خوشا عزم «همت» به دل داشتن
به جان بیرق خون برافراشتن
*
خوشا لشکر هفت و مردان مرد
دلیران یکرنگ اهل نبرد
*
«علی هاشمی» های در خون شده
شب حمله یکدست مجنون شده
*
«بقایی» تباران اهل یقین
یلان دلیری چو «داد آفرین»
*
نگین های خورشید انگشتری
«غلامی» و «درویش» و «اسکندری»
*
دلم مانده در حسرت دوری اش
«غیور اصلی» و «صادق نوری» اش
*
خوشا باز هم دیده بانی کنیم
مگر یادی از «فرجوانی» کنیم
*
بنام شهیدان والفجر هشت
دلاور نشانان دریا و دشت
*
بنام شهیدان بدر و حنین
شهیدان یا فاطمه یا حسین!
*
همانها که رفتند تا ما شویم
برای لب تشنه دریا شویم
*
خوشا نور عشقی که شد منجلی
خوشا رمز یا فاطمه یا علی!
*
خوشا یادی از کربلای چهار
خوشا آن همه عاشق بی مزار
*
علی صولتانی شهادت طلب
غیوران یکرنگ زهرا نسب
*
شما ای همه منتشر در زمین!
بدنهای مجروح میدان مین!
*
شماها، رها در مسیری زلال
و ما غرق گردابی از قیل و قال
*
شما مرد میدان و مرد نبرد
مریدان عشق و رفیقان درد
*
شما عاشقان به دریا زده
قدم بر مدار خطرها زده
*
شما شهره در پهنه آسمان
ولی در زمین همچنان بی نشان
*
شما لاله هایی رها در بهشت
و ما خسته گان، راهی سرنوشت
*
شما آن سوی سنگر و خاکریز
و ما غرق پست و گرفتار میز
*
ببخشید اگر نامتان برده ام
من امروز زخمی نمک خورده ام...
#حماسه_جنوب_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
نام و نام خانوادگی :
#شهید_محمدمهدی_بلک🕊🌹
تاریخ تولد :1346/1/1
تاریخ شهادت :1361/1/2
محل تولد : اهواز
محل شهادت :شوش
عملیات منجر به شهادت :فتح المبین
🕊🕊🕊🕊🕊
زندگی بی #شهدا مالی نیســـــــــت
#شـهـدا! بعد شـمـا حـالی نـیـســــت
حال... در جبهه ی مجنون مانده است
پشت دژهای شلمچه مانده اســـت
حال...در جاده خاکی مانده اســـــــت
گوشه ذهن, با پلاکی مانده اســـت
حال ما بی #شهدا بی حالی ســـت
جای ما پیش #شهیدان خالی سـت
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_وشهدا_صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹