eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
27 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣على در سال ۱۳۳۲ در خانواده‏‌اى فقير در بيدگل به دنيا آمد. به علت جدایی والدین ، پدربزرگ او حضانت اش را به ‏عهده گرفت. وى بعلت فقر مالی مجبور شد روزها به قالى‏ بافى مشغول شود و شب به مدرسه برود و گاهى نيز با ساختن اسباب‏‌بازى و فروش آنها، خرج قلم و دفتر خود را تهيّه كند . قضا و قدر الهى، مادر را از على گرفت و روح رنج ديده‏ او را آزرده ‏تر كرد. در اين موقع على تصميم گرفت در مغازه نانوايى به كار مشغول شود. علاقه و استعداد على باعث شد خيلى سريع آموزش‏هاى لازم را ببيند. كار در نانوايى در كنار استادى خوش‏‌صدا، زمينه‏‌اى شد كه على به مديحه ‏سرايى علاقه ‏مند شود و كم‏‌كم بتواند روى پاى خود بايستد ولى مشيّت الهى اين دوران را با مرگ پدربزرگ كوتاه كرد و على واقعا تنها شد. عشق به اهل ‏بيت عليه  ‏السلام و علاقه به مديحه‏ سرايى آل‌على عليه ‏السلام او را در مسير تازه‏ اى از زندگى انداخت. پس از ازدواج و استخدام در آموزش و پرورش، با روح بلندى كه داشت، توانست ضمن خدمت در مدارس و نظافت آنها، ادامه‏ تحصيل بدهد و در كنار كمك به خانواده در امر قالى‏‌بافى، در مجالس و محافل مذهبى به ذكر فضايل اهل‏بيت عصمت عليه ‏السلام بپردازد. علی در این مجالس در هر موقعيّت ممكن جنايات رژيم را متذكّر می شد. مأموران شاه، كه قصد داشتند هر صدايى رادر گلو خفه كنند، متوجّه روشنگرى‏‌هاى على شدند و در عصر روز هفدهم شهريور سال ۵۷ او را هدف گلوله قرار دادند و خودشان پيكر مجروح او را به بيمارستان بردند و در نهايت به شهادت رساندند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣تابستان سال ۶۴ بود. حدود ساعت ۲ بامداد در پایگاه مسجد جوادالائمه نشسته بودیم، عبدالله هم بود. یکی از بچه ها به من گفت اگر میتوانی با موتور برو سمت چهار راه زند و چند نان فانتزی برای نیروهایی که از گشت برمیگردند بگیر. موتور را روشن کردم و از خیابان ۱۰ پاداد بسمت چهار راه زند رفتم. شهر خلوت بود و بی توجه از سمت مخالف مسیر در بلوار حرکت کردم. همان‌ موقع عبدالله موتورش را از پایگاه خارج کرد تا به منزل سری بزند که متوجه من شد که بصورت خلاف می‌روم. مسیرش را عوض کرد و از سمت درست مسیر به دنبالم آمد. وسط راه متوجه او شدم که با عصبانیت فریاد می‌زد چرا خلاف میروی؟ سرعتم را کم کردم و به نزدیکش آمدم. هر دو توقف کردیم و نگذاشت صحبت کنم و با عصبانیت ادامه داد، برگرد و از مسیر درست بیا همینجا که من ایستاده‌ام. من هم که تا آن موقع عبدالله را این‌قدر جدی ندیده بودم، همه مسیر را برگشتم و کنارش ایستادم. کمی آرامتر شده بود ولی با همان جدیت گفت : "چرا خلاف میری؟ میدونی خلاف قانون ، خلاف شرعه ؟" این موضوع خیلی برایش مهم بود که نباید بی‌خیال این تخلفات شد. و دوستی و همسنگری مانع انجام مسئولیت شرعیش نشد. یادش گرامی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
همۀ ما خواهیم رفت، پیروجوان و مردوزن ندارد؛ منتها بعضی رفتن‌ها جوری است که انسان اگر با چشم حقیقت نگاه کند، از آن‌گونه رفتن خرسند و خوشحال می‌شود؛ مثل شهدا که همهٔ شهدا این‌جور هستند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
پيشانی رزمنده‌ای که حضرت امام برآن بوسه زد بعد از پيروزی عمليات والفجر ۲ (عمليات منطقه در حاج عمران) به محضر امام رسيديم. تعدادی از رزمندگان اسلام كه در عمليات شركت داشتند، افتخار ديدار با امام را در حسينيه جماران پيدا كردند. رزمندگان دسته دسته وارد حسينيه می شدند و هر بار لحظاتی مداحی می شد سپس بچه ها بعد از ديدار با امام جايشان را به ديگران می دادند. مابين اين ديدارها يكی از رزمندگان پاك و مخلص بسيجی به نام "مرتضی جاويدی" كه بعدها در زمره پاسداران كادر رسمی قرار گرفت از طرف فرماندهی محترم كل سپاه و اينجانب به عنوان اسوه رزمندگان به محضر امام معرفی گرديد. اين چهره دلاور كه از خطه فارس (روستايی نزديك فسا) بود در اين عمليات در سمت فرماندهی يكی از گردانهای تيپ ۳۳ المهدی حماسه آفرين بود و حدود يك هفته در حالی كه در محاصره تنگ دشمن بود راه حاج عمران به تنگ دربند را قطع كرده و زمينه پيروزی رزمندگان اسلام را فراهم كرده بود. بعد از معرفی جاويدی (كه بعدها به فيض شهادت رسيد) سر و صورت و پيشانی و دست امام را بوسيد و آرام در كنار فرمانده اش قرار گرفت. در اين لحظه صحنه جالبی رخ داد و آن اين بود كه امام بزرگوار با آن قامت بلند و مباركشان خم شده و به پيشانی آن بسيجی دلاور بوسه زدند. اينجانب از ديدن اين منظره عشق و علاقه عميق امام را به فرزندان بسيجی خود دريافتم. غلامعلی رجایی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
486.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوباره ز طوفان غم‌ها / ببین سَرو ِ صبرم خمیده شده نیمه‌ی ماه خرداد / عزای خمینی رسیده به غیر از دل غصه دار و / به جزدیده ی تر نداریم رحلت امام خمینی تسلیت باد
اشكشان سرازير شد بعد از چند روز كه مجروحين ۱۵ خرداد وارد قم شدند و با عصاهای خود در كنار اطاق امام قرار گرفتند تا ايشان را زيارت كنند، تا چشم امام به مجروحين افتاد، اشك از چشم مباركشان سرازير شد. • حجت الاسلام توسلی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🔻 شهید حسن عبدالله زاده اصالتاً از طوایف لر چهارمحال و بختیاری و از روستای شیخ علی خان است که به دلیل ماموریت پدرش در سال ۶۴ در اهواز متولد شد، اما با توجه به شرایط کاری پدر خود به تهران نقل مکان کردند. پاسدار شهید حسن عبدالله‌زاده به دلیل عشق و علاقه به ولایت و شهادت در سال‌های اول جنگ سوریه بار‌ها برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به این کشور اعزام شد. 🔻شهید حسن عبدالله زاده عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) نیز بود و عشق او به ائمه اطهار و حضرت عباس (ع) و الگوپذیری از شجاعت و صبوری باعث روحیه دادن او به سایر نیرو‌ها می‌شد. این شهید والامقام که فرزند سردار عبدالله زاده از فرماندهان سابق نیروی انتظامی بود، چند سال پیش ازدواج کرده بود و اکنون سه فرزند پنج، سه و یک‌ساله از ایشان به یادگار مانده است.  https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ پدر شهید عبدالله‌زاده راجب به خصوصیات و اخلاقیات این شهید به خنده‌رو بودن این شهید اشاره کرد و گفت: به خاطر ندارم کسی تا به الان از دست حسن ناراحت شده باشد؛ چرا که همواره خنده‌رو بود و این قدر برای دوستان جذابیت داشت که همواره در کنار او جمع شدند. به گفته پدر شهید عبدالله‌زاده این شهید والامقام هر شب جمعه زلف خود را با حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و مناجات‌خوانی حاج منصور ارضی گره زده بود و یکی از افتخارات خود را بسیجی بودن عنوان می‌کرد. 🔻سردار عبدالله زاده گفت: پسرم هیچ‌گاه جهاد را فدای منافع شخصی خود نکرد و هیچ‌گاه مأموریت و کار دفاع از انقلاب را به موضوعات زندگی و مادی گره نمی‌زد و اولویت او دفاع از انقلاب بود؛ پسرم علاوه بر تمام خوبی‌هایی که در وجود خود داشت؛ بسیار شجاع و دلیر بود طوری که خداوند هیچ‌گونه ترسی در وجود این شهید قرار نداده بود؛ برای همین همواره در صحنه‌های سخت حضور داشت. 🔻پدر این شهید مدافع حرم با اشاره به آرزوی پسرش که شهادت بود تصریح کرد: خداوند را سپاسگزارم که حسن به آرزوی خود رسید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1