❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید محمد جهان آرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
جهانآرا به ما تکلیف کرده بود برویم خدمت امام.
تا وسط های جاده که رفتیم دیدیم عراقی ها راه را بسته اند. باید میزدیم بـه آب.
یـک قایق پیدا کـردیم، بـدون قـایقران. بـه قـرآن استخاره زدم، داستان به آب انداختن موسـی آمد.
گفتم: بچهها آماده شوید برویم.
گفتند: چه جوری؟ شط عمیقه! عده مان زیاد است؛ از ظرفیت قایق هم که بیـشتریم؛ شـنا هم که بلد نیستیم.
گفتم: خدا حضرت موسی را نجات داد، مـا را هم نجات میده.
دو تا چوب پیدا کردیم به جای پارو و قایق را راه انداختیم. هواپیماهای عراق پشت سر هـم از بالای سرمان میگذشتند و مـا بـی خیـال راهمان را رفتیم.
🔸 در اهواز سرباز بودم. هـر وقـت مـیخواسـتم بیــایم خرمـشهر، بایــد از پادگـان مرخـصی میگرفتم. سراغ هر کسی رفتم و گفـتم: آقـانمیشود ما یک جوری بمانیم خرمشهر و هی نرویم پادگان و برگردیم؟
گفتند: باید برگردی واحدت، وگرنه سـرباز فراری حساب میشوی؛
فراری زمان جنگ!
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
بر لبش لبخند نابي
#صبح ها گل ميكند..
چايي ازاين قند
پهلوتر كجا پيدا كنم...؟!
#صبحتون_شهدایی🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣🕊❣🕊❣🕊❣
#شهید_استاد_علی_جمالپور
خصوصیات #على این بود که خیلی اهمیت به نماز و معانی آن میداد.
بعد از نماز بعضی از افراد که اکثرا متدین هم بودند ما را نشان همدیگر داده و با هم نجوا میکردند
یکی از آنها که من را میشناخت به خود جرات داد و پیش من آمد و گفت این که کنارش نماز می خوانی کیست؟
گفتم چطور؟!
گفت با این حرکات نمازش باطل است
اما من که از اخلاص و اخلاق علی باخبر بوده و چندین بار این نوع نماز او را دیده بودم ( که هنگام قرائت نماز ، بدن و گاهی زبانش به لرزه در می آمد) برای آنها گفتم که نماز او از خیلی از ماها بهتر است.
انها با ناباوری خداحافظی کرده و از من دور شدند و من را که غرق حالات عبادی او بودم تنها گذاشتند.
الحق که #شهدا آینه هم بودن و برای رسیدن به معشوق از هم سبقت میگرفتند.
#راوی : برادر جانباز محمد جواد شالباف
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
یه چند ساعت بیشتر تا #محرم نمونده...
یعنی یه بار دیگه محرمتو میبینیم حسین جان... 😔
حلال کن آقا جان...
خوب گریه نکردیم
خوب عزاداری نکردیم
برا غمات نمردیم....
#ماسک نداریم !
خیلی وقت است که آلوده شده ایم
به #هـــوای دنیا . . .
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣🕊❣🕊❣🕊❣🕊
#فرازی_از_وصیتنامه_شهید_محمد_اکسیر
دزفول 👇
تمام انسان ها روزی چشم از دنیا و از این جهان می پوشند، مهمترین چیز، خوب زندگی کردن و به تکلیف عمل کردن است. تکلیف ما بندگی است وازدرگاه ایزدمنان خواسته وخواهانم که همچون گذشته هاهیچگونه کدورتی و کسالتی درجسم وروح شریفتان راه نیابد.
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_وشهدا_صلوات
#حماسه_جنوب_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید محمد جهان آرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
یک روز جهانآرا را توی خیابان دیدم. رفتم و قضیه را بـرایش تعریـف کـردم. گفـت: بایـد
برگردی پادگانت!
دیگر کارم شده بود رفت و آمد بـین اهـواز و خرمــشهر.
یــک روز بالاخــره گیــر افتــادم؛
نزدیکیهـای آبـادان. گفتنـد: سـرباز فـراری هستی.
هر چه انکـار کـردم و دلیـل آوردم کـه ایـن
طوری نیست، باور نکردند.
گفتم: مـن کـه از خدا میخواهم نروم اهـواز؛ شـما یـک کـاری بکنید من بمانم همین جا!
دست هایم را بستند و بازداشتم کردنـد. یکهـو یاد جهانآرا و درخواستی که از او کرده بودم افتادم.
گفتم: پس بروید از جهانآرا بپرسـید؛
او حال و روز من را میداند.
رفتند و تا چند ساعت خبری نشد. نیمههـای شب بود که با یک سینی غذا آمدند سـراغم.
غذا را دادند و بعـد معـذرت خـواهی کردنـد.
راستش من همـین طـوری و بـرای ایـن کـه بیکار ننشسته باشـم پـای جهـانآرا را وسـط کشیدم، چون اصلاً فکرش را هم نمـیکـردم یادش مانده باشم.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣