6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ کولاک امروز مردم شیراز برای طلبه کشاورز شهید محمد زارع مویدی که توسط داعشیهای وطنی به شهادت رسید
جمعیت بسیار عظیم از حضور مردم شيراز
#برای_ایران
🔴کولاک امروز مردم شیراز برای طلبه کشاورز شهید محمد زارع مویدی که توسط داعشیهای وطنی به شهادت رسید
جمعیت بسیار عظیم از حضور مردم شيراز
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
❣
❣️#خاطرات_فرماندهان
6⃣ خاطرات سردار
مهدی باکری "لشکر ۳۱ عاشورا"
•••
🔹 از تدارکات، تلویزیون برایمان فرستاه بودند. گذاشتیمش روی یخچال. یک پتو هم انداختیم رویش. هر وقت می رفت، تماشا می کردیم. یک بار وسط روز برگشت. گفت «این چیه؟» گفتم «از تدارکات فرستاده اند» گفت «بقیه هم دارند؟» گفتم«خُب نه!» فرستادش رفت؛ مثل کولر و رادیو.
🔸 چند روز مانده بود تا عملیات بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها. توی سنگر کمین، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده بانی می کردم. دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد، دیدم آقا مهدی است. از قایق که پیاده شد، دیدم هیچ چیزی همراهش نیست، نه اسلحه ای، نه غذایی. نه قمقمه ای؛ فقط یک دوربین داشت و یک خودکار. از شناسایی می آمد. پرسیدم «چند روز جلو بودی؟» گفت «گمونم چهار ـ پنج روز»
•••
کانال شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️
🍂🕊🍂🕊🍂
#امام_خامنه_ای:❤️
#شهید، جانش را فروخته و در مقابل آن، #بهشت _و_رضای_الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به #شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. #شهادت_مرگ_انسانهای_زیرک_و_هوشیار_است که نمیگذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود. این جان، سرمایهی اصلی ماست. مردن و #شهادت، پیری و جوانی نمی فهمد.
(دیدار فرزندان ممتاز شهدا، و . . . - ۱۳۶۸/۰۵/۲۵)
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️
❣
#وصیت_شهدا
میدانید شهید کیست؟
(همان کسی است که عاشق خدا باشد.
پس خدا نیز عاشق او میشود.
پس او را میطلبد
و او را که طلبید میبرد.
پس خدا به شهیدان خون بهاء میدهد.)
از خواهران محترمم میخواهم که حجاب خود را همچون زینب(س) حفظ و مانند او شهیدپرور باشند ...
#شهید_منصور_سعادتبخش
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️#خاطرات_فرماندهان
6⃣ خاطرات سردار
مهدی باکری "لشکر ۳۱ عاشورا"
•••
🔹 یکی از بچه ها خواب دیده بود رفته بهشت. کلی فرشته هم دارند تند تند یک قصر می سازند به چه بزرگی. به شان گفته بود «این مال کیه؟» گفته بودند «مهدی باکری. همین روزا قراره بیاد»
🔸 جاهایی را که باید می گرفتیم، گرفتیم. حتی رفتیم آن طرف دجله. دشمن توی جبهه های دیگر فشار آورده بود، اما جای ما خوب بود. گودالی پیدا کردیم و کردیمش سنگر. برای ناهار و نماز هم همان جا بودیم. از دور گرد و خاک بلند شده بود. قبلش بی سیم زده بودند که آماده باشید، می خواهند تک بزنند. تانکهایشان را کم کم می دیدیم. باز از قرارگاه بی سیم زدند که جلسه است. گفتم برود؛ قبول نکرد. گفت «توی این وضع صلاح نیست. شما برو خبرش رو به من بده» مرتب بی سیم می زد «خودتو برسون. خیلی فشار زیاده» وقتی رسیدم کنار دجله، هیچ قایقی سالم نمانده بود. می گفت «این جا خیلی قشنگه، اگه بیای این ور پیش هم می مونیم ها» قایق پیدا نمی کردم. هیچی نبود تا باهاش بروم آن طرف. عراق ها را دیدم آمده اند لب ساحل.
•••
کانال شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️
❣دیدهبان
چشم لشکر بود ....
سردار دلیر سپاه اسلام
حاج حمید تقی زاده
در حال رصد مواضع دشمن
برای اجرای مرحله دوم از
عملیات کربلای پنج
۲۲ دی ماه ۱۳۶۵
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
شهادت...
این دنیا محل گذر است،
و همه ما قرار است برویم!
و چه بهتر که"زیبا" برویم...🕊
#شهید_مدافع_حرم_رضا_حاجی_زاده
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
تا اول راهنمایی درس خوانده بود و تعمیرکار خودرو بود.
بسیجی بود و عزم نبرد با دشمن متجاوز کرد و عاشقانه از جان گذشت تا عشق به اربابش اباعبدالله را در عمل به یقین برساند.
و سخنش در برابر واکنش اطرافیان که مانع رفتنش به جبهه بودن و میخواستند صبر کند تا برادرش از جبهه برگردد، این بود « او برای خودش رفته و من هم برای خودم می روم.»
از دلباختگان مولایش امام حسین علیه السلام بود و هر چه داشت برای ایام عزای سرورش هزینه میکرد، عمل به مسائل شرعی اولویت اولش بود ، عاشق امام بود و همواره توصیه میکرد: « اشتباهات فردی را به پای امام و اسلام نگذارید.»
رعایت حجاب و انجام فرائض دینی و ملزم بودن به اخلاق اسلامی را مدام توصیه میکرد.برپایی جلسات قرآن و تشویق جوانان به شرکت در این جلسات را به عهده میگرفت و عمل به احکام قرآن را با دل و جان انجام میداد.
مرداد سال ۶۶ در شلمچه و در سن هیجده سالگی، به فیض عظمای شهادت نائل آمد و جاودانه شد.
مزار عبدالامیر در بهشت شهدای دزفول است.
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
#شهید_عبدالامیر_آگه
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
این جمله #شهید_میثمی بین فرماندهان قرارگاه مشهور است که میگفت:
نباید روی آن چیزی که در دستمان هست، حساب کنیم، بلکه باید روی آنچه دست خداست، حساب کنیم. فکر نکنیم توان ما بهاندازه امکانات موجود در دستمان است؛ توان ما به همان اندازهای است که به خدا متکی هستیم. هراندازه از خدا جدا شویم و برای خود کار کنیم، اگر امروز خسته نشویم، فردا خسته خواهیم شد.
این اتصال را بیشتر کنیم. نشانهاش این است که همدیگر را بپوشانیم و از همدیگر حمایت کنیم.
#شهیدعبداللهمیثمی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
#سردارشهید_نادر_یزدانیان #شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb3
سلام..
من نادرم..نادر یزدانیان،
بچه ی محله ی نزدیک سد..
خیابون فارابی..
یادش بخیرمسجد حج علوان...
من ارشد خواهرا و برادرام بودم ،
تو یه خونه ی نقلی و خیلی قدیمی..
اما خوش بودیم و خندون...
پدرم یه دوچرخه داشت که باهاش سر کار میرفت و من با ذوق گاهی ترک دوچرخه مینشستم و باهاش میرفتم،
به سختی روزگار میگذروندیم ولی راضی و شاکر بودیم الحمدلله...
دوران درس و مدرسه رو تموم که کردم انقلاب شد ومن هم با همه ی ملت همراه شدم ،
و خوشحالم که سهم کوچیکی در پیروزی انقلاب داشتم
تعریف از خود نباشه خدا منو خیلی دوس داشت و این توفیق رو بهم داده بود که همیشه تسبیح به دست باشم و ذکر خودش رو بگم؛
دیگه اینکه ،معروف بودم به خوش رویی, خوش اخلاقی و البته خنده رویی...
این بازم لطف خدا بود،..
و خدااایاااا شکرت که خوش رویی صفت پیامبر اسلام بود و منم این صفت رو داشتم.
بعد از اینکه انقلاب به رهبری امام عزیز پیروز شد،به سپاه رفتم و سبز پوشی شدم از
سبز پوشان پاسدار...
با شروع جنگ تحمیلی عراق به ایران،خدا این توفیق روبهم داد که برای دفاع از دین ومیهنم به جبههها برم و همراه با رزمندگان گردان بلالی درجنوب حضور فعال داشته باشم وبه جنگ با دشمن نادون بپردازم
تا یادم نرفته بگم من تو زمستون سال 62 ازدواج کردم؛
و به همین دلیل از رفتنم به جبهه ممانعت میشد و سپاه قبول نمیکرد در عملیاتها شرکت کنم ،ولی خب کسی حریف من نمیشد.
و خدا این سعادت رو به همسر نازنینم داد که یک ماه بعد از ازدواج با من، همسر شهید بشه
در شبیخونها و عملیاتهای کوچیک و بزرگی شرکت داشتم که اوائل با سِمت فرمانده دسته خدمت می کردم، بعدها تو عملیات طریق القدس فرمانده گروهان در عملیات ایزایی و دیگه..جانشین فرمانده گردان نصر در عملیات بیت المقدس هم بودم
راستی ..
جانشین فرمانده گردان کوثر در عملیات والفجر مقدماتی و تپه های 175 شرهانی هم بودم...
من که نمیخوام از خودم تعریف کنم، اما چون اصرار دارید میگم..
تو این عملیات (والفجر مقدماتی) بچه های گردان ایثار اهواز محاصره شده بودن ، و خدا
خواست که تدبیرِ از محاصره در آوردن ،با کمترین تلفات نصیب من بشه... الحمدلله...
وهمچنین فرمانده گردان ایثار درعملیات والفجر6 در منطقه چزابه که عملیاتی ایزایی، اما به واقعیت کلید عملیات تاریخی خیبر بود هم ، بووودم...
خب داشتم براتون میگفتم..
این عملیات (والفجر مقدماتی)خیلی با حال بود ،بیشتر دوستان و نیروهام جانانه جنگیدن و جلو دشمن بعثی ایستادگی و مقاومت کردن و خیلیاشون شهید شدن و منم خدا بهتر میدونه تا میتونستم مقابل دشمن جنگیدم..
و در آخرخدا توفیقم داد.. و در ماسه های رملی تنگه چذابه به تاریخ 1362/12/3 به دیدار معشوق همیشگیم پرواز کردم...
مزار من گلزار شهدای اهوازه، گذرتون افتاد یه سر بیاین همو ببینیم.
از دیدنتون خیلی خوشحال میشم...
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1