تا اول راهنمایی درس خوانده بود و تعمیرکار خودرو بود.
بسیجی بود و عزم نبرد با دشمن متجاوز کرد و عاشقانه از جان گذشت تا عشق به اربابش اباعبدالله را در عمل به یقین برساند.
و سخنش در برابر واکنش اطرافیان که مانع رفتنش به جبهه بودن و میخواستند صبر کند تا برادرش از جبهه برگردد، این بود « او برای خودش رفته و من هم برای خودم می روم.»
از دلباختگان مولایش امام حسین علیه السلام بود و هر چه داشت برای ایام عزای سرورش هزینه میکرد، عمل به مسائل شرعی اولویت اولش بود ، عاشق امام بود و همواره توصیه میکرد: « اشتباهات فردی را به پای امام و اسلام نگذارید.»
رعایت حجاب و انجام فرائض دینی و ملزم بودن به اخلاق اسلامی را مدام توصیه میکرد.برپایی جلسات قرآن و تشویق جوانان به شرکت در این جلسات را به عهده میگرفت و عمل به احکام قرآن را با دل و جان انجام میداد.
مرداد سال ۶۶ در شلمچه و در سن هیجده سالگی، به فیض عظمای شهادت نائل آمد و جاودانه شد.
مزار عبدالامیر در بهشت شهدای دزفول است.
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
#شهید_عبدالامیر_آگه
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
این جمله #شهید_میثمی بین فرماندهان قرارگاه مشهور است که میگفت:
نباید روی آن چیزی که در دستمان هست، حساب کنیم، بلکه باید روی آنچه دست خداست، حساب کنیم. فکر نکنیم توان ما بهاندازه امکانات موجود در دستمان است؛ توان ما به همان اندازهای است که به خدا متکی هستیم. هراندازه از خدا جدا شویم و برای خود کار کنیم، اگر امروز خسته نشویم، فردا خسته خواهیم شد.
این اتصال را بیشتر کنیم. نشانهاش این است که همدیگر را بپوشانیم و از همدیگر حمایت کنیم.
#شهیدعبداللهمیثمی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
#سردارشهید_نادر_یزدانیان #شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb3
سلام..
من نادرم..نادر یزدانیان،
بچه ی محله ی نزدیک سد..
خیابون فارابی..
یادش بخیرمسجد حج علوان...
من ارشد خواهرا و برادرام بودم ،
تو یه خونه ی نقلی و خیلی قدیمی..
اما خوش بودیم و خندون...
پدرم یه دوچرخه داشت که باهاش سر کار میرفت و من با ذوق گاهی ترک دوچرخه مینشستم و باهاش میرفتم،
به سختی روزگار میگذروندیم ولی راضی و شاکر بودیم الحمدلله...
دوران درس و مدرسه رو تموم که کردم انقلاب شد ومن هم با همه ی ملت همراه شدم ،
و خوشحالم که سهم کوچیکی در پیروزی انقلاب داشتم
تعریف از خود نباشه خدا منو خیلی دوس داشت و این توفیق رو بهم داده بود که همیشه تسبیح به دست باشم و ذکر خودش رو بگم؛
دیگه اینکه ،معروف بودم به خوش رویی, خوش اخلاقی و البته خنده رویی...
این بازم لطف خدا بود،..
و خدااایاااا شکرت که خوش رویی صفت پیامبر اسلام بود و منم این صفت رو داشتم.
بعد از اینکه انقلاب به رهبری امام عزیز پیروز شد،به سپاه رفتم و سبز پوشی شدم از
سبز پوشان پاسدار...
با شروع جنگ تحمیلی عراق به ایران،خدا این توفیق روبهم داد که برای دفاع از دین ومیهنم به جبههها برم و همراه با رزمندگان گردان بلالی درجنوب حضور فعال داشته باشم وبه جنگ با دشمن نادون بپردازم
تا یادم نرفته بگم من تو زمستون سال 62 ازدواج کردم؛
و به همین دلیل از رفتنم به جبهه ممانعت میشد و سپاه قبول نمیکرد در عملیاتها شرکت کنم ،ولی خب کسی حریف من نمیشد.
و خدا این سعادت رو به همسر نازنینم داد که یک ماه بعد از ازدواج با من، همسر شهید بشه
در شبیخونها و عملیاتهای کوچیک و بزرگی شرکت داشتم که اوائل با سِمت فرمانده دسته خدمت می کردم، بعدها تو عملیات طریق القدس فرمانده گروهان در عملیات ایزایی و دیگه..جانشین فرمانده گردان نصر در عملیات بیت المقدس هم بودم
راستی ..
جانشین فرمانده گردان کوثر در عملیات والفجر مقدماتی و تپه های 175 شرهانی هم بودم...
من که نمیخوام از خودم تعریف کنم، اما چون اصرار دارید میگم..
تو این عملیات (والفجر مقدماتی) بچه های گردان ایثار اهواز محاصره شده بودن ، و خدا
خواست که تدبیرِ از محاصره در آوردن ،با کمترین تلفات نصیب من بشه... الحمدلله...
وهمچنین فرمانده گردان ایثار درعملیات والفجر6 در منطقه چزابه که عملیاتی ایزایی، اما به واقعیت کلید عملیات تاریخی خیبر بود هم ، بووودم...
خب داشتم براتون میگفتم..
این عملیات (والفجر مقدماتی)خیلی با حال بود ،بیشتر دوستان و نیروهام جانانه جنگیدن و جلو دشمن بعثی ایستادگی و مقاومت کردن و خیلیاشون شهید شدن و منم خدا بهتر میدونه تا میتونستم مقابل دشمن جنگیدم..
و در آخرخدا توفیقم داد.. و در ماسه های رملی تنگه چذابه به تاریخ 1362/12/3 به دیدار معشوق همیشگیم پرواز کردم...
مزار من گلزار شهدای اهوازه، گذرتون افتاد یه سر بیاین همو ببینیم.
از دیدنتون خیلی خوشحال میشم...
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
یک ساعت و ۴۵ دقیقه، جنگندههای هوایی بعثی نقاط مختلف شهر اندیمشک را مورد حمله هوایی قرار داده و بمباران کردند.
پیروزی افتخارآفرین رزمندگان اسلام در عملیات پیروزمندانه "والفجر۸" و تصرف شهر استراتژیک فاو سبب شد که در چهارم آذرماه سال ۶۵ رژیم بعث عراق به انتقام این شکست این شهرستان را هدف آماج حمله هوایی قرار دهد.
راه آهن به دلیل اهمیت استراتژیک در پشتیبانی از جبهه ها، سد دز، پلاژ سد دز، بیمارستان شهید بهشتی، بازار، مناطق مسکونی و حتی مدارس نیز از حملات راکت های دشمن در امان نماند به طوریکه شهر اندیمشک به یکباره در دود و خون فرو رفت اما این حمله وحشیانه نه تنها روحیه شهادت طلبی مردم اندیمشک را تضعیف نکرد بلکه آنان مقاومتر از قبل به پشتیبانی از رزمندگان ادامه دادند.
در این روز ۳۰۰ تن شهید و ۵۰۰ نفر زخمی شدند؛ که در میان شهدای این روز تعدادی کودک معصوم نیز به چشم می خورد.
اندیمشک را شهر لاله های سرخ نامیده اند و به حق این عنوان برازنده این شهر است چرا که مادران شهدا در چهارم آذر سال ۶۵ قطعات تکه تکهی پراکنده فرزندان خود را بر بام منازل مشاهده کردند اما از ایمان و اعتقاد خود عقب نشینی نکردند...
#روز_اندیمشک_گرامی_باد🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فریبرز.pdf
حجم:
1.88M
🚩انتشار کتاب:
#ماجراهای_آقافریبرز
تألیف: #ناصرکاوه
این مجموعه خاطرات #طنز_و_شوخی_های شهدا و ایثارگران انقلاب اسلامی در طول دفاع مقدس و دفاع از حرم است، که به مناسبت هفته بسیج منتشر می شود.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
انتشار این کتاب آزاد است
#بسیج❣
من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجیام...
#حضرتامامخمینیره
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1