eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
مارا پسرهای فاطمه(س) مارا میر و علم آفریده اند دجال ها و حرمله هارا و... ما را مدافعان آفریده اند 📸شهيد مدافع حرم 🌷احسان فتحی🌷 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
شب جمعه بود. آقا دعای کمیل را در مسجد جامع خواندند و برگشتند. بعد از شام جلو تلوزیون نشسته بودند. تلویزیون دعای کمیل همان شب آقا را پخش کرد. از اول تا آخر دعا با صدای خودشان، گریه کردند! معمولاً شب ها ساعت ۲ برای تهجد بیدار می شدند. خواب بدی دیدم. از خواب بیدار شدم. ناگهان آقا هم از خواب پریدند. دست به پیشانی کشیدند و گفتند: لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم . انا لله و انا الیه راجعون. صبح با دست به سینه مبارک زدند و به آسمان اشاره کردند! معنی اش را نفهمیدم. قبل از ظهر رو به من گفتند: شما دیگه تنها شدی! گفتم آقا قطره تان را بخورید. با خنده گفت دیگر قطره برای من اثر ندارد! بعد هم گفت خداحافظ. چند دقیقه بعد آقا رفتند. من هم آماده می شدم بروم که صدای انفجاری از بیرون خانه آمد... فهمیدم آقا داشت وداع می کرد و من متوجه نبودم. شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب منبع: ستارگان فارس https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
گلچینی از گل‌های پرپر مدافع امنیت توسط اغتشاشات زامبی‌ها ۱۴۰۱ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
گفتم کلید قفل شــهادت شکسته است؟ یا اندر این زمانه، در بـاغ بسته است؟ خندید و گفت: ساده نباش ای قفس پرست..! در بسته نیست! بـال و پر ما شکسـته است... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ ۳۶۵ خاطره برای ۳۶۵ روز • اثر ناصر کاوه 🔹 احترام به والدین در کلام شهدا https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
7⃣ سردار شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) ••• 🔹از سنگر دوید بیرون. بچه‏ ها دور ماشین جمع شده بودند. رفت طرفشان. پیرمرد تخریب‏چی که تا آن لحظه دنبال فرمانده لشکر می‏‌گشت، بلند شد و راه افتاد. حاج حسین خرازی داشت با راننده ماشین حرف می‏‌زد. پیرمرد دست گذاشت روی شانه‏‌اش. حاجی برگشت. همدیگر را بغل کردند. پیرمرد می‏‌خواست پیشانی‏‌اش را ببوسد. حاجی می‏‌خندید و نمی‏‌گذاشت. خمپاره افتاد. یک لحظه همه خوابیدند روی زمین. گرد و غبار که نشست، همه برخاستند و دنبال همدیگر گشتند. اما او برنخاست. با شکافی در سینه، قلبی که پاره شده بود و لبخندی پر از درد روی خاک تشنه‏‌ای که حریصانه خون گرم و جوانش را می‏‌مکید، آرام گرفت. ••• https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
⁩🌷🍃 دو رکعت عشق👇 💠سن او کمتر از حد لازم بود ، شناسنامه را تغییرداده بود ، اما مشکل امضاء سرپرست خانواده باقی بود . به ناچار از برادر کوچکتر خود خواست تا پای برگه حضور در جرگه ی دوست داران معشوق را امضاء کند و سپس راهی جبهه شد... قبل ازعملیات کربلای "5" عکس خویش را در قاب گذاشت و به مادرش گفت. " گل را خودتان تهیه کنید، این آخرین دیدار است..." ابوالفضل با وفای گردان حمزه شهید بزرگوار"علی محمد طاهری"در همان عملیات به فیض عظمای شهادت نائل شد و یادش در قاب دل های دوست دارانش جای گرفت. ✍راوی :عباس اسلامی پور اندیمشک حماسه جنوب - شهدا https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1