eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
27 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
حماسه جنوب،شهدا🚩
❣شهید عظیم خمبي شوشتري ❣ حماسه جنوب - شهدا https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 ❣
🌷❣🌷❣🌷❣🌷❣🌷 😔نحوه شهادت شهيد عظيم خمبي شوشتري   راوی : حمید سفید دشتی 💠در عمليات طريق القدس نيروهاي ارتش هم حضور داشتند. راه بر ، و بلدچی یا نیروی شناسایی  گردان ما شهيد محسن بني نجار از بچه هاي كار درست اطلاعات و عمليات بود،كه در حين عمليات به شهادت رسيد. 💠بدليل وسعت منطقه ، گردان درحین عملیات  انسجام خود را از دست داد و زماني كه هوا روشن شد متوجه شديم كه از فرمانده گروهان خبري نيست، ولي يكي از فرمانده گروهانهاي ارتش پيش ماست، كه مسئوليت بچه ها را به عهده گرفت و به پيشروي ادامه داديم، لازم به ذكر است كه در محوري كه ما بوديم عراقيها عقب نشيني كرده بودند . 💠 اين موضوع باعث شد ما به پيشروي ادامه بدهيم ، كه يهو متوجه شديم در محاصره نيروهاي عراقي قرار گرفته ايم، چرا؟ چون ارتباط بي سيم نداشتيم ، متوجه نبوديم كه محورهاي چپ و راست ما عقب مانده اند، در اصل ما خيلي بيشتر از حدي كه مشخص شده بود پيشروي كرديم، لذا مرتب محاصره داشت تنگ تر مي شد. 💠ما بصورت دايره اي حالت پدافند گرفتيم .بدون وجود خاكريز، البته بعضا برامدگيهايي بود كه از آن ها به عنوان جان پناه استفاده می کردیم ، شهيد عظيم سمت راست بنده بود كه در يك لحظه متوجه شدم يكي از نیروهای دشمن  با تيربار نفر بر ، رگبار را به سمت ما گرفت و چند گلوله به سروصورت عظيم عزيز خورد و به شهادت رسيد.           روحش شاد😔 ❣ما را به دوستان خود معرفی کنید.         حماسه جنوب - شهدا https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
📸 | سال های حمـــاسه 🕌 بسیجیان مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) 📆 تابستـــان ۱۳۶۰ ♦️از سمت راست آقایان فرهاد پنجره زاده؛ رمضان یارعلی؛ وهاب اشکانی؛ مرحـــوم عبدالله عبدی؛ سید معراج پزشک نژاد و ... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
خواهی که ببینی رخ پیغمبر را بنگر رخ زیبای علی اکبر را در منطق و خُلق و خوی او می بیني با دیده ي جان مُحَمّدی دیگر را ولادت حضرت علی اکبر «ع» و روز جوان مبارکباد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍂🍃🍂🍃🍂🍃 عبدالرسول زرین (۱۳۲۰ – ۱۱ اسفند ۱۳۶۲) تک تیرانداز ایرانی جنگ ایران و عراق بود. ( وی همچنین بهترین تک تیرانداز معاصر جهان شناخته شد.) به گفته همرزمانش در ۷۰۰ شلیک آن فرماندهان و نیروهای تأثیرگذار عراقی کشته شده‌اند. به گفته سید احمد موسوی تعداد کسانی که کشته بوده بیش از ۳۰۰۰ نفر بوده‌است عبدالرسول زرین در پنجم مرداد ۱۳۲۰ سال در روستای حومه گچساران به دنیا آمد. در ۴ سالگی پدر و در ۶ سالگی مادرش را از دست داد و تحت سرپرستی دایی‌اش قرار گرفت. در نوجوانی توانست خویشاوندان پدری خود را در اصفهان پیدا کند و برای کار و زندگی، در کنار آنان مستقر شود. عبدالرسول سرانجام با کار کردن توانست مغازه لباس‌فروشی در حوالی «مسجد بابا علی عسگر» اصفهان تهیه کرده و خانواده تشکیل بدهد. زرین در ۲۰ سالگی در اصفهان تشکیل خانواده داد و صاحب ۷ فرزند شد. منزل و مغازه‌ای را در حوالی مسجد باباعلی عسگر اصفهان تهیه کرد. شغلش در آن مقطع لباس فروشی بود. او در مرحله دوم عملیات خیبر به شهادت رسید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حماسه جنوب،شهدا🚩
🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹 🕊مصاحبه با خانواده شهید سید مهدی آل‌عمران 🕊 ققنوسی از دل آتش قسمت ا
🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹 🕊ققنوس از دل آتش قسمت دوم 👇 جان کلام سرزندگی اش را بر زبان برادر شهید فرش می‌کند و او از بی‌قراری و اضطراب برای برادرش می‌گوید؛ من و سید مهدی در یک عملیات بودیم ولی تیپ و لشکرمان با هم فرق داشت و از حال هم بی‌خبر بودیم.عملیات طول کشیده بود، در یکی از همین روزها من به شدت بی‌قرار سید مهدی شدم از فرمانده خواستم اجازه دهد برای چندساعتی هم که شده بروم و ازحال برادر و خانواده ام خبری بگیرم. به خانه که رسیدم ابتدا از حال سید مهدی خبر گرفتم. گفتند:که زخمی شده و او را به تبریز برده‌اند در حالی که نیم‌ساعت از آمدن من نگذاشته بود و من هنوز با همان لباس‌های بسیجی در حیاط خانه ایستاده بودم زنگ در به صدا درآمد، همسایه بود. از تبریز با او تماس گرفته بودند و او خبر شهادت سید مهدی را آورده بود.این‌جا بود که من علت بی‌قراری و نخوابیدن‌های آن شبم را فهمیدم. ما هر دو درعملیات بدر بودیم اما مکان اجرای عملیاتمان با هم یکی نبود من در تیپ ۷۲ محرم بودم و از اتفاقاتی که برای برادرم افتاده بود بی‌خبر بودم حتی زمانی که او را به تبریز برده بودند من هنوز در منطقه بودم. در عملیات بدر سید‌مهدی در حالی که دیگر یک آرپی چی زن حرفه‌ای شده بود به گفته همرزمانش بعد از شلیک‌های متعددی آر‌پی‌جی و انهدام بسیاری از اهداف، توسط دشمن محاصره می‌شود و با گلوله اسلحه کالیبر ۵۰ از ناحیه شکم مورد اصابت قرار گرفت و به نخاع او می‌رسد و سپس توسط همرزمانش به عقب برگردانده و به بیمارستان سینا در اهواز منتقل شد و به دلیل شدت جراحات و قطع نخاع شدن به تبریز اعزام می‌شود. مادر نگاهش آرام است مثل این می‌ماند که شاخ و برگ روییده از جان کلامش بر تنومندی عقیده اش آواز افتخار می‌خواند و این چنین از ماجرای یک صبح پرتلاطم پرده برمی‌دارد. ادامه دارد ⏮⏮ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
حماسه جنوب،شهدا🚩
🌺🔅🌺🔅🌺🔅🌺🔅 🔺چند روزي  از عمليات كربلاي ٤ نگذشته بود و شهادت تعدادي از بچه هاي مسجد جوادالائمه (ع)  فضاي مسجد را حزين و اندوه بار كرده بود. از يك سو شهادت عزيزاني همچون سردارحاج اسماعيل فرجواني ، ابراهيم چفقاني ، محسن قريشي ، احمد قنواتي ، ... و اسارت عزيزاني همچون احمد چلداوي ، رحيم قميشي ، مسعود سفيد گر، مهدي و محمد كرباسي و از سوي ديگر شرايط عدم توفيق عملياتي و مفقودالاثري شهيدان ، همه و همه دست به دست هم داده بود كه تحمل شرايط برايمان بسيار سخت و غير قابل تحمل باشد . كسي حال و حوصله صحبت و بيان اتفاقات گذشته را نداشت . 🔺در يكي از غروبها در حياط مسجد سر و صدايي بلند بود ، متوجه گوشه ايي از حياط مسجد شدم . چهره سيه چرده و مضطرب صادق چفقاني را كه عده اي از بچه ها گرداگرد او را گرفته بودند مشخص بود. خداوند هيچ كس را به داغ برادر مبتلا نكند ؛ براي لحظه اي بياد دلتنگي هاي برادرانه صحراي كربلا افتادم ، همه اشك مي ريختند. صادق داد مي زد و خود را آواره خيابانهاي محله كرده بود؛ مدام خود را نكوهش مي كرد كه چرا نتوانسته ابراهيم را از ميان امواج اروند نجات دهد و به عقبه منتقل كند . 🔺لحظات آخر فراق برادر را كه تير خورده و مجروح بود را با حال زار بيان مي كرد . به علت خستگي ، مجروحيت ، ..... طاقتش به انتها مي رسد و اروند خروشان در اين نبرد پيروز مي شود و پيكر مطهر ابراهيم را با خود به اعلي عليين مي برد. در يادواره سال گذشته شهداي مسجد ، صادق را ديدم . بعد از گذشت سالها هنوز همان غم فراق در چهره اش مشهود است. راوي : بيك زاده - گردان كربلا حماسه جنوب - شهدا https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حماسه جنوب،شهدا🚩
🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹 🕊ققنوس از دل آتش قسمت دوم 👇 جان کلام سرزندگی اش را بر زبان برادر شهید فرش می‌کند
🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹 🕊ققنوس از دل آتش قسمت سوم 👇 یک روز صبح زنگ در خانه به صدا درآمد،بچه‌ها در را بازکردند. دوستان سید مهدی بودند خبر زخمی شدن او را آوردند با اینکه منتظر بودم تا پسرم بیاید و او را ببینم اما با وجود شنیدن این خبر خدارا شکر کردم و سریع خود را به بیمارستان رساندم که به دلیل وخامت حالش از اهواز به تبریز اعزام می‌شود. 💥راز صبوری مادر از بی‌قراری مادربعد از شهادت سید مهدی می‌پرسم اما او در حالی که چین و چروک دستانش را سخاوتمندانه به نوازش چشمهایش روانه کرده است با لحنی قاطع ابرو درهم می‌کشد و می‌گوید؛مگر می‌شود مادری بی‌قرار فرزندش نشود.من به خدا توکل کردم و با خواندن قرآن خصوصا سوره والعصر و عبادتهای شبانه توانستم صبوری کنم. 🔅شجاعت ویژگی بارز شهید سید مصطفی از برادرش می‌گوید؛ شهید بزرگوار حس شجاعت عجیبی در وجودش بود و من تعبیرم این است که این نشأت گرفته از رگ و ریشه سید بودن اوست که در جدمان پیغمبر خدا وجود داشته است. 🔹ماجرای قبر پسرعموی ما در عملیات بیت المقدس شهید می‌شود بعد از آن سید مهدی وصیت می‌کند که اگر شهید شد او را در کنار پسرعمویمان دفن کنند.بعد از شهادت سید مهدی، شهردار وقت اهواز، اجازه نمی‌داد او را در جایی که وصیت کرده بود دفن کنند. می‌گفتند قبرها همه پر هستند.اطراف پسر عموی ما هم شهدای دیگری دفن بودند عملا و به ظاهر جایی برای دفن نبود. از آنجایی که خدا می‌خواست وصیت شهید بر زمین نماند یک تکه زمین کنار قبر پسرعموها پیدا کردیم. اما کارکنان شهرداری چون احتمال می‌دادند مرده قدیمی در آن تکه زمین باشد. اجازه کندن نمی‌دادند. ما زمین را کندیم به خواست خداوند هیچ مرده قدیمی در آن تکه زمین نبود. ادامه دارد ⏮⏮ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا