❣ "..[در جریان] این واقعیت نیستید که چقدر طراحی صورت گرفته، چقدر نقشه برای این عملیات ترسیم شده، چقدر جلسه بحث مانور در خدمت حضرت امام (ره) و اعضای شورای عالی دفاع برگزار شده. شما در جریان این مسائل نیستید؛ پس بدون علم و اطلاع، قضاوت نکنید."
•••••••
سخنرانی حاجهمت که تمام شد و از جایگاه پایین آمد، بچههای بسیجی روی سروکول حاجی ریختند، آنها دور گردنش دست میانداختند و با چه عشقی روی ماه او را میبوسیدند.
پنج روز بعد از این سخنرانی آتشین در غروب خونرنگ چهارشنبه هفدهم اسفندماه سال ۱۳۶۲، انتظار جانفرسای محمدابراهیم همت برای خلاصی از این خاکدان تیره به پایان رسید و فرمانده ۲۹ ساله لشکر ۲۷ محمّد رسولالله (ص) به همراه سید حمید میرافضلی، مسئول واحد اطلاعات – عملیات لشکر ۴۱ ثارالله بر اثر اصابت تیر مستقیم تانک دشمن به موتور حاملشان در چهارراه مرگ جزیره جنوبی مجنون به شهادت رسیدند.
نکته: دقت کردید؛ هفده اسفند ۱۳۶۲ روز چهارشنبه بود. امروز هم چهارشنبه است و روز میلاد مسعود حضرت بقیه الله الاعظم(عج) که همت و لشکریانش با افتخار خود را سربازان حضرتش می دانستند. به امید آن روز که مهدی فاطمه(س) با سربازان آخرالزمانی اش ظهور کند و بساط ظالمان را برچیند. انشاالله.
چهارشنبه هفدهم اسفند ۱۴۰۱- گل علي بابایی.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
حماسه جنوب،شهدا🚩
🔹🌱🔹🌱🔹🌱🔹 🕊ققنوس از دل آتش قسمت چهارم 👇 💠دیدار امام(ره) هر چند وقت یکبار جوانان را جمع می
🌱🔹🌱🔹🌱🔹🌱
🕊ققنوس از دل آتش
قسمت آخر 👇
🔹شهید بهشتی
یک روز در جهاد دانشگاهی ما را برای سخنرانی جمع کردند که متوجه شدیم شهید بزرگوار شهید بهشتی هستند که با وجود تبلیغاتی که آن زمان میکردند که مسئولین در جبههها حضور ندارند، ما شاهد حضور مسئولین وقت بودیم.
💥کلام آخر از زبان مادر
سید مهدی بچه که بود چهار بار از ناحیه دست و پا و چشم دچار سوختگی شد.بارها شبها تا صبح بیدار میماندم تا از او مراقبت کنیم.خیلی زحمتش را کشیدم. اعتقادم این است که از آن همه سوختگی در کودکی جان سالم بدر برد تا با آتش گلولهای برود که برای اسلام و وطنش به شهادت برسد و حرفهای آخر مادر شهید که دنیا و عقبی را با هم برای ما طلب کرده است اینگونه است.
برای عاقبت بهخیری و اقتصاد و امنیت جامعه دعا میکنم و میخواهم به جوانها بگویم ما مسلمان هستیم حجاب را رعایت کنند.
از بیبی سکینه خداحافظی میکنم به سختی میتواند از جایش بلند شود و مهمانش را بدرقه کند آنقدر که خمیدگی کمر رمق را از چابکی پاهایش گرفته است از کنار صفای دلنشین کبوترها مسیر برگشت را دنبال میکنم. میان بالبال زدنهای کبوترها به واژههای پراکنده در ذهنم فکر میکنم که سید مهدی میتوانست امروز باشد و عصای پاهای ناتوان مادر باشد. اما رفت. آن هم برای آرمانی عمیق... چقدر از این آرمان عملی شده است وچقدر آن بر زمین مانده است؟ پرونده زندگی سید مهدی آل عمران در تاریخ ۲۹/۱۲/۶۳ در سن ۲۱ سالگی همزمان با لحظه تحویل سال در منطقه شرق دجله در عرش الهی بسته شد. جوانان ۲۱ساله امروز ما چقدر از مسیر و آرمان امثال سید مهدیها باخبرند؟
قلمدارمهاجر
#پایان
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_و_شهدا_صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🔹🍃🔹🍃🔹
🍂عطر دونخل
عطری که معمولا در جیب رزمندگان اسلام پیدا میشد.عطر گل رز یا همان عطر گل محمدی که در روزگار دفاع مقدس با عطر دل انگیز الهی رزمندگان و شهدا آمیخته می شد...
شاید یکی از خاطره انگیزترین خاطراتم شیشه عطر دایی ام که یا گل یخ داشت یا دونخل و ما هم مشتاق بوییدن و استفاده از این عطر.
چند روز پیش توفیق شد و میهمان اتاق پر از صفا و معنویت # شهید _سید _هبت_ الله_ فرج_الهی بودیم.
اتاقی که روزگارانی محل رفت و شد شهدا بود و خانواده این شهید والامقام همانگونه نگهداری کرده اند تا به امروز محل راز و نیاز عاشقان شهداست.
برادر شهید لطف بسیار نمودن و معطرمان کردن به عطر دونخلی که از شهید به یادگار مانده بود.آن روز خیلی دلم خواست که از این عطر داشته باشم.به هفته نگذشته که عزیزی عطر دو نخلی هدیه داد.
پ ن:
🍁شهیدان آهبت الله فرج الهی، آرضا پورموسوی و آمصطفی حبیب پور سه شهید #دزفولی هستند که مولایمان حضرت حجت ابن الحسین عجل الله تعالی فرجه الشریف روز شهادتشان را به آنها گفته بود.
درباره این سه شهید حرفها بسیار است که خودشان باید اذن گفتن دهند...🍁
🌹صلواتی هدیه به روح پاکشان...🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
حماسه جنوب،شهدا🚩
🌺🔅🌺🔅🌺🔅🌺🔅 #شهيد_ابراهيم_چفقاني 🔺چند روزي از عمليات كربلاي ٤ نگذشته بود و شهادت تعدادي از بچه هاي
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌺 شهيد ابراهيم چفقاني
🔺ابراهیم خیلی مراقب بود که تحت تاثیر جو جامعه به جنگ نرود و رفتن به جبهه بخاطر عقیده و اعتقادش باشد .
🔺یک روز به من گفت : وحید به نظرت در سالهای آینده ، کسانی که این خونها را دیده اند ، می توانند به مردم خیانت کنند ؟
🔺قلب پاک و بی آلایش ابراهیم ، ویژگی ممتاز او و دیگر شهدا بود .
در سال ۱۳۶۴، این جوان حدود ۱۸ ساله با وجود اینکه خانواده او توان مالی وسیعی نداشتند ، مکررا به شناسایی نیازمندان و تهیه مایحتاج برای آنان اقدام مینمود .
ياد و خاطره شهدا در ضمير باطن ما خواهد ماند، به نظر من این یکی از زیباترین جلوه ها و معانی زنده بودن شهدا است .
راوي : وحيد خوشنويس
حماسه جنوب - شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
. ✨🌿✨🌿✨🌿✨
💠فرازی از وصیتنامه
❣ شهید والامقام حمید صفریان
🌸امت مسلمان! اگر می خواهید مورد شفاعت پیامبر "ص" و اهل بیت قرار بگیرید نماز را اول وقت به پا دارید و صفوف نماز جماعت را محکم تر نمایید.
🌸هدیه به روح منور شهید والامقام حمید صفریان 20 صلوات 🙏
حماسه جنوب، شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌺 شهيد ابراهيم چفقاني
🔺زمانی که برای کنکور با هم درس می خواندیم، خیلی مصمم بود . همه بچه های مسجد را وادار میکرد که به ما درس بدهند، بخصوص دکترکیانی عزیز را . تا ساعت 12 یا یک یا حتی دو نیمه شب بدون تعارف و با صراحت ، از تدریس ایشان بهره میبردیم .
🔺یک روز که با هم به کتابخانه شهید رجایی امانیه برای درس خواندن رفته بودیم ، من خوابم می آمد . یواشکی بیرون رفتم و در محوطه سر سبز پشت کتابخانه چرتی زدم . همین که چشمم را باز کردم، دیدم ابراهیم بالای سرم با یک گرز ایستاده و تصمیم گرفته محکم من را بزند . پا به فرار گذاشتم و شاید تا حدود یک کیلومتر دنبال من دوید و من را تهدید میکرد . دیگر خسته شدیم و دو تایی نفس نفس زنان به زمین افتادیم و از خنده روده بر شده بودیم .
🔺تا آخر ان روز خواب به چشمم نیامد که هیچ ، هر وقت با او به کتابخانه میرفتم ، این خاطره ی زیبا و احتمال حمله ابراهیم ، مجال چرت زدن به من را نمی داد . پس از سی سال این صحنه ها بوی دیروز را میدهد ، با همان هیجان و با همان تصویر از ابراهیم .
راوي: وحيد خوشنويس
حماسه جنوب - شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
💥🔅💥🔅💥🔅
🔹بالانویس۱: قهرمانان مردمی دزفول در کنج گمنامی روزگار می گذرانند و دوربین های پخش مستقیم ۴خرداد یا در اختیار پدرخوانده هاست یا در اختیار افرادی که کوچکترین نقشی در مقاومت ۸ ساله دزفول نداشته اند. این سنت هرساله ۴خرداد در دزفول است. شاید «مردمی نبودن»، بهترین دلیل بی خیالی مردم نسبت به ۴ خرداد و برنامه های فرمایشی آن است.
🔹بالانویس۲: در این پست، می خواهم از مردی سخن به میان آورم که اگر در هر شهر دیگری غیر از دزفول می زیست، به عنوان اسطوره ای نام آشنا در کشور و شاید در دنیا، مشهور می شد، اما امروز غریب و بیمار در اوج بی معرفتی آدم ها، در گوشه ای از شهر و در کنج خانه اش روزگار می گذراند. مردی که روزگاری آوازه ی مرادنگی و پهلوانی اش را همه ی دزفولی ها شنیده بودند و ناجی جان هزاران نفر بوده است.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
💥🔅💥🔅💥🔅
🕊فرشته نجات
یادکردی از «محمدعلی سرشیری» پهلوانی که روزگاری هزاران نفر را از زیر آوار نجات داد
ز آن قد و قامت بلند و چهارشانه و سینه ی ستبرش، امروز جز یک تن بیمار در کنج خانه نمانده است. مردی که هشت سال در دزفول نامش بر سر زبان ها بود و وجودش مایه حیات مجدد مردمی که تا چند قدمی مرگ رفته بودند.
مردی که هشت سال زوربازویش را خرج نجات دادن مردمی کرد که زیر خروارها خاک و سنگ و آجر و آهن مانده بودند. آوارهای ناشی از موشک های ۱۲ متری رژیم بعثی که در کوچه های شش متری دزفول فرود می آمد.
مردی که سلامتی اش را داد تا آرامش را به دل های مضطربی برگرداند که عزیزانشان زیر آوارها با مرگ دست و پنجه نرم می کردند و لبخند را برگرداند به لبهایی که اگرچه خانه شان ویران شده بود، اما خانواده شان زنده می ماندند.
مردی که در برابر غرش ها و نعره ها و صدای مهیب موشک های ۱۲ متری عراق، خم به ابرو نمی آورد، امروز حتی تحمل شنیدن صدای زنگ خانه شان را ندارد و اعصابش به هم می ریزد و حالش خراب می شود.
ادامه دارد ⏮
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣