✨🌸🌸✨🌸🌸✨🌸🌸
💠سرداران گمنام
❣شهید صیاد شیرازی
🌿يكروز با ايشان عازم ماموريتی با هواپيما به مشهد مقدس بودم.طرفهای اذان ظهر بود ايشان برخاست و رفت بين دو قسمت هواپيما و با بانگ شيوای خود اذان را سر داد. دو روحانی پشت سر ما نشسته بودند.
🌿وقتی شهيد صياد شيرازی داشت اذان می گفت يكی از آن دو روحانی با صورتي درهم كشيده به من گفت فكر نكنم الان وقت اذان باشد. گفتم نه ايشان خودشان خوب می دانند كی وقت اذان است. با حالتی متعجب پرسيد مگر ايشان كی هستند. گفتم: ايشان صياد شيرازی هستند. فرد از سوال خودش خجالت زده شد. چطور می شود كسی امير سپهبد صياد شيرازی را نشناسد؟!!
راوی : شهید سعید جهانی
حماسه جنوب - شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
آنان که به من بدی کردند
مرا هشیار کردند ...
آنان که از من انتقاد کردند
به من راه و رسم زندگی آموختند ...
آنان که به من بی اعتنایی کردند
به من صبر وتحمل آموختند ...
آنان که به من خوبی کردند
به من مهر و وفا و دوستی آموختند ...
پس خدایا
به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ،خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما 🌿.
-شهید دکتر چمران
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
بچــه هـٰارو با #شوخـی بیدار مےکرد
تا نمـٰاز شـب بخونـن . .
مثلـا یکـے رو بیـدار مےکـرد و مےگفت:
[ بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم،
هیـچ کس نیست نگام کنـه :|😂
یا مےگفت:
پاشـو جونِ مـن؛
اسـم سـه چھـٰارتا مومـن رو بگو
تو قنوت #نماز_شب کـم آوردم😅!
#شھـید_مسعـود_احمـدیـٰان🌹
شهید، باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها، حیات دوباره میدهد، عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد.
شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات
#سالروز_شهدا
#۲۲_اسفند_روز_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣ ۲۲ اسفند ماه
روز بزرگداشت مقام شهدا
🔹️ به یاد سرهای به سامان عشق رسیده و از تن عافیت دل بریده؛
◇ به یاد قطرات خون دلمه بسته بر لب های تسبیح گویان عارف؛
🔸 به یاد دسته پلاک های جامانده از همسفرانی که در گمنامی، به ملکوت «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» رسیده اند؛
◇ به یاد پوتین های خاک خورده و پاهای سالک راه حق شده، کمرهای خمیده در پشت خاکریزهای عاشقی و چشم های تا ابد محو تماشای جلال و عظمت آستان بندگی؛
🔸 به یاد شما شقایق سیرتان، در آستانه راه حیات ایستاده ایم و چشم داریم تا کاروان سبز و سرخ شهادت، خیابان های خسته و زمستان زده شهرمان را به برکت قدومتان، میزبان بهار کنند.
◇ راه شهیدان ادامه دارد...
۲۲ اسفند روز بزرگداشت شهدا گرامی باد
یاد شهدا و امام شهدا با ذکر صلوات
❣
❣ شهيد هوشنگ الهياری
در سال ۱۳۴۱ در روستای اسلام آباد از توابع شهرستان پلدختر لرستان در يك خانواده متعهد و مذهبی به دنيا آمد، دوران كودكی را در دامان پاك و پر مهر مادر به اتمام رساند. پس از طی دوره ابتدايی و راهنمايی وارد دبيرستان شد.
ورود اين شهيد سرافراز به دوره دبيرستان با آغاز جنگ تحميلی صدام عليه انقلاب نوپای اسلامی ايران تقارن پيدا كرد.
«هوشنگ» با عشق و علاقه ای كه به حضرت امام و انقلاب او داشت درس و مدرسه را رها كرده، لباس مقدس سپاه را به تن پوشيد و با عضويت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راهی جبهه های جنگ گرديد.
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
..او عاشقانه دردعمليات های مختلف شركت نمود و چندين بار مجروح شد اما بلافاصله پس از بهبودی مجدداً به جبهه برمی گشت. تا اينكه در تاريخ ۶۵/۱۱/۲۹ روح آسمانی اش در عمليات كربلای ۵ به سوی معشوق پرواز كرد و به درجه رفيع شهادت كه بارها در قنوت نمازش آن را از خداوند طلب كرده بود نائل آمد.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣ پس از پيروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۹ كشور عزيزمان مورد هجوم وحشيانه دشمنان اسلام وانقلاب به دستور استكبار جهانی و قرار گرفت.
در يكی از روزهای دوران دفاع مقدس كه هواپيماهای متجاوز عراقی شهر پلدختر را بمباران كردند درحالی كه هواپيماها هنوز آسمان شهر را ترك نكرده بودند و گرد و خاك زيادی به هوا بلند شده و صدای آه و ناله مادران و فرزندان آنها درشهر پيچيده بود ناگهان پسر عمويم هوشنگ به قصد كمك به مجروحين با موتورسيكلت سپاه پاسداران به محل حادثه حركت كرد.
به او گفتم كجا می روی؟ پاسخ داد مگر نمی بينی شهر به خاك وخون كشيده شده؟ گفتم ولی هنوز خطر رفع نشده و او بی صبرانه گفت مردم الان به كمك ما احتياج دارند و بايد هرچه سريعتر به كمك آنها برويم. سوار شديم و رفتيم و شهيد هوشنگ گفت مرخصی ام تمام شده و بايد فردا به جبهه بروم.
گفتم عزيزم تو سرپرست خانواده و تنها پسر خانواده هستی. اين بار اجازه نميدهم بروی، بگذار كسانی كه چند فرزند دارند آنها بروند. تو مادر و خواهرانت بی سرپرست هستند والحمدالله مردان دليرو شجاع ديگری هستند كه جلوی اين متجاوزان بايستند.
اما هوشنگ گفت من به فرمان رهبر عزيزمان به جبهه می روم، مانع رفتن من نشويد. اسلام ،دين و مذهب ما اكنون درخطر است و ما وظيفه داريم انقلابمان را حفظ كنيم، برادران ما در جبهه تنها هستند. مگر در اين شرايط بهتر از دفاع از دين و مذهب و انقلاب و مملكت وجود دارد؟ هركاری كردم نتوانستم او را از رفتن به جبهه منصرف كنم. با هم خداحافظی كرديم و از يكديگر جدا شديم و همان موقع به جبهه رفت.
@defae_moghadas2
❣