eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
اعزام شناسنامه‌اش را که دیدند گفتند ۱۴ ساله اعزام نمی‌کنیم، لبخند معناداری زد و صبح فردا با شناسنامه ۱۶ سالگی‌اش اعزام شد. ✍حسن تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2
دفترچه یک دفترچه کوچک داشت همیشه هم همراهش بود و به هیچکس نشان نمی‌داد.. یکبار یواشکی آن را برداشتم ببینم داخلش چه می نویسد.. فکر می‌کردم کارهای روزانه‌اش را می‌نویسد سر کی داد زده... کی را ناراحت کرده‌... به کی بدهکاره... همه را نوشته بود ریز و درشت، نوشته بود که یادش باشد در اولین فرصت صافشان کند... شهید محمد علی رهنمون🕊🌹 @defae_moghadas2
❣شهیدی که در صحن حضرت شاهچراغ مدفون است و برای هر بار زیارت مزارش باید محدوده کنار دیواره شرقی حرم  و محوطه روبروی موزه آستان را دقیق جستجو کنی تا پیدایش کنی، حقا که خوشنام و گمنام و ساده‌زیست بود. از شلوغی خیابان که می‌گذری و پا در حریم امن حضرت احمدبن موسی(ع) می‌گذاری، در میان سنگفرش مات و پر از حرف صحن، قطعه سنگی کوچک که فقط یک نام روی آن حکاکی شده، جذبه زمین را چند برابر می‌کند! شهید احسان حدائق اسمی است که با خط نستعلیق بر یک سنگ کوچک نوشته‌ شده‌ است. @defae_moghadas2
کسی که عشق به شهادت داشته باشد؛ قطعا با غسل شهادت از خانه بیرون می‌رود، و کسی که با غسل شهادت بیرون رود نگاه به نامحرم نمی‌کند، چون دنبال لقاءاللّٰه است و شهید به وجه اللّٰه نظر می‌کند! ┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی ناب گلاب تازه 7⃣ روایتی از شهید حمزه بهمنش به روایت بهنام طمیمیان ─┅═༅❅✺✾✺❅༅═┅─ 🔹هنوز بوی دل انگیز آغوشش در شامه‌ام مانده، سوار موتور شدم تازه اول ماجرا بودا من اصلا بلد نبودم از دنده یک بروم دنده دو، ولی خربزه‌ای بود که خورده بودم و باید پای لرزش می‌نشستم؛ گفتم هر چه بادا بادا، بسم الله کردم و راه افتادم جثه ضعیفی داشتم و لاغر بودم، گاز را که می‌گرفتم مچ دستم درد می‌گرفت، گاز را ول می‌کردم موتور ترتر می‌کرد؛ مسئولمان از این رفتارم حسابی تعجب کرده بود؛ نه به آن همه ادعا نه به این کارنابلدی، مانده بود چه بگوید. آرام از یکی از بچه ها پرسیده بود: «بهنام چشه؟» سید صالح هم نامردی نکرده بود و همه داستان را گذاشته بود کف دست فرمانده، وقتی فهمید خیلی عصبانی شد، ولی به رویم نیاورد. ما سه تا موتورسوار بودیم یکی افتاد جلو یکی پشت سر من و من وسط، نزدیک ۷ ساعت در مسیر بودیم تا رسیدیم اهواز؛ چهار روز بعد حمزه با خشم و ناراحتی سراغم آمد و گفت: «خدا بگم چکارت نکنه این چند روز تا بیام اهواز مُردم و زنده شدم، نمی‌دونستم رسیدی یا نرسیدی» خندیدم و گفتم: «خداوکیلی می ارزید» سری به تاسف تکان داد و بعد خندید و دو دستش را دور شانه‌ام انداخت. هنوز بوی دل انگیز آغوشش در شامه‌ام مانده! درست مثل آن روز سرد، روزی که خبر برگشتن پیکرش را آوردند و من به اندازه ۳۶ سال بی خبری دویدم تا رسیدم به آمبولانس و تا خود معراج پیکر نحیفش را در آغوش گرفتم! درست شبیه آن موقع که کفش‌هایم را در آوردم خودم را انداختم داخل قبر تا با دستهای لرزان استخوان‌های حمزه را به آغوش من بسپرند و من او را به آغوش خاک! هنوز عطر آغوشش مثل عطر شورانگیز لحظه‌ای که کفنش را باز کردم و صورتم را به استخوان جمجمه‌اش چسباندم در شامه‌ام مانده؛ حمزه همیشه بوی ناب گلاب تازه داشت. پایان ✍سمیه همت‌پور ─┅═༅❅✺✾✺❅༅═┅─ @defae_moghadas2
28.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣شهیدی که موقع دفن لبخند زد خاطره گویی مادر شهیدان محمدرضا و محمودرضا حقیقی @defae_moghadas2
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌❣شهید خرازی به روایت شهید آوینی او را از آستینِ خالیِ دست راستش خواهی شناخت. چه می گویم؟ شهید @defae_moghadas2
❣ شهید بروجردی فرمانده سپاه منطقه۷ کشور وقتی سربازی که ایشون رو نمی‌شناخت و بخاطر ندادن مرخصی بهش سیلی زد، شهید خندید و اون طرف صورتش رو برد جلو و گفت دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه! 🔹 امروز یکم خرداد سالروز عروج مسیح کردستان ایرانه حاج محمد سالروز شهادتت مبارک! @defae_moghadas2
❣با ابراهیم از ورزش صحبت می کردیم. می گفت : وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی می رفتم ، همیشه با وضو بودم. همیشه قبل از مسابقات کشتی دو رکعت می خواندم. پرسیدم : چه نمازی!؟ گفت: دو رکعت نماز مستحبی! از خدا می خواستم یک وقت تو مسابقه، حال کسی را نگیرم! ابراهیم به هیچ وجه گرد نمی چرخید. برای همین الگوئی برای تمام دوستان بود. حتی جائی که حرف از گناه زده می شد سریع موضوع را عوض می کرد. هیچ گاه از کسی بد نمی گفت مگر به قصد اصلاح کردن. بارها خودش را به کارهای سخت مشغول می کرد. می گفت : برای نفس آدم، لازم است. . کتاب سلام بر ابراهیم ؛ جلد اول ، ص ۱۷۸ @defae_moghadas2