eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ رضا, نیروی اطلاعات عملیات لشکر المهدی(عج) بود.وقت‌هایی که خبری از عملیات نبود, می‌آمد شیراز و در حوزه درس‌هایش را می‌خواند. چند ماه قبل از عملیات صدایش می‌زدند می‌رفت برای کارهای شناسایی, برای همین در مورد زمان عملیات‌ها اطلاع دقیقی داشت. درس ما به معالم رسیده بود. من هم دنبال کارهای اعزام به جبهه بودم. رضا وقتی فهمید, گفت کجا؟ گفتم جبهه! گفت فعلا خبری نیست, نرو, هر وقت عملیات بود خودم خبرت می‌کنم! گفتم دلم گرفته, هوای جبهه کرده, نمی‌تونم توی شهر بمونم! گفت: اگر تو درس معالم بخوانی و شهید شوی درجه‌ات بیشتر است یا بدون معالم شهید شوی؟ گفتم خوب بدانم! گفت: پس درست را تمام کن بعد برو! خودش معالم را که تمام کرد, رفت و شهید شد! 🌷 معمول این بود کسانی که ازدواج می کنند, با احتیاط تر می شوند و در جبهه هم جا های امن تر می روند. اما رضا تا ازدواج کرد, از اطلاعات خارج شد و رفت گردان رزمی و خط شکن. در گردان رزمی هم شهید شد! ☝ راوی حجه الاسلام نورالهی 🌾💐🌾 هدیه به شهید علی رضا شیخ پور شیرازی صلوات,,شهدای فارس ↘ تولد:۱۳۴۱/۱۲-شیراز شهادت:۱۳۶۷/۳/۲۳-شلمچه,بیت المقدس ۷ @defae_moghadas2
شهید: مهدی شاهدی تاریخ ولادت: 1346 تاریخ شهادت: 1365 محل شهادت: فاو @defae_moghadas2
خاطره‌ای از شهید مهدی شاهدی: نگاهم افتاد به “مهدی شاهدی” او دانشجوی رشته ادبیات شهید چمران اهواز بود گفتم: آقا مهدی داری چکار می‌کنی؟ گفت: دارم شعر می‌نویسم. ببین چطوره؟ و تک بیت شعری را که نوشته بود برایم این چنین خواند: عاشق که شدی تیر به سرت باید خورد /زهری است که مانند شکر باید خورد. گفتم: شعرت از نظر محتوی و مضمون عالی است از نظر وزن هم خوب است اما قافیه ندارد. گفت: چه بگویم. گفتم: عاشق چو شدی تیر به سر باید خورد/زهری که رسد همچو عسل باید خورد. خوشحال شد و گفت: عالی شد همین را می‌نویسم. عملیات کربلای چهار در بدو شروع به دلیل عدم فتح متوقف شد و نوبت به گردان ما نرسید. چند روز بعد گردان ما به شهر فاو اعزام شد و در خطوط پدافندی منطقه عملیاتی مستقر شدیم. نیمه های یک شب “فضل‌الله عصایی” فرمانده دسته مرا از خواب بیدار کرد و با چشمان اشکبار گفت: می‌دانی برادر مهدی هم رفت. جا خورده پریدم و گفتم: کجا؟ گفت: چند دقیقه قبل سر پست نگهبانی تیر قناسه عراقی به سرش خورد و شهید شد. قطره اشکی بر گونه‌ام چکیده با خودم زمزمه کردم: عاشق چو شدی تیر به سر باید خورد… و دیگر نیازی به وزن و قافیه ندارد راوی: عبدالرحیم کاووسی @defae_moghadas2
قسمتی از وصیت‌نامه شهید مهدی شاهدی: اینک که خداوند بزرگ به این بنده گناهکار فرصت رسیدن به این توفیق را داده است تا ان شاالله اگر لیاقت جهاد و شهادت را داشته باشم بتوانم که گامی در این راه برداشته باشم. ای امت شهید پرور، ای امتی که تمام مسلمانان در اقصی نقاط جهان چشم به شما دوخته‌اند و اینک که شما الگوی شیعیان شده‌اید و هر حرکتی که در جهان رخ می دهد نشان از مبارزه شما در آن دیده می شود. از شما می‌خواهم که این چند صباحی که در این دنیا زندگی می‌کنید تنها به مادیات و مسائل زودگذر خودتان را مشغول نکنید و به این مسئله توجه داشته باشید که هدف شما تنها چند روز زندگی کردن تنها نیست بلکه شما هدف والائی دارید هدفی که به زندگی شما معنی می بخشد. @defae_moghadas2
بی نماز طبق معمول هر روز چند دونه بزغاله‌اش رو از خونه بیرون برد تا برای بردن به صحرا به چوپان تحویل دهد؛ اما وقتی به خانه برگشت خیلی دل‌نگران بود و می‌گفت اول صبحی چشمم به مرد بی نماز همسایه افتاد، خدا بخیر بگذرد؛ معتقد بود چهره‌ی کسی که اهل نماز نیست نکبت دارد و دیدنش کفارات دارد! آن روز افتاد و دستش شکست، گفت دیدین آخر نکبت آن بی نماز کار دستم داد! خودش برای احیای نماز سه تا از پسرانش را به خدا تقدیم کرده بود. هدیه به روح پاک و مطهر مادر شهیدان: شاپور، عیدی محمد و رضا طاهری صلوات. ✍ حسن تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2
❣یادی از استاد شهید حاج علی کسائی 🌹یک ماشین و راننده در اختیارش بود. می خواست از کردستان به شیراز برگردد. قبل از اینکه حرکت کنیم، دو درجه دار که سن و سالی از آنها گذشته بود خودشان را رساندند و گفتند: وسیله نیست می شود ما را هم تا آباده ببرید! حاج علی پیاده شد و گفت: حتما، شما دو برادر جلو بشینید من و آقای کریم دخت هم عقب وانت! یک پتو کف پهن کردیم، یکی هم دور خودمان پیچیدیم. ماشین که حرکت کرد شروع کرد به خواندن آیات قرآن و ترجمه و تفسیر آنها. برای شام ایستادیم. راننده گفت آقای کسائی چلو کباب بگیرم یا چلو جوجه! حاج علی گفت: هیچ کدام ما دو نفر نان و پنیر می خوریم. راننده گفت پولش را ارتش می دهد، حاج علی باز قبول نکرد. بعد شام راه افتادیم. زمستان بود و باد سردی می آمد. یخ زدیم. حاجی می خندید و می گفت آقای کریم دخت، مژه هایم از سرما یخ زده، صدای برخوردشان بهم را می شنوم! @defae_moghadas2
23.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣تربت پاک سرداران شهید: صدرالله فنی اسماعیل دقایقی حبیب‌الله شمایلی حمید شمایلی گلزار شهدای بهبهان @defae_moghadas2
برکت روزمان از نگاه شماست که اگر نباشد ، ما کجا و یادتان کجا ..! این پنج قهرمان شهید طی حدوداً دو سال از عملیات بدر تا کربلای ۵ به فیض شهادت رسیدند. @defae_moghadas2
2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣مصاحبه سردار شهید داوود دانایی @defae_moghadas2
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣مصاحبه شهید عبدالحمید تقی‌زاده بهبهانی چند روز قبل از شهادت. این شهید به همراه بیش از ۹۰ نفر از نیروهای گردان فجر بهبهان در عملیات کربلای پنج در جاده شهید صفوی شلمچه در اثر بمباران شیمیایی به شهادت رسیدند. @defae_moghadas2
❣یادی از استاد شهید حاج علی کسائی 💐 می گفت خانم، همه چیز از لقمه حرام شروع می شود. اگر خودت لقمه حرام بخوری یا به فرزنداتت بدهی، بالاخره یک جا اثر سوء خودش را نشان می دهد. خودش لقمه حرام که هیچ، لقمه شبه ناک هم نمی گذاشت به فرزندان و خانواده اش برسد. گاهی به خانه آشنایان دعوت می شدیم. وقتی بر می گشتیم، می گفت: به نظرت اینها اهل خمس بودند؟ اگر احتمال می داد که این خانواده که مهمانشان بودیم، اهل خمس نیستند، می پرسید به نظرت ما چقدر منزل این ها غذا خوردیم. همین جور حدسی معادل ریالی طعامی که ما در این مهمانی خورده بودیم و خمس آن را حساب می کرد. تقریباً هر بار که پیش آقای دستغیب می رفت، مقداری خمس به ایشان می داد. می گفتم علی مگر مجبوری که منزل کسانی که می دانی و مطمئن هستی که اهل خمس نیستند برویم. خوب نرویم، که اینقدر به خاطر خمس دادن در زحمت نیافتی! می گفت: خانم نمیشه، همان قدر که خمس واجب است، صله رحم هم واجب است. می رویم، اگر در لقمه ای شک کردیم، خودمان خمسش را می دهیم. @defae_moghadas2
یکروز که ازسر کار آمد من توی منزلشان منتظرش بودم. وقتی لباسهای کارش را درآورد یکدانه میخ ازمحل کار درجیب شلوارش جا مانده بود، آن را در آورد ودرطاقچه گذاشت وبه مادرش گفت: این میخ مال خودمان نیست، فردا یادم بیاور همراهم ببرم سرکار. آری مسئولین بدانند غلامحیدرها رفتند بدون اینکه ادعا کنند یک سر سوزن سهمی از انقلاب دارند.!!! راوی:آقای حسنعلی سجادی @defae_moghadas2