eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
عملیات خیبر از شهید علی هاشمی به عنوان طراح عملیات خیبر یاد شده‌است. طی یازده ماه کار شناسایی در هور توسط هاشمی،  عملیات خیبر طراحی شد. ثمره عملیات خیبر تصرف دو جزیره شمالی و جنوبی مجنون بود، که دارای ۵۸ حلقه چاه نفت بود. @defae_moghadas2
❣عملیات والفجر ۸ و فریب نیرو‌های عراقی اندکی قبل از انجام عملیات والفجر ۸ که به فتح فاو منجر شد، شهید علی هاشمی اقداماتی برای فریب نیرو‌های عراقی انجام داد تا توجه عراق را از فاو به هور جلب کند. به عنوان مثال او دستور می‌داد روز‌ها چندین کامیون از ستاد به سمت هور حرکت کنند (او این کامیون‌ها را شبانه برمی‌گرداند). به علاوه تعداد زیادی سنگر در هور ساخت تا وانمود کند قرار است نیرو‌های زیادی در منطقه هور مستقر شوند. ضمنا شکل برخی سنگر‌ها را با لوله‌های پولیکا به گونه‌ای طراحی کرد که در تصاویر هوایی شبیه تانک به نظر برسند. تحرکات تصنعی در قرارگاه نصرت (واقع در هور) این تصور را برای عراق پدید آورد که حمله اصلی قرار است از جانب هور انجام شود؛ لذا هنگام شروع حمله به فاو، عراق تا مدتی از پاتک جدی خودداری نمود. به علاوه بخشی از نیرو‌های عراقی مستقر در منطقه فاو به نزدیکی هور منتقل شدند تا جلوی حمله‌ای که تصور می‌شد از ناحیه هور قرار است آغاز شود را بگیرند. الگاوی، فرمانده لشکر ۲۳ عراق که یکسال بعد در مناطق شمالی اسیر شد در اعترافات خود می‌گوید: در زمستان ۱۳۶۴ لشکر من در فاو مستقر بود. آن قدر تحرکات شما در هور زیاد شد که من مطمئن شدم حمله‌ی مجدد شما از هور است. برای همین سه تیپ از نیروهایم را از فاو به هور منتقل کردم. عکس‌های هوایی از هور نشان می‌داد که شما تانک‌های زیادی را در هور مستقر کرده‌اید. جاسوس‌های ما خبر دادند که هر روز صد‌ها کامیون تجهیزات و نفرات وارد هور می‌شوند. دیگر مطمئن شدیم که عملیات در هور خواهد بود. وقتی که نیرو‌ها خبر دادند ایران به فاو حمله‌کرده، گفتم نگران نباشید، حمله ایران به فاو یک فریب است! حمله اصلی از هور است. ما تا سه‌روز منتظر حمله‌ی شما در هور بودیم، اما خبری نشد! این اشتباه من باعث شد که فاو را از دست دادیم. @defae_moghadas2
شهادت 🌷شهید علی هاشمی فرمانده سپاه ششم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در ۴ تیرماه ۱۳۶۷ به دنبال تهاجم سراسری ارتش عراق به جزیره مجنون و پس از اطمینان از تخلیه افراد از این جزیره، اندکی پس از جدا شدن از علی‌اصغر گرجی‌زاده؛ رئیس ستاد سپاه ششم، به هنگام ترک مقر فرماندهی، هدف موشک هلی‌کوپتر‌های ارتش عراق قرار گرفت و در ٢۶ سالگی شهید شد. با توجه به مجروح شدن و اسارت گرجی‌زاده توسط نیرو‌های ارتش عراق، تا مدت‌ها تصور می‌شد که شهید هاشمی نیز در عراق اسیر شده‌است. در سال ۱۳۸۹ پیکر وی پس از ۲۲ سال، در نزدیکی محل استقرار قرارگاه فرماندهی سپاه ششم کشف شد و در اهواز به خاک سپرده شد. @defae_moghadas2
3.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣هشت ماه از یتیم شدن‌اش گذشت 🔻وقتی آرتین سرایداران بعد از یک ماه و نیم دوری، سر مزار پدر و مادر و برادرش می‌رود. @defae_moghadas2
❣یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان هر وقت نام امام حسین(ع) برده می شد، چشم های پدر پر اشک می شد. پدر همیشه به ما می گفت: شما هیچ وقت نباید در خانه امام حسین(ع) را رها کنید، هرچه بخواهید همین جا هست! مادر خیلی مراقب ما بود. آنقدر حساس بود که وقت مدرسه، تا درب مدرسه ما را همراهی می کرد و بعد از تعطیلی دنبال ما می آمد، حتی سید رضا که بزرگتر بود و دبیرستان می رفت هم از این همراهی مادر استفاده می کرد. یک روز یکی از همسایه ها به پدر معترضانه گفت: سید آقا، پسران شما دیگر بزرگ شده اند، نیاز نیست انقدر مراقب آنها باشید. پدرم گفت: آقای عزیز، این بچه سید ها، امانت خدا هستند، من این بچه ها را درب خانه امام حسین(ع) برده ام، باید تمام سعی خودم را بکنم که آنها حسینی بزرگ شوند! همین سخت گیری ها بود که باعث شد، دو پسرش، سید عبدالرضا و سید عبدالرسول به مقام والای شهادت برسند. @defae_moghadas2
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پدر قهرمانم جان‌فدای ایرانم سرودخوانی امروز فرزندان شهدا در حضور رهبر انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چهارم تیرماه سالروز شهادت سردار هور، شهید علی هاشمی فرمانده قرارگاه سری نصرت🌷🌷 @defae_moghadas2
❣یادی از استاد شهید حاج علی کسائی 🌷برای خداحافظی آمد. گفت: کلامی، دعا کن این بار عمودی بروم، افقی برگردم! گفتم ان شاالله هفته دیگه اینجا هستی، ما بیست تا کلاس داریم که شما باید اداره کنید. اخم هایش توی هم رفت. با ناراحتی گفت: کلامی تو هنوز معنای شهادت را نفهمیدی که به من می گویی ان شاالله هستی. حداقل ان شاالله را نگو! گفت: باید بگی، ان شاالله این بار عمودی بری، افقی برگردی. سکوت کرد. لبخندی روی لبش آمد و گفت: ان شاالله این بار لحظه شهادت را درک می‌کنم، ببینیم نوبت شما کی است. کمی با هم راه رفتیم. ایستاد و گفت: کلامی، امسال من دعای عرفه امام حسین(ع) را در منزل خواندم، والله بعد از دعا من لبیک خدا را با گوش خودم شنیدم. با تعجب و سکوت نگاهش کردم. خندید و گفت: کلامی فکر نکنی من هذیون می گم، والله من صدای لبیک خدا را بعد از دعای عرفه شنیدم، امسال دیگر نتیجه می گیرم و شهید می شوم. برای بار سوم با نشاط خاصی تکرار کرد و گفت: والله شوخی نمی کنم، من صدای لبیک خدا را شنیدم. چیزی نداشتم در برابرش بگویم. گفت: آقای کلامی، اسم من علی است چون شب عید غدیر به دنیا آمدم. شب عید غدیر هم ازدواج کردم، امیدوارم این شب عید غدیر هم شهید شوم! خداحافظی کرد و رفت. صبح عید غدیر خبر شهادتش را دادند. @defae_moghadas2
تا پیش از سفرش به کربلا پسر خیلی شری بود همیشه چاقو در جیبش بود خالکوبی هم داشت خیلی قلدر بود و همه کوچک تر ها باید حرفش را گوش میدادند . مجید کسی بود که زیر بار حرف زور نمی رفت بچه ای نبود که بترسد خیلی شجاع بود اگر می شنید کسی دعوا کرده هر دو طرف را زور می کرد آشتی کنند و گرنه با خود مجید طرف بودند وقتی از سفر کربلا برگشت مادرم از او پرسید چه چیزی از امام حسین علیه السلام خواستی؟ مجید گفت: یک نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل و یک نگاه به گنبد امام حسین کردم و گفتم‌ آدمم کنید. @defae_moghadas2
❣سه ماه بود سخت بیمار بودم و انواع و اقسام داروهای محلی را هم خورده بودم و حتی دکتر هم رفته بودم اما هیچ تغییری در بهبودیم حاصل نشده بود. مجبور شدم با همه سختی‌هایی که بود برای معالجه به اهواز که مرکز استان بود بروم. در آنجا دکتر پس از آزمایشات و معاینات گفت خانم شما سه ماهه باردار هستید اما من از بس حالم بد بود هیچ اطلاعی از باردار بودنم نداشتم، دکتر برای ده روز دارو داد و گفت پس از ده روز مجدد مراجعه کنم، بعداز ده روز مراجعه کردم و دکتر سی عدد آمپول داد که روزی یکی تزریق کنم، نگران فرزندی بودم که در شکم داشتم اما به خاطر حال بدم مجبور بودم آمپولها را تزریق کنم، حالم بهتر شده بود و رو به بهبودی بود، وضعیت بارداریم عادی بود و مشکلی نداشتم، در هفت ماهگی باز حادثه ای برایم پیش آمد که حاملگی ام دچار مشکلاتی شد که بخیر گذشت تا بالاخره نه ماهگی را هم گذراندم و عبدالحمید در تاریخ 30 مرداد سال 1346 صحیح و سالم بدنیا آمد و انگاری خدا می خواست که سالم بماند تا او هم یکی از سربازان در گهواره ای امام خمینی که وعده اش را به طاغوتیان داده بود باشد و در راهش به شهادت برسد. راوی: مادر شهید عبدالحمید تقی‌زاده بهبهانی @defae_moghadas2