❣خاطرهای از سردار شهید حمید شمایلی:
بعداز عملیات والفجر مقدماتی یک خط پدافندی ایجاد شد که محور۱،۲،۳، و تپه دوقلو معروف بود، که موقعیت خاصی داشت و قرار بود جادهای از محور ۱ به تپه دوقلو کشیده شود، شهید شمایلی به شهید محمدرضا وتری گفته بود و او هم به من گفت امشب شِنگِل کشی داریم، شب در موقع مقرر حاضر شدیم، برای انجام کار سه کمپرسی مایلر و سه راننده و ما سه نفر، شهید شمایلی همه ما را دور هم جمع کرد، در آنشب تاریک با توجه به اینکه سنش از همه ما کمتر بود، ولی با آرامش، شجاعانه، دلیرانه، باتجربه، کار را برای ما توضیح داد. راننده ها را توجیه کرد چراغ خاموش حرکت کنند، تحت هیچ شرایطی چراغ نزنند، بوق نزنند، با فاصله حرکت کنند و داد و فریاد نکنند، ما را هم توجیه کرد و گفت با راننده صحبت کنید، خاطره بگویید، دلجویی کنید، هرگز سیگار نکشند، با مهربانی برخورد کنید و گفت امشب هر طوری شده باید کار تمام شود. لودرها کمپرسیها را بار کردند، شهید شمایلی بغل دست یک راننده و شهید وتری بغل دست یک راننده و من هم بغل دست یک راننده در شب سیاه آهسته و با فاصله حرکت کردیم، ما باید شنگل میبردیم محور یک و از آنجا با کمپرسی نیسان به جاده تپه دو قلو، سرویس اول را بردیم، در بین راه با راننده طبق فرمایش شهید شمایلی صحبت میکردیم، در سرویس دوم در بین راه راننده من در دل شب تاریک یه لحظه چراغ زد، بیابان را روشن کرد، با او سر و صدا کردم و گفتم مگه نباید چراغ نزنی، انصافا راننده هم هیچی نگفت، من هم کوتاه آمدم، وقتی برگشتیم به برادر شمایلی گفتم راننده چراغ زد، شهید شمایلی با آرامش گفت اشکال ندارد و رفت از راننده دلجویی کرد و از دلش درآورد، وقتی آماده شدیم برای سرویس سوم شهید شمایلی و شهید وتری با رانندهها با یک لحن خاص و محترمانه و با زبان خودشان صحبت کردند. طوری که قانع شدند و گفت شما استراحت کنید ما خودمان کار را انجام میدهیم، خودش شد راننده کمپرسی ۱ ،شهید وتری راننده کمپرسی۲، و من هم راننده کمپرسی۳، چون نسبت به هم شناخت داشتیم، با فاصله و احتیاط لازم حرکت کردیم، بار را خالی کردیم، وقتی برگشتیم راننده ها نگران بودند، وقتی دیدند ما کارمان را خوب بلدیم آرامش پیدا کردند، سری بعد که برگشتیم رانندهها خواب بودند، خلاصه ما آن شب مشق عشق میکردیم میرفتیم و میآمدیم، یک شب بیاد ماندنی و فراموش نشدنی و مانا برایمان بود، از یک طرف کارمان تمام شده بود،(وقتی کمپرسیها را خاموش کردیم به برادر شمایلی گفتم: رانندهها را بیدار کنم، گفت بگذار استراحت کنند، راحت بخوابند) از طرفی دیگر دانستیم که جنگ پشتوانههایی دلسوز، روانشناس با تجربه، شجاع، قوی، مهربان، فداکار و... همچون شهید حمید شمایلی و دیگر شهیدان دارد روحشان شاد و راهشان پر رهرو و مستدام باد.
✍امیر فروزی
@defae_moghadas2
❣
❣ لب های ترک خورده...
🌷آموزش های قبل از عملیات قدس ۳ بود. با توجه به شرایط عملیات، عملیات در تیرماه و در عمق خاک دشمن، یکی از تمرین ها، تمرین پیاده روی و تحمل تشنگی بود.
پیاده روی از ده صبح تا چهار عصر در اوج گرما بود، روز های اول با نصف قمقمه اب وروزهای اخر با قمقمه خالی...
پیاده روی به تلمه های آب دشت عباس ختم می شد.
روز اخر، یکی از بچه ها گفت، شما از شمر بدترید...
بچه ها را کنار تلمبه اب که آب گوارا و خنک چند اینچی از ان خارج می شد نگه داشتم.
گفتم عزیزان ما پیرو فرمان امام هستیم
امام فرمودند اطاعت از فرماندهی واجب هست و فرماندهان بالاتر از ما خواسته اند که اینگونه آموزش بدهیم وسخت گیری کنیم، ما مکلف به اطاعت هستیم،
هرکس ناراحته و نمی تواندادامه دهد زوری در کار نیست بروند یه واحد دیگه ما ماموریتمان سخت هست کارمان مشکل هست، هرکس توانایی چنین ماموریتی نداره خواهش می کنم برگرده...
ادامه دادم الان کنار این آب هستید
می خواهم طبق آن قصه قرآنی که خدا دستور داد به طالوت نیروهای خود را در برابر جالوت امتحان کن، شما رو امتحان کنم این آب و این هم شما و منهم فرمانده شما الان دستور است که یا آب نخورید یا به اندازه شستن دست وصورت استفاده کنید. ولی بیاد لب تشنه امام حسین و فرزندان خردسال آن حضرت نخورید!
همه لب ها خشک و بعضا ترک خورده و خونی و چهرها سوخته وقهوای شده بود. شوره عرق درهمه اعضا نمایان بدن ها خسته کوفته در زیر سلاح وتجهیرات بعضی ها پوتین رو کنند و تاول های درشت آبکی. اشک در چشمانم حلقه زد.چند نوجوان توجه ام رو جلب کرد.
دیدم اینها سر روی زانو گذاشتند واشک در چشمانشان جمع شده وبه بعضی از دوستانشان که طاقت کمتری داشتند
با چشم اشاره میکردند که آب نخورید .
یه نوجوان کم سن سال بدون حتی یک نخ محاسن، پشتش را کرده بود به همه و برخلاف آب و رو به آفتاب ایستاده بود.
دیدم رضا چمک است. دست زدم روی شانه اش و گفتم آقا رضا چرا قهر کردی چی شد پشت به همه هستی؟
سر بلند کرد در حالی که چشمانش از گریه خیس وقرمز بود، با همان لحجه شیرین بوشهری اش گفت: آقای مهدوی بوخدا از وقتی که اینجوری صحبت کردی دیگه دلوم نمیخواد رنگ اُوو رو ببینوم!
تمام بدنم یخ کرد، تمام غرورم شکست که خاک بر سرت حالا تو طالوت هستی یا اینا، تو فرمانده ای یا اینا!
گفتم خدا رو شکر با بودن ای بچه ها پیروزی از آن ماست. در بغل گرفتمش و چند دقیقه روی شانه های هم گریه کردیم. از فرصت استفاده کردم رضا رو کول کردم وباهم داخل حوضچه آب پریدیم...
راوی حاج قاسم مهدوی
🌸🌷🌸
هدیه به شهید رضا چمک صلوات،،شهدای فارس
@defae_moghadas2
❣
❣حسین جان من در روز شهادت تو و یارانت از خدایت که منشأ تمام هستی است در خواست پیوستن به تو را کردهام و اکنون که در دنیا سعادت زیارتت را نداشتهام پس در آخرت نزد پروردگارت شفیع و واسطهام باش برای نزدیک شدن به اهل بیت مطهرت. پروردگارا تو خود با لطف و کرمت، عبادات ناچیز ما را بپذیر و با بخشش و رحمتت گناهان بیشمار ما را عفو بگردان! و اکنون که در زندگیم امام خمینی را یافتهام خودم را مدیون او میدانم و افتخار دارم که حیاتم در زمان او بوده و بفرمان ایشان قدم به جبهه گذاشتهام چون ایشان از سلاله پاک پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و رهرو سیدالشهدا (ع) میباشد.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷سردار شهید: خداداد اندامی
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۵/۳
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱/۱۰
محل شهادت: جزیره مجنون
نام عملیات: خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣سفارش کرده بود که اگر به شهادت رسید برایش لباس سیاه پوشیده نشود و گریه هم نکنند تا منافقین خوشحال نشوند و برای امام حسین''ع'' عزاداری کنید. خدایا اگر با ریختن خون ناقابل بنده اسلام پیروز میشود راضیم و بخاطر تو و در برابر دین اسلام جان ارزشی ندارد. و ای کاش هزاران جان داشتم تا فدای دین اسلام و در راه خدا نثار میکردم. خدایا جانم را در راه تو هدیه میکنم و امیدوارم که مورد قبول خداوند بزرگ واقع شود.
بدانید راهی که بنده انتخاب کردهام آگاهانه بوده است.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷سردار شهید: حاج عبدالخالق اولادی
تاریخ ولادت: ۱۳۱۰/۸/۱۸
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱/۱۰
محل شهادت:جزیره مجنون
نام عملیات:خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣از شماها انتظار دارم که همیشه به یاد مرگ باشید و بدانید که دنیا مکان ماندن و استقرار نیست، دنیا گذرگاهی بیش نیست و چه بخواهیم و چه نخواهیم همه از این دنیا خواهیم رفت، همچنانکه امام علی (ع) فرمودهاند که الدنیا دار المجاز و الاخره دار القرار، دنیا جای عبور و گذر است و آخرت دار قرار، قیامت را همیشه به یاد داشته باشید زیرا با یاد قیامت است که شما میتوانید خود را اصلاح کنید و عیوب و نقصهای خود را رفع کنید، بدانید که دنیا و مسائل آن انسان را از واقعیات زندگی دور میکند و هر چقدر که انسان به دنیا بیشتر نزدیک میشود به همان اندازه از خداوند دور میگردد. اگر یاد خدا نباشد شور عشق در زندگی از بین میرود و زندگی انسان تلخ و تاریک می شود.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: امرالله راد
تاریخ ولادت:1340
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۸
محل شهادت:هورالهویزه
نام عملیات:خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣فطرت آدمی همواره میل به کمال دارد و به سمت آن میرود و در نتیجه میخواهد که میل و تمایل او به کمال مطلق باشد و اینجانب نیز منتهی درجه آرزویم شهادت در راه خداست. هر چند با شناختی که از خودم دارم بعید میدانم چنین امری واقع شود و شهادت، چنان مقام رفیع و بلند مرتبهای است که هرگاه درباره آن فکر میکنم نمیتوانم به خودم بقبولانم که من هم روزی چنین مقامی را دارا باشم ولی از صمیم دل از خدا میخواهم که حال که شما این نوشته را میخوانید توانسته باشم به این مقام برسم در حالی که تمامی اعمالم از روی خلوص نیت و خالص برای الله بوده باشد. خداوندا: این معامله را به مصداق «یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم الا تجاره تنجیکم من عذاب الیم» قبول نمودم و برای پیکار در راه تو از تقدیم این جان ناقابل که تمامی هستیَم میباشد دریغ ندارم شاید که گامی باشد در جهت استحکام اساس انسانیت و اسلام. از شما نیز متواضعانه تقاضا دارم که برایم دعا کنید که جهادم فقط و فقط فی سبیل الله بوده باشد.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: حمدالله خواجویان
تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۳/۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۸
محل شهادت: هورالهویزه
نام عملیات: خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣این ما هستیم که باید سجده شکر را بجای آوریم که راه حق و حقیقت را یافتهایم، این ما هستیم که باید با تلاش و کوشش و جهاد و ایثار رهبری این رهبر عظیم الشان را عینیت و روشنی بخشیم، این ما هستیم که باید از این انقلاب نگهداری کنیم و بپای آن همانطور که خونها ریخته شده است، خون بریزیم و آن را هرچه بیشتر بارورتر سازیم .همیشه نماز را بپای دارید. بخصوص آن ها را در وقتش بخوانید که ثوابش بیشتر است و مستحبات را نیز اگر میتوانید انجام دهید. سعی کنید نماز شب را تا حد امکان بپای دارید و تا حد ممکن نیز در دعای کمیل شرکت کنید...
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: مهدی بخردی
تاریخ ولادت: خرداد ۱۳۴۷
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۸
محل شهادت:جزیره مجنون
نام عملیات:خیبر
@defae_moghadas2
❣
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣آخرین طعام زمین...
آخرین لحظات زندگی پنج بی سیم چی شهید در حال خوردن انگور.
.
شهیدان تشنه لب، مهدی نظیری، محسن رجبی، مصطفی اسداللهی زوج، سید جمال میری و ابراهیم دهقان...
.
* این شهدا در ۲۰ تیرماه سال ۶۴ در عملیات قدس ۳ با لبانی تشنه به شهادت رسیدند
😭😭😭😭
⭐️ستارگان فارس ⭐️
@defae_moghadas2
❣
❣اگر میخواهید همچون این شهیدان در خون طپیده و همچون رهبرتان و نائب امام معصومتان دنباله رو سیدالشهداء باشید فقط و فقط گوش به فرمان امامتان و رهبرتان باشید که به حق تا ظهور امام زمان(عج) تنها نجات دهنده انسانهای روی زمین همین رهبر عظیمالشان میباشد و پیام او که همان وحدت و یگانگی است حفظ کرده و با انسجام هرچه بیشتر از پیش در مقابل یاوه گویان و یزیدیان عصر ایستادگی کنید. شما برادران عضو مساجد همانگونه که در قبل فرزندان زیادی را تربیت کرده و به جامعه تحویل دادهاید که هم اکنون عده زیادی قریب به اتفاق آنان بدرجه شهادت رسیدهاند هم اکنون هم با اتحاد خود به فعالیت همه جانبه خود ادامه داده و فقط خط امام که هیچ گونه خللی در آن راهی ندارد و خط خالصاً اسلامی در راه اسلام میباشد را ادامه دهید..
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: مجید آبرومند
تاریخ ولادت: ۱۳۴۳/۱/۳
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱/۱۰
محل شهادت:جزیره مجنون
نام عملیات:خیبر
@defae_moghadas2
❣