❣به برادران عزیز و همکار و معلمان آینده جامعه اسلامی وصیت میکنم که قبل از تخصص، متعهد باشید و برای تربیت کودکان و نوجوانان آینده خالصانه در امر تعلیم و تربیت کوشا باشید و پایه مطالعات خود را کتب اخلاقی قرار دهید. زیرا همانگونه که امام فرمود «اگر تهذیب نباشد علم توحید هم به درد نمیخورد»...گوش به فرمان امام امت بوده و سعی کنید او را بهتر بشناسید. تلاش کنید بیشتر به یاد خدا باشید و هرکاری را برای رضای خدا انجام دهید. مطالعات خود را زیاد و بیشتر کنید و ساعاتی نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و قرآن را تلاوت نمایید....
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: شکرالله طیبی
تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۵/۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۸
محل شهادت: چزابه
نام عملیات: خیبر
@defae_moghadas2
❣
❣وقتی درونت پاک باشد، خدا چهرهات را گیرا میکند
این گیرایی از زیبایی و جوانی نیست، این گیرایی از نورِ ایمانی است که در ظاهر نمایان میشود!
🌹شهید ابراهیم هادی
@defae_moghadas2
❣
❣به شما وصیت میکنم که هیچ وقت از راه خدا و امام غافل نشوید. همه باید برای حفظ انقلاب كوشا باشند، جبهه دانشگاه انسان سازی است که در آنجا، انسان به خودشناسی و خداشناسی میرسد و نیروها در آنجا درس شهامت و ایثار و شهادت میخوانند.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: اسماعیل آدمی
تاریخ ولادت: ۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۸
محل شهادت: خیبر
نام عملیات: هورالهویزه
❣می دانستم که حسین شهید شده است. محمدرضا که تازه از اندیمشک به خانه آمده بود به من گفت: مادر، می خواهم شما را به معراج شهدا ببرم تا پیکر حسین را ببینید. با هم رفتیم. در آنجا به طوری که اشک در چشمانم حلقه زده بود، صورت حسین را بوسیدم.
●کنار قبری که حسین را به خاک سپردیم، قبر خالی بود. محمد رضا با دست به آن اشاره کرد و گفت: چند روز دیگر شهیدش می آید. در همان مراسم، از همه دوستان و آشنایان حلالیت طلبید و هنگام رفتن به من گفت: مادر مرا حلال می کنی؟ گفتم: تو به من بدی نکرده ای که بخواهم حلالت کنم. گفت: نه، این طوری نمی شود، بگو از صمیم قلب حلالت می کنم. من هم گفتم:
حلال ِ حلال.
●چند روز بعد، شهید آن قبر را آوردند. خودش بود؛ محمد رضا را همانجا به خاک سپردیم.
✍روای: مادر شهید
📎پ ن :شهیدسیدمحمدرضا دستواره قائم مقام لشکر۲۷محمدرسول الله «ص»
@defae_moghadas2
❣
❣فرمانده دسته بود.
یکبار خیلی از بچهها کار کشید.
شب براش جشن پتو گرفتن.
حسابی کتکش زدن.
سعید هم نامردی نکرد، به تلافی اون جشن پتو، نیم ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت.
همہ بیدار شدن نماز خوندن!!!
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همه
بچهها خوابن. بیدارشون کرد و گفت:
اذان گفتن چرا خوابید؟
گفتن: ما نماز خوندیم!
گفت: الان اذان گفتن، چطور نماز خوندین؟
گفتند: سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت: من برای
نماز شب اذان گفتم نه نماز صبح
#شهید_سعید_شاهدی🕊🌹
@defae_moghadas2
❣
❣با سینهای کاملا پاک و خالص به جبهه نبرد با کفر و باطل و ظلم می روم. و بدانید سرانجام پیروزی از آن اسلام است. اگر کسی فکر میکند که مسلمان باشد و در رفاه و راحتی باشد این فکر اشتباه و غلط است زیرا مسلمانان باید در حیطه آزمایش و سختی قرار گیرند تا رشد کنند و به کمال برسند. ما باید ابتدا بتهای درونی و نفس اماره خود را مهار کنیم و چنانچه این بتها از بین رفت، بتهای بیرونی سهل و آسان خواهد شد باید حب جاه و مقام و دنیا را از دلمان بیرون ببریم.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: ابراهیم نیک پور
تاریخ ولادت: ۱۳۳۹/۷/۱۹
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۲
محل شهادت: هورالهویزه
نام عملیات: عملیات بدر
@defae_moghadas2
❣
❣اگر در دریاها غرق شوم یا زیر تانکها تکه تکه شوم برای من نگران نباشید. زیرا مُلک، مُلک خداست. مهم روح است که در عذاب باشد یا همسفر یاران اباعبدالله!؟
و نیز در ادامه برای دخترش که در زمان شهادت ایشان تنها ۴ ماه داشت نوشته بود: دخترم عشق حسین(ع)، پدرت را به جبهه کشاند و عشق به حسین(ع) به او جرأت بخشید که در میدان مبارزه قدم گذاشته و با دشمنان اسلام بجنگد.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: کریم نیکبیان
تاریخ ولادت : ۱۳۴۰
تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۷
محل شهادت : فاو
نام عملیات: والفجر هشت
@defae_moghadas2
❣
❣یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان
🌹بعد از شهادت پسر بزرگم، دلم طاقت دوری سید رسول را نداشت، می ترسیدم جبهه او را هم از من بگیرد. آن بار که برای گرفتن اجازه برای رفتن به جبهه آمد خیلی جدی گفتم: الهی قبل از اینکه بری جبهه، پات بشکنه!
خندید. دیگر چیزی نگفت. چایش را کنارم خورد، خداحافظی کرد و رفت. یک ساعت نگذشته بود که برادرش آمد و گفت: مادر دعایت مستجاب شد!
با تعجب گفتم: کدام دعا؟
گفت: مگه دعا نکرده بودی پای سید رسول بشکنه به جبهه نره، با موتور در سه راه دارالرحمه تصادف کرده پایش شکسته!
سریع به بیمارستان مسلمین رفتیم. توی اتاق عمل بود. چند پلاتین در استخوان پایش گذاشتند. وقتی دیدمش چشمم پر اشک شد. در آن حال پر دردش برایم خندید. گفت: مادر فکر می کنی این گچ و پلاتین ها من را زمین گیر می کنه، هیچ چیز نمی تواند جلوی من را بگیرد!
#شهید_سید_عبدالرسول_سجادیان
@defae_moghadas2
❣
❣بار آخری می رفت و بر می گشت و به من نگاه می کرد و برام دست تکون می داد. خیلی ناراحت شدم.
دلم شور کریم را می زد. سر به سجده گذاشتم و با گریه گفتم: یا حضرت زینب اگر اتفاقی برا کریم افتاده خودت صبرم بده!
تو سجده خوابم برد. دیدم کریم سراسیمه دوید تو اتاق و گفت: مادر یه ظرف بده!
یه ظرف بهش دادم. ظرف را پر از شربت کرد. خوردم.
گفت: مادر من برای این شربت خیلی زحمت کشیدم یه ذره اش را هم بده به خواهرم.
از خواب پریدم.
🌷نیم روز بود که خوابم برد. دیدم سر کوچه پرچم لاالله الا الله بر افراشتن. به خانه که رسیدم، دیدم پنج خانم سیاه پوش کنار در ایستاده و با گریه به آسمان نگاه می کنند. گفتم چه شده!
گفتند: شهید عبدالکریم زارع دارد در آسمان چراغ روشن می کند.
نگران از خواب پریدم.
یک ماهی گذشت که پسر همسایه خبر آورد کریم زخمی شده، باز هم 15 روز طول کشید که فهمیدم در همان روزی و ساعتی که خواب دیده بودم به شهادت رسیده است.
🌾🌷🌾
هدیه به شهید عبدالکریم زارعی صلوات-
↘️
تولد:15/10/1345- شیراز- ماه رمضان
شهادت:21/4/1364- قدس 3
@defae_moghadas2
❣
❣خدایا با شعورم و قلبم کلمه لااله الاالله و محمدرسول الله و علی ولی الله را شهادت میدهم. و براساس این فکر و عقیده زندگی کردم. به جبهه آمدنم برای عبادت و پرستش خدا بود و برای ثابت کردن بندگی خود جانم را در راه تو دادم و به امید آنکه از من راضی شوی.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: یونس ستونه
تاریخ ولادت: ۱۳۴۲/۳/۶
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷
محل شهادت: فاو
نام عملیات: والفجر هشت
@defae_moghadas2
❣
❣انسان خواهی نخواهی از این دنیا میرود. پس چه بهتر که در راه خدا کشته شود. و روز محشر روسفید همراه با بزرگان محشور شود. بیایید آنقدر که در فکر آینده خود از نظر مادیات میباشید کمی از معنویت برای خود تدارک ببینید که پس از این دنیا کولهای از آن را همراه خود داشته باشید. از شما میخواهم اعمالتان همه در راه خدا باشد و در راه خدا انفاق کنید و از خود ایثار نشان دهید...
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید:علی اکبر برکت
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۹/۲۸
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷
محل شهادت:فاو
نام عملیات:والفجر هشت
@defae_moghadas2
❣