eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار شهید حاج محمد ابراهیمی
❣کار برای رضای خدا خستگی ندارد. بدانیدکه مسولیت در سپاه یعنی زحمت کشیدن و دنبال کار رفتن و نخوابیدن است. و چون این تلاش ها برای رضای خداست ارزشمند است. باید بکوشیم تا عمل خود را برای خدا خالص کنیم و تنها برای او بجنگیم و از غرور و نخوت بپرهیزیم و بدانیم که این ما نیستیم که بر مردم منت گذاشته و به جبهه آمده‌ایم بلکه این خداوند تبارک و تعالی است که بر ما منت نهاده و توفیق جهاد را بر ما عطا کرده است... «قسمتی از وصیت‌نامه» 🌷شهید: علی مومن طیبی تاریخ ولادت: ۱۳۳۷۸/۱۴ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۳ محل شهادت: شلمچه نام عملیات: کربلای پنچ @defae_moghadas2
️❣فـرمـانده گفت: «شما دو نفر، مراقب باشید تا دشمن نتواند از این قسمت به داخل کـانال نفوذ کند.» 🔻 من و آن بسیجی نوجوان با هم تقسیم کار کردیم. تا نماز صبح، دو ساعت پست می دادم و دو ساعت استراحت میکردم ولی او دو ساعت پست میداد و بجای استراحت دو ساعت نماز میخواند و عاشقانه راز و نیاز میکرد. خمپاره های دشمن هم پشت سر هم داخل و اطراف کانال منفجر می شدند. پست آخر من وقت نماز صبح تمام شد. در حال سجده بود که صدایش کردم و گفتم: «نوبت توست تا پست بدهی!» 🔹 نیم ساعت گذشت و او هنوز در حال سجده بود. دوباره صدایش کردم باز هم سجده و سجده؛ رفتم کنارش همزمان با صدا کردن تکانی هم به بدن او دادم؛ یکباره از پهـلو به زمین افتـاد. نفس نمی کشید؛ دیدم یک ترکش ریز به قـلب او اصابت کرده و در همان حال سجـده و راز ونیاز به دیدار معبـودش شتافته است. 🌹 چـه عاقـبت خـیری! اولین اعـزام، اولین عملیات، چند روز گرسنگی و تشنگی، عبـادت، نمـاز شب، شهادت حین رزم در حال سجـده و رو به قبـله.خوش به سعادت اش. ای کاش اسم این شهید بزرگـوار یادم بود. پیـکر مطهرش نیز در همان کانال ( کانال معروف کمیل ) باقی ماند و نتوانستیم او را به عقب منتقل کنیم. 📚 زمینهای مسلح / گلعلی بابایی @defae_moghadas2
درتبــار ما رسـم است رو بــه آســمـــــان مـُــردن .. @defae_moghadas2
4.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣کلام شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف سرلشکر شهید مدافع حرم سید حمید تقوی فر، فرماندهی که در دفاع از حرم امامین عسکریین در سامرا به شهادت رسید. @defae_moghadas2
✳️ بـــرش اول: دوران سربازی شده بود راننده قریب؛ پیشکار شاپور غلامرضا پهلوی.همراه او می‌رفت سرکشی باغ‌های غلامرضا پهلوی. 🔸 توی باغ، لب به چیزی نمی‌زد؛ آن‌قدر که بالاخره یک روز صدای غریب درآمده بود که: «همه به من التماس می‌کنند اجازه بدم از میوه‌های باغ ببرند؛ ولی تو حتی میوه‌هایی که خودم برات کنار می‌ذارم رو هم برنمی‌داری ببری؟!» ✳️ بـــرش دوم: با قریب رفته بود کاخ شاپور غلامرضا؛ موقع ناهار رسیده بودند. قریب او را برده بود آشپزخانه و سفارش کرده بود که هر غذایی می‌خواهد بهش بدهند. آن روز مهمانی بود و آشپزخانه پر از غذا و دسرهای مختلف. 🔹 بعدها برای مادرش تعریف کرده بود که: «غذای آن روز از گلوم پایین نرفت. رفتم تو کوچه پس کوچه‌ها، نانوایی پیدا کردم. یه نون خریدم و کمی پنیر و انگور؛ نشستم کنار جوی آب و جای شما خالی ناهارم رو با لذت خوردم». ✓ ذاکــر اهـل بیت علیـهم السـلام معـلم، شاعـر و سـراینده شعــر زیبـای : «قــربون کبــوتـرای حــرمت امـام رضــا ع» 📚 مجـموعه یادگــاران /جلد ۲۴ کتاب غلامعلی جندقی (رجبی) نشـر روایت فـتح @defae_moghadas2
گذری در زندگی سردار شهید موسی اسکندری شهيد موسي اسكندري هفتم خرداد سال 1337 ه ش در خانواده ای مذهبی و در شهر اهواز به دنیا آمد. در کودکی با مسجد و اماکن مذهبی مثل بقعه متبرکه علی ابن مهزیار رحمت الله آشنا شد. صدای نازنینش برای تکبیر گفتن در فضای مسجد پیچید و همگام با تحصیلات ، آشنایی با مکتب نجات بخش اسلام ناب محمدی (ص) را سرآغاز حرکت خود در راه نشر احکام نورانی قرآن و عترت (ع) نمود . در سالهای سیاه و ظلمانی حکومت پهلوی مسجد حجازیه اهواز شاهد تلاش های بی وقفه این مرد بزرگ در تحقق نهضت امام خمینی (ره) بود. او با برنامه های فرهنگی مانند تئاتر ، جلسات مختلف مذهبی ,ایجاد و توسعه ی کتابخانه ,این مسجد را کانونی برای مبارزه با حکومت ستمگرشاه کرده بود .او در کنار مبارزه و کارهای فرهنگی ,به کار مهم کادر سازی برای دوران مبارزات با طاغوت و دوره‌ی بعد از آن حکومت پرداخت,موسی اسکندری با جذب نیروهای متعهد و کارآمد به سازماندهی و آموزش آنها برای استفاده در عرصه های سخت مبارزه پرداخت.این افراد ضمن ایفای نقش تاریخی در مبارزات انقلاب , پس از پیروزی انقلاب اسلامی از فاراد کلیدی و حامیان قابل اتکای انقلاب اسلامی شدند . موسی اسکندری به نشر معارف دینی در جامعه به عنوان راهی برای پیاده شدن حکومت اسلامی اعتقاد داشت ، او با شناسایی کانون های مذهبی تلاش زیادی برای گسترش فعالیتشان و به خصوص پیوندشان با مساجد انجام داد.. @defae_moghadas2
گذری در زندگی سردار شهید موسی اسکندری، ادامه👇 او با نوشتن مقالات مذهبی به قلم شیوایش زبانزد خاص و عام بود . پس از گرفتن دیپلم به عنوان سرباز وارد ارتش شد . او ارتش را کانونی برای مبارزه با رژیم فاسدپهلوی قرار داد . تلاش های آگاهی بخش او به ارتشیان با پخش اعلامیه ها , نوارهای مذهبی و سیاسی امام خمینی(ره) همراه بود ,این مبارزات منجر به زندانی و شکنجه ی او شد. انقلاب اسلامی مردم ایران وارد مرحله ی حساس و تعیین کننده ای شده بود وحکومت شاه آخرین روزهای حاکمیت ننگینش را طی می کرد. امام خمینی (ره)دستوردادند ,نظامیان پادگانها را ترک کنند با صدور این فرمان, او به همراه یکی از دوستانش به نام بهلول که بعد شهید شدو تعداد زیادی از سربازان از پادگان فرار کردند . موسی پس از فرار از پادگان به قم رفت و در کمیته استقبال از امام مشغول فعالیت شد ,او فعالیتهایش را دراین کمیته ناتمام گذاشت و برای مبارزه مسلحانه با رژیم منفور پهلوی به اهواز آمد . وقتی در بهمن ماه 1357بساط حکومت جابرانه پهلوی برچیده شد,موسی اسکندری به تحصیل روی آورد وبا شرکت درآزمون سراسری در سال 1358 در رشته ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز قبول شد. اودر این دوره ازدواج کرد تا به سنت تاکید شده ی اسلام وپیامبر رحمت عمل کرده باشد. با طرح هماهنگی شورای مساجد و تاسیس این شورا ,اواولین کانون منسجم و تشکیلاتی قوی مساجد را در اهواز و استان خوزستان پی ریزی کرد .در دوران افتخارآمیز دفاع مقدس این تشکیلات منسجم ونیروهای فعال در آن خدمات شایانی را دردفاع از انقلاب اسلامی انجام دادند . اودر بین مردم وجوانان مذهبی خوزستان به آقا موسی معروف بود,آقا موسی به کار پایه ای معتقد بود وار دوراندیشی وآینده نگری شگفت آوری برخورداربود. او به منظور تامین نیرو انسانی کارآمد وقوی در بلند مدت طرح مهم تشکیل لشکر قدس را که از نوجوانان تشکیل شده بود,ارائه داد وخودش فرماندهی این لشکر را به عهده گرفت. تعدادی از شهدای آخر جنگ از نیروهایی بودند که در ایت لشکر آماده پیکار و رزم شده بودند,این لشکر بعد ها به بسیج نوجوانان تغییر نام یافت . موسی اسکندری در راه دفاع از تمامیت ارضی ایران اسلامی زحمات زیادی متحمل شد ومسئولیتهایی را قبول کرد,فرماندهی یکی از واحدهای سپاه هشتم امام صادق(ع) مسئول فرهنگی بنیاد شهید استان خوزستان, فرمانده تیپ امام حسن (ع) و رئیس ستاد لشکر 7 ولی عصر (عج) از جمله مسئولیتهای ایشان بود . بااینکه او در تمام دوران دفاع مقدس مسئولیت داشت وشبانه روزدر خدمت جنگ بوداما ازتحصیل در دانشگاه غافل نمی ماند,در زمانهایی که از شدت کار کاسته می شد موسی در دانشگاه حضور می یافت وبه تحصیل می پرداخت . آقا موسی در عبادت زاهد و عابد بود,در فرماندهی وهدایت جنگ ,بزرگمردی مصمم که انگارتجربه ی سالها حضور در جبهه وآموزشهای زیاد را باخود همراه دارد ؛ودر صحنه های درگیری با دشمنان که در بسیاری از عملیات اتفاق افتاد مثل یک بسیجی ساده در کنار دیگر رزمندگان در خطوط مقدم جبهه ها حضور داشت وبه نبرد رویا رو با دشمن می پرداخت. از این که فرمانده باشد و از دور دستی بر آتش داشته باشد اکراه داشت . حضور فرمانده را در کنار رزمندگان لازم می دانست .حضور او و سایر فرماندهان سپاه درکنار رزمندگان اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس ,پیروزی های درخشانی را برای ایران درپی داشت. @defae_moghadas2
گذری در زندگی سردار شهید موسی اسکندری، ادامه👇 در یک جنگ سخت, یکی از بسیجیان به وی می گوید : "شما بر گردید تا ما دلمان خوش باشد که شما هستید .آقا موسی در جواب می گوید : ما دلمان خوش است که خدا هست." در عملیات کربلای 4 هم مانند عملیات دیگر ,با اینکه می توانست در پشت جبهه بماند و وظایفش را انجام دهد,در کنار رزمندگان حاضر شد . به علت متوقف شدن عملیات, دستور عقب نشینی صادر می شود . آقا موسی دیگران را بر می گرداند اما خودش حاضر به بازگشت نمی شود , یکی از رزمندگان ماموریت می یابد که آقا موسی را بر گرداند اما ایشان در آن قایق تعدادی ازمجروحین و یارانش را سوار می کند و وقتی به او برای بازگشتن اصرار می کنند, می گوید: چگونه بر گردم در حالی که این بچه ها مجروح اینجا افتاده اند . آقا موسی که خود مجروح شده بود در کنار سایر مجروحین که امکان بازگشت بر ایشان نبود در جزیره سهیل می ماند و آماده پرواز به عرش الهی می شود. اوکه سالهاقبل در دیوار کتابخانه اش نوشته بود : "خدایا من منتظر لقاء تو هستم ." ,حالا داشت عاشقانه به خدا می رسید. موسی اسکندری سر انجام در دی ماه سال 1365 در جزیره سهیل به آرزوی دیرینه اش وشهید شد,روزی مه او شهید شد28ساله بود؛موسی 14سال از عمر28ساله اش را در مبارزه گذراند . پیکر پاک ومطهراو پس از ده سال توسط نیروهای جستجوی مفقودین شناسایی شدودرسال 1375 با تشعییع مردم قدرشناس اهواز در گلزار شهدای بهشت آباد اهواز آرام گرفت . موسی از روزی که وارد مبارزه با حکومت شاه شد,خودرا آماده شهادت کرده بود,اودر یکی از وصیت نامه هایش می نویسد: همسرم اگر خداوند فرزندی به ما عطا کرد نامش را مهدی بگذار و لقبش را لطف الله ؛ و او راپاسدار تربیت کن و لباس سبز پاسداری بر تنش کن و او را تشویق کن که پاسدار شود . در سپاه پاسداران که نور چشم امام است و بازوی مسلح ولایت فقیه . محبت مادری و پدری وقتی است که خانه و کاشانه آتش نگرفته باشد . موقعی که خانه و کاشانه اسلام را دارند آتش می زنند می بایست بارها کردن تمام هستی رفت و در خاموشی این آتش اقدام کرد . عزیزانم : علی بن مهزیارغریب شهرمان را فراموش نکنید . سعی کنید دعای ندبه را در آنجا برگزار کنید که همه هفته مردم به یاتد امام زمان (عج) باشد و مملکتمان امام زمانی شود . منبع:پرونده شهید در بنیاد شهید وامور ایثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهید @defae_moghadas2