eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
28 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
مروری در زندگی سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی ادامه 👇 🌷حضور در جبهه‌های دفاع مقدس ماه‌های اول جنگ بود که ایشان از طرف فرماندهی کل سپاه به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ(که در آن زمان جلساتش در لشکر ۹۲ زرهی اهواز تشکیل می‌شد) معرفی گردید. یکی از فعالیت‌های مهم او، تلاش در جهت هماهنگی بین سپاه و ارتش بود. با اینکه "بنی‌صدر" در این مورد به صورت‌های گوناگون کارشکنی می‌کرد اما او در این مأموریت به خوبی کارها و وظایف محوله را پیگیری می‌نمود. اواخر آبان‌ماه سال ۱۳۵۹ به ایشان مأموریت داده شد برای جلوگیری از هجوم دشمن، که قصد تسخیر جاده شوش را داشت و در آن موقع در ۳ کیلومتری آن مستقر شده بود، به شهرستان شوش برود. ابتدا در کنار برادر "مرتضی صفار"، سپاه آنجا را سازماندهی کرد و مدتی بعد مسئولیت سپاه شوش به عهده ایشان گذاشته شد. در این مسئولیت ایشان علاوه‌بر طراحی عملیات و نبردهای موفق علیه دشمن، که در قالب گروه‌های رزمی کوچک به اجرا در می‌آمد، به برادر دقایقی نیز در تشکیل آموزشگاه فرماندهی دسته، گروهان و گردان کمک می‌کرد. @defae_moghadas2
مروری در زندگی سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی ادامه 👇 🌷به تدریج که سیاست جنگی نیروهای خودی از حالت تدافعی به تهاجمی تغییر یافت، به همین نسبت نیز نقش ایشان در صحنه‌های نبرد جدی‌تر از هر زمان شد و در مقاطعی از جمله عملیات "طریق ‌القدس" (فتح بستان) وی مانند یک رزمنده تکاور وارد عمل گردید. از آن پس به دلیل روح بلند و اشتیاق فراوانش برای درگیر شدن مستقیم با دشمن و لیاقت و شایستگی‌هایی که در زمان فرماندهی سپاه شوش از خود نشان داده بود، از طرف فرماندهی کل سپاه به عنوان فرمانده قرارگاه لشکر فجر برگزیده شد. شهید بقایی در عملیات "فتح‌‌المبین" به عنوان فرمانده قرارگاه فجر در طرح‌ریزی و هدایت یگان‌های عمل‌کننده جهت آزادسازی ارتفاعات "ابوصلبی خات" (سایت رادار) نقش بسیار مؤثر و مهمی داشت. در واقع آزادسازی این محور حساس و با اهمیت با همکاری و هماهنگی و هدایت مناسب این شهید بزرگوار و شهید "حسن باقری" در فرماندهی قرارگاه نصر محقق شد. در شناسایی و طراحی عملیات "بیت‌‌المقدس" در کنار شهید حسن باقری، همچون دیگر نبردها نقش به‌سزایی داشت. در این عملیات او با برنامه‌ریزی دقیق و هماهنگ توانست نیروهای تحت امر خود را با همیاری برادران جان برکف هوانیروز از شمال فکه به جنوب انتقال داده و به علت شایستگی بالایی که از خود در سمت فرماندهی لشکر نشان داد، قرارگاه تحت فرماندهی ایشان (فجر) در کنار قرارگاه‌های نصر و فتح، مسئولیت شکستن حصر دفاعی خرمشهر را به عهده گرفت و با عنایت الهی هر سه قرارگاه با نبرد دلاورانه تاریخی و با هماهنگی کامل، خونین شهر را به دامان میهن اسلامی بازگرداند. ایشان پس از عملیات "رمضان" به سمت معاونت شهید باقری در فرماندهی قرارگاه کربلا منصوب شد. بعد از عملیات "محرم" بود که شهید بقایی پس از آنکه شهید باقری جانشین یگان نیروی زمینی سپاه گردید، مسئولیت قوای یکم کربلا را به عهده گرفت. @defae_moghadas2
مروری در زندگی سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی ادامه 👇 🌷ویژگی‌های اخلاقی زندگی پرافتخار این شهید بزرگوار پیوسته قرین با عبادت و زهد و خداجویی بود، او از کودکی به مسائل مذهبی علاقمند بود و چند سال قبل از اینکه به سن تکلیف برسد، نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و احکام دینی را به خوبی عمل می‌کرد. از کودکی با مسجد مأنوس بود و به‌طور فعال در جلسات قرائت قرآن شرکت می‌کرد و توجه زیادی به دعا و زیارت ائمه اطهار(ع) داشت. آن‌قدر برای ذکر مصائب اهل‌بیت(ع) اهمیت قائل بود که می‌گفت: «همین مراسم روضه‌خوانی، ما را نگه داشته است.» برای اقامه نماز اهمیت فوق‌‌العاده‌ای قائل بود. همواره تلاش می‌کرد نماز به جماعت خوانده شود. در هنگام به‌جا آوردن فریضه نماز آنقدر خشوع داشت که وقتی برادران همرزمش، که او را در آن حال می‌دیدند، به حالش غبطه می‌خوردند. شهید بقایی علاقه زیادی به حضرت امام خمینی(ره) و روحانیت داشت و فقط با حرکت‌هایی که در خط امام بود و با کلام روحانی معظم‌ له مطابقت داشت، همراهی می‌کرد. معتقد بود که گروه‌گرایی برای انسان، تعصب و عجز فکری به‌وجود می‌آورد و می‌گفت: «شما فقط ببینید حضرت امام خمینی(ره) چه می‌گوید، از آن تبعیت کنید.» در مبارزات سیاسی – مذهبی هرگز خودسرانه عمل نمی‌کرد و سعی بر این داشت که مبارزاتش در مسیر مکتب باشد؛ در واقع، انقلابی بودن مجید با مکتبی بودنش قرین بود. و سعی می‌کرد در زندگی، کار و مبارزه، با جواز شرعی عمل کند. شهید بقایی علاقه عجیبی به نیروهای بسیج مردمی داشت و هرجا مشکلی پیش می‌آمد از آن‌ها دفاع می‌کرد. رفتار او با نیروهای بسیجی آمیخته با ملاطفت و مهربانی بسیار بود. با آن‌ها نشست و برخاست می‌کرد و با آن‌ها غذا می‌خورد. بارها مشاهده می‌شد وقتی در مسیرش بسیجی‌ها را می‌دید، از ماشین پیاده شده و با آن‌ها مصافحه می‌کرد. او می‌گفت: «یکی از رمزهای موفقیت ما قدردانی از نیروهای مردمی است.» @defae_moghadas2
مروری در زندگی سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی ادامه 👇 🌷تیمسار دریادار شمخانی (فرمانده محترم نیروی دریایی) در این مورد می‌گوید: «اصلاً مجید خودش یک بسیجی بود. اگر می‌خواستید بدانید بسیجی چه کسی است، باید سراغ مجید می‌رفتید. البته بسیج به مفهوم از جان گذشته، به مفهوم عاشق ولایت و حضرت امام خمینی(ره)، به مفهوم منتظر امام زمان(عج)، به مفهوم ذوب شده در خط امام حسین(ع). پاسداران فراوانی هستند که بسیجی‌اند و یکی از این پاسدارها مجید بود.» شهید بقایی از جمله کسانی بود که هیچ‌گاه خود را در میان عناوین و مقام‌ها گم نکرد و شخصیت والای الهی‌اش را به این مسائل نفروخت. او با تمام امکاناتی که می‌توانست در اختیار داشته باشد، فردی بسیار قانع، متواضع، باوقار، منصف و کم توقع بود. سردار فرماندهی محترم کل سپاه در توصیف ایشان چنین گفته‌اند: «شهید بقایی اسوه تقوی بود و تقوای ایشان در جبهه‌های جنگ مشخص و روشن و زبان‌زد خاص و عام بود. از جمله فضایل خوب و زیبایی که ایشان داشت این بود که حتی در بین راه که وقت نماز می‌رسید از ماشین پیاده می‌شد و نماز را به موقع (ولو در کنار جاده) می‌خواند.» نمازهای شب و دعاهای خاص ایشان و آن اخلاق و حجب و حیای خاصی که در قیافه‌اش نهفته بود از او یک اسوه تقوی به‌وجود آورده بود. آن‌قدر به فکر قیامت بود که هرگاه در جلسات سخنرانی از عقوبت خدا سخن گفته می‌شد، اشک می‌ریخت. شهید بقایی تأکید و اصرار خاصی بر خواندن دعای عهد در هر روز داشت و مستحبات و واجبات خود را به دقت انجام می‌داد. با قرآن انس عجیبی داشت. همواره یک جلد قرآن کوچک با خود به همراه داشت و در هر فرصتی به تلاوت آیات آن می‌پرداخت و سعی داشت آن را حفظ کند. @defae_moghadas2
نحوه شهادت سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی 🌷قبل از عملیات "والفجر مقدماتی" قرار شد که عده‌ای از مسئولین و فرماندهان نظامی جنگ، دیداری با حضرت امام خمینی(ره) داشته باشند، اما شهید بقایی گفته بود که باید برای شناسایی این عملیات در منطقه بمانیم، به همین دلیل او به همراه عده‌ای دیگر از جمله شهید حسن باقری در منطقه عملیاتی ماندند و صبح روز بعد به اتفاق ایشان و چند تن از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ جهت شناسایی منطقه به طرف محل مورد نظر حرکت کردند. شهید بقایی در طی مسیر مشغول تلاوت قرآن و حفظ سوره والفجر بود. او به کمک یکی از دوستانش این سوره شریفه را از حفظ می‌خواند. پس از رسیدن به مقصد، همگی از ماشین پیاده شده و به طرف سنگر دیده‌بانی حرکت نمودند. ایشان در بین راه به برادران همراه می‌گوید: آیا می‌شود انسان به این درجاتی که خداوند در قرآن فرموده است، برسد که: «یا اَیتهاالنَّفس المُطمَئنَّه ارِجِعی الی ربِّکِ راضیَهً مرضیهً فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی» و آیا خدا توفیق این امر مهم را به انسان می‌دهد که به آن مرحله عالی نایل گردد؟ هنوز کلام مجید به انتها نرسیده بود که خمپاره دشمن به نزدیکی آنان اصابت کرد و او جواب سوال خود را با فوران خون مطهر و قطع پاهایش در تاریخ ۱۳۶۱/۱۱/۹ دریافت نمود و بدین‌سان عاشقانه و خالصانه به سوی پروردگار خویش پرواز کرد و به درجه قرب و رضوان الهی دست یافت. @defae_moghadas2
وصیتنامه سردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی 🌷بسم‌الله الرحمن الرحیم سلام و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهانی انقلابی و اسلامی بسازیم. انقلاب خونینمان، سنگر به سنگر، کفر جهانی را عقب نشانده و این‌بار با رحمت خدایی، جنگ مقدمه‌ای شده برای تشکیل و اتحاد جماهیر اسلامی، «انشاءالله». و بدانید که این موضع ایثار می‌خواهد و خون، که پیامدش نصرالهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش و زجر و ناراحتی و خون دادن است. بله ما هم می‌جنگیم و تن به هیچ‌گونه سازشی نمی‌دهیم و با شعار همیشگی یا فتح یا شهادت می‌جنگیم و بر سیاست «نه شرقی نه غربی» سرسختانه پا می‌فشاریم، چون معتقد به خداییم. برادران! خواهران! هیچ‌گونه اندوه و حزن به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما برترید اگر مؤمن باشید و از رهبر، عصاره مکتب بیامزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا ایستاده است و ما هم در مصائب باید همچون کوه باشیم. خدایا! معبودم، ای آن که همه چیزم به توست، ای آن که نه در کاغذ می‌گنجی و نه با قلبم وصف می‌شدی، تار و پودم آغشته به گناه است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت می‌خواهم زبان بگشایم شرمنده‌ام. با این وضع رحمی بر من کن؛ مرا ببخش. می‌دانم که بخشنده‌ای و مهربان، بارها فکر کرده‌ام و در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که فقط در لباس شهید و با محتوای شهید می‌توانم در دادگاهت حضور یابم به جز این هرگز، که شرمنده‌ام و رسوا. خدایا! شاکرم از این که تا این حد هدایتم کردی. خدایا! اگر قدمی در راهت برداشتم، از من بپذیر. معبودم! می‌دانم که چیستی، ولی در دل خانواده‌مان صبری وافر بگذار که می‌دانم بدون صبر، تحمل چنین مسئله‌ای را ندارند. خدایا! ملتمسانه می‌گویم و بارها گفته‌ام که جگرگوشه امت، خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی(عج) برای امت نگهدار؛ آمین خدایا! بار پرودگارا! آن کسانی که حافظ انقلابند حفظ و دشمنان انقلاب را نابود گردان؛ امین خدایا! به خوبی می‌دانم و برایم ملموس است که بهترین را به سویت می‌کشی و حجابشان را می‌دری، این را در خود نمی‌بینم ولی شادی دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کند. خدایا! دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین است. و اما خانواده عزیز و پدر و مادر خوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما می‌گفتم برای اسلام می‌خواهم خدمت کنم و شما بنا به علایق می‌گفتید که بالاخره از دست ما می‌روی و این را همیشه به شما می‌گفتم و آخرین بار هم می‌گویم که من و ما و شما و همه از کس دیگریم و هر وقت امانت را بخواهد پس می‌گیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست. به هر جهت نمی‌دانم می‌پذیرد یا نه ولی انشاءالله می‌پذیرید و مرا حتماً می‌بخشید و حتماً بر زبان می‌آورید که تو را بخشیدم. خدا به شما صبر بدهد. صبور باشید که درجه و مراتب انسان صبور و صابر بسیار بالاست. مادر! اگر بر کردی فاطمه زهرا(س) به تو مرحبا می‌گوید و ملائک تو را دلداری می‌دهند. انشاءالله و اما برادرم حمید! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت کن و پایه‌های جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایتت می‌کند و اصلاً به این دنیا پَست و بی‌ارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان. و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچک‌ترین کفران نعمت محاکمه دارد؛ و جداً همیشه به فکر اسلام باشید. انشاءالله مرا می‌بخشید. التماس دعا دارم. و اما دوستان خوبم، برادران و خواهران! از شما که از من رنجیدگی دارید، می‌خواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کرده‌ام از من بگذرید. تذکرم این است که امام را رها نکنید. و از کلیه اقوام، آشنایان، دوستان طلب بخشش می‌کنم و امیدوارم اگر بدی کرده‌ام، ببخشند. حتماً برایم دعا کنید. حتماً دعا برای امام و برای من و برای مؤمنین را فراموش نکنید. والسلام بنده حقیر و ذلیل خدمتکار اسلام، اگر بخواهد شوش دانیال ۱۳۶۰/۲/۳۰ التماس دعا @defae_moghadas2