❣باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی شود حقیقتاً. نمیخواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفتهایم؛ هم من، هم تو. بحمدالله؛ خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم.
#شهید_محمودرضا_بیضایی
@defae_moghadas2
❣
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣سرزمین نینوا یادش بخیر
کربلای جبههها یادش بخیر
❣خاطره ای زیبا از استاد شهید سیدمهرداد مجدزاده
🔹عملیات والفجر مقدماتی بود و استاد عرفان،فلسفه واخلاق "شهید سید مهرداد مجدزاده" ، پاهای خود را از ناحیه بالای ران ار دست داده بود. وی در حالی که عینک ته استکانی و قرآن جيبی اش را که همیشه باخود همراه داشت رو باز کرده و با خدای خود نجوا می کرد . با اون شدت جراحات و اون حجم اتش عراق صدا زد فلانی!! نمیتوانستم چیزی بگویم چون عقب رفتن امکان نبود اما به ارامی گفتم چیه؟ گفت از این بسته بیسکویت های پوتی بری که ۴ بسته بهم داده بودی.. گفتم خوب! گفت ۲ تای ان را برای دخترم بردم آیا اشکال ندارد؟ پیش خود گفتم خدایا این با این وضعیت که اینچنین ازش خون میره در ذهنش چه میگذره...او از ما بیشتر با دین و حلال و حرام الهی آشنا بود ، معرفت حضور را می دانست، تعهد به بیت المال را می دانست، بیسکویت سهم خودش بود در لحظات اخر سوال کرد که حسابی در دنیا نداشته باشد.
آری اولیاء الهی و بندگان خوب خدا حتی در آخرین لحظات عمر و وداع با دنیای فانی دغدغه حساب و کتاب و رعایت بیت المال را دارند و از کوچکترین مسائل که به زعم بسیاری از ما قابل چشم پوشی و یا توجیه پذیر هستند نیز غفلت نمی کنند.
روحش شاد و یادش گرامی.
@defae_moghadas2
❣
🍃🍃🍃🍃
🍃
❣آرزو دارم مثل سردار سلیمانی برای کشورم مفید باشم
از نوجوانی دوست داشت در نیروی انتظامی، یگان ویژه و مخصوصاً در ستاد مبارزه با مواد مخدر کار کند. سرانجام توانست در یگان ویژه مشغول شود. وقتی از سرانجام کارش با خانواده صحبت میکرد، میگفت: آرزو دارم مثل سردار سلیمانی برای کشورم مفید باشم.
۳۱ شهریور ۱۴۰۱ زمانی که فرید کرمپور توسط خودروی یک اغتشاشگر زیرگرفته شد، او هنوز از آسیبدیدگی پایش آسوده نشده بود. تازه از کربلا برگشته بود که محمد قبادلو با خودرو، او و دیگر همکارانش را زیر گرفت و هیچ وقت از این عمل پشیمان نشد!
#شهید_فرید_کرمپور
@defae_moghadas2
❣
❣عزیزان، دل به این دنیای سراسر فقر خوش نکنید و شیفته زرق و برق آن نشوید و بقول عارف بزرگ حافظ نه عمر خضر بماند و نه ملک سکندر. نزاع بر سر دنیای دون مکن درویش. عزیزان این دنیا همچون بهاری است که بزودی از بین میرود و فصل خشکی و خزان جای آن را میگیرد. پس این بهار، ارزش دل بستگی ندارد. امام را این سرچشمه نور و این فرشته رحمت را تنها نگذارید و انقلاب را که حاصل خون هزاران شهید میباشد رها نکنید و قدر این انقلاب و ارزش مسئولین را بدانید.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: عبدالصمد چوبی
تاریخ ولادت: ۱۳۴۸/۲/۲
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۴/۷
محل شهادت: ماووت
نام عملیات: نصر چهار
@defae_moghadas2
❣
❣در۷ تیر ماه ۱۳۶۶در عملیات نصر۴ در منطقه ماووت عراق عبدالصمد چوبي کنار من زخمي شد. خون زيادي از او ميرفت. سرش را روی زانویم گذاشتم. با اشاره گفت: آب میخواهم. ميدانستم آب برايش ضرر دارد. اما با توجه به زخم او متوجه شدم شهادتش حتمي است. مقدار كمي آب در دهانش ریختم. نفسی کشید. شهادتين را گفت و با لب خندان سیراب پركشيد. یک هفته بعد از شهادتش، پدرش كه پرسان پرسان آدرس خانه ما را پیدا کرده بود. آمد و گفت: شنیدهام پسرم در آغوش شما شهید شده، گفتم: بله. گفت: تو را خدا راستش را بگو، عبدالصمد قبل از شهادت تشنه بود یا سیراب از دنیا رفت؟ این را که گفت اشک در چشمانم حلقه زد. زانوهایم سست شد. پدرش را در آغوش گرفتم و بوسيدم. جريان را برايش توضيح دادم. خوشحال شد و با چشم اشكبار خدا را شاكر شد. او كه رفت با خود گفتم: خدایا این چه حکمتی است؟ من به کسی قبل از شهادت آب دادم که پدرش این همه روی او حساس بود که آیا تشنه شهید شده یا سیراب به ملاقات معبود خويش رفته است.
✍حاج احسان صباحی
@defae_moghadas2
❣
❣شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای نالهاش موجب لو رفتن مَعبر شود👇
✍🏻برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم *#شهید_حمیدی اصیل* هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشهای از معبر افتاده است. اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که *دهان شهید پر از گِل شده بود.*
بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای نالهاش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود.
✍🏻چقدر فرق است بین کسی که دهانش را از گِل پر میکنه تا به دشمن گرا نده، با کسی که دهانش را باید گل گرفت تا دشمن صدایش را نشنود.
🌷 *شهید سعید حمیدی اصیل*🌷
@defae_moghadas2
❣