❣یک آلبوم عکس داشت که در آن عکسهای خودش را میگذاشت. خیلی روی آن حساس بود. وقتی میرفت، گفت: به عکسهام دست نزنید. بعد از شهادتش آلبوم را باز کردیم و چند تا از عکس هایش را برای حجله و مزار شهدا برداشتیم. همان شب به خـواب پدرمان آمد و گفته بود: چرا میخواید عکسم رو به درو دیوار بزنید؟! من زنده هستم.
#شهید_محمود_جلیلی
@defae_moghadas2
❣
❣«همه ما شب انتخابی خواهیم داشت
که به صف عاشورائیان بپیوندیم
و یا از معرکه جهاد بگریزیم»
#شهید_محمودرضا_بیضایی
@defae_moghadas2
❣
❣توشه آخرت را مهیا کنید و کمرها را محکم ببندید و نمازهای یومیه را حتماً به جماعت بخوانید زیرا که : «الصلوة عمود الدین و الصلوة معراج المومن..»
#شهید_سید_مرتضی_قديری
@defae_moghadas2
❣
❣یک بار من به همراه فرماندهان حسین خرازی، احمد کاظمی، مهدی زینالدین، حسن باقری، مجید بقایی، مهدی باکری و محمدرضا ابوشهاب؛ با ماشین در مسیر کرمانشاه در حال حرکت بودیم.
در گوشهای از جاده برای خواندن نماز و خوردن غذا ایستادیم. نماز خواندیم و غذایمان را خوردیم.
بعد از خوردن کباب، حسین خرازی رو به ما کرد و گفت:
«آقایان لطفاً دُنگشان را بدهند».
از همه ما پول گرفت.
حسین خرازی بعد از پرداخت هزینه ناهار، رو به ما کرد و گفت:
«امروز غذای پادگان چلو خورش با پلو عدس است و من به عنوان فرمانده اجازه ندارم از پول بیتالمال کباب بخورم، برای همین دُنگهایتان را گرفتم»
#شهید_حسین_خرازی
@defae_moghadas2
❣
❣ قبر ساده ی یک شهید
🌹در گلزار شهدای بهشت علی دزفول، قبری وجود دارد که ، بی نام، ساده و همسطح زمین است و آن قبر شهید "بهمن دُرولی" است.
📝 این شهید با اخلاص ، در قسمتی از وصیت نامه خود نوشته است:
✍ قبرم را ساده و هم سطح زمین درست کنید و با اندکی سیمان روی آن را بپوشانید و فقط با انگشت روی آن بنویسد:
«پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی».
💐 هدیه به روح مطهرش ، فاتحة مع الصلوات.
🍃 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم وَ أَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الإِْنْسِ مِنَ الأَْوَّلِينَ وَ اﻵْخِرِينَ. 🍃
@defae_moghadas2
❣
❣شما در پشت جبهه وظیفه بزرگی را دارید و آن ریشه کن کردن منافقین و تفرقه افکنان در هر لباسی که هستند و نیازهای جبهه را تامین کردن است. که انشاءالله پیروزی نهایی با ماست . خدا را شاکرم که ما را در زمان امام خمینی قرار داد نه در زمان قبل از او که از نعمت رهبری پیامبرگونه اش محروم باشیم و نه در زمان بعداز او که حیف و دریغا بخوریم که ای کاش ماهم در زمان او می بودیم و نه در زمان مخالفش. سعی کنید نمازهایی که قضا شده و یا درست به عمل نیامده، به عمل آورید زیرا که پیامبر، آن بیدار کننده آدم های غافل و گمراه و این اسوه انسانیت می فرماید نمازها را با وضوی شاداب و به وقت به جای آورید و به تاخیر نیاندازید که تاخیر در نماز بدون عذر موجب غضب خداوند است. شما را به گرفتن روزه توصیه می کنم؛ که روزه واقعی چشم و گوش و زبان و دیگر اعضا و جوارح را از انجام معاصی باز می دارد.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷 لالهای از لالهزار بهبهان
🌹شهید: صدرالله بخردیان
تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۵/۲
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۵/۲۴
محل شهادت: پاسگاه زید
@defae_moghadas2
❣
❣نصیحتش میکردم میگفتم بابا در محله پنج جوان هستند که سنشان اندازه توست و نمیروند جبهه؛ گفت: بابا خودت میگویی آنها نمیروند؛ اگر من هم نروم مملکت و ناموس ما به خطر میافتد. گفتم بابا من هرشب میروم بسیج به خاطر تو میروم تا تو حداقل کمتر بروی.... صدرالله اهل شوخی نبود؛ ولی از اول تا آخر خنده رو بود. تازه موتوری برای او خریده بودیم اگر همسایهای را میدید که از بازار میآید و در مسیرش بود سبد او را میگرفت و به خانهاش میبرد. نمیتوانم بگویم مثلش نبود؛ اما نظیری نداشت. اگر گفته بودیم بابا نان نخور نمیخورد. موقعی که رفت جبهه گفت بابا اگر من اسیر شدم فامیلم را بخردیان نمیگویم بلکه فامیلم را زاهدی میگویم. چون عراقیها روی بخردیان حساسیت دارند؛ زیرا بخردیان در کربلا فعالیتهای زیادی داشته است و شناخته شده است.
✍پدر شهید صدرالله بخردیان
@defae_moghadas2
❣
❣شهیدی که منافقین چشمهایش را درآوردند و گوشهایش را بریدند و بعد شهیدش کردند...
دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد گفت «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!»
🔸مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در عملیات مرصاد را اینچنین بیان میکند: سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27 و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم.
#شهید_سید_مهدی_رضوی
@defae_moghadas2
❣
❣روزهایی که از محل کار به خانه می آمد با همه ی خستگی سعی می کرد با لبخندی بر لب وارد شود. در حالی که چشمانش از فرط بی خوابی و خستگی سرخ شده بود، اما همچنان گرم و صمیمی صحبت می کرد. بعد شروع به احوال پرسی و خنده می کرد. فضای بیرون را کاملا از یاد می برد.
#شهید_محمد_غفاری
@defae_moghadas2
❣